شماره ۱۴۸

شماره ۱۴۸ هنر موسیقی ویژه نوروز ۱۳۹۴،  اسفند ماه ۱۳۹۳ منتشر شد. در این شماره علاوه‌بر سرمقاله تحت عنوان «در اینکه سالِ کهن شد، نشان رهسپری است»، بررسی روند آموزش در موسیقی کلاسیک ایران در گفت‌وگو با حسین علیزاده، سخنرانی داریوش طلایی در همایش «نور، رنگ و صدا»، یادداشتی از نادر مشایخی بر آلبوم «منشور کورش»، نقش پای فرنگی‌ها در موسیقی ایران، نگاهی به آلبوم «پادشاه فصل‌ها» اثر حسین پرنیا، گزارشی از سی‌امین جشنواره موسیقی فجر، گفت‌و‌گوی اختصاصی با یوری هونینگ و جوست لیجبارت، جوداس پریست (judas priest)؛ تداوم‌بخشِ سبک متال و… را می‌خوانید.

 

طراح گرافیک: هانیه هدایت‌پور، آرش مدرس

روی جلد: حسین علیزاده عکاس: مهرداد امینی

 

برای سفارش نسخۀ کاغذی مجله با ارسال یک پیام به honaremusighi@ در تلگرام یا ایمیل مجله honaremusighi@gmail.com، درخواست خود را با ذکر شمارۀ مجله به ما اعلام کنید.

جلد مجله هنر موسیقی شماره ۱۴۸

فهرست مقالات

سرمقاله: در اینکه سالِ کهن شد، نشان رهسـپری است

در پیش‌درآمد سال نو، دیدار دلجویانه از یاران و یادگاران و پیشکسوتان قوم و اهلان روزگار سفارش شده است. از کارهای پسند مرسوم، یکی هم تحبیب پیشکسوتان و تجربه‌اندوختگان است. دیدار معاونت هنری و اهالی خانه‌ی موسیقی از خواننده‌ی پیشکسوت «اکبر گلپایگانی» بود. این‌گونه ملاقات‌های دلجویانه و سرزدن‌های دلخواه در زندگی انسان‌ها اثر وضعی دارد و در روحیه‌ی جامعه مؤثر است. از این‌گونه عیادت‌ها و دیدارها به‌یاد داریم عیادت از شادروان «فرامرز پایور»، «جلیل شهناز»، «محمدرضا لطفی» و دیدار جمعی از «عبدالوهاب شهیدی» و بعضی دیگر که بی‌سروصدا و تنها برای رعایت روابط انسانی و احیای حسّ مروت و اخلاق انجام می‌گرفت و می‌گیرد. ...

مهدی ستایشگر

شماره ۱۴۸

سرمقالهشماره ۱۴۸ هنر موسیقیمهدی ستایشگر

«ردیف» تبدیل به پدیده‌ای مادی شده است!

بررسی روند آموزش در موسیقی کلاسیک ایران در گفت‌وگو با حسین علیزاده

«آموزش موسیقی در ایران» تاریخ مشخص و روشنی ندارد و تنها از اواسط قرن گذشته تاکنون است که چگونگی روند آموزش موسیقی در ایران شکل مشخص‌تری به خود می‌گیرد. درباره‌ی دوران قبل از دوره‌ی قاجار در ایران می‌توان گفت که نبودِ مراکز رسمی آموزش موسیقی، نبودِ تاریخچه‌ی مکتوب و همین‌طور کمبود پژوهش‌های فردی و گروهی لازم، از‌جمله مشکلاتی هستند که در مشخص‌نبودن چگونگی روند آموزش موسیقی در ایران نقش بسزایی داشته‌اند. در نسخه‌های خطی بعد از شروع دوران اسلامی در ایران به‌صورت پراکنده صحبت‌هایی درباره‌ی وجود مدرسه‌ها یا مکاتبی برای آموزش موسیقی، چون مدرسه‌ی موسیقی «زلزل» و «زریاب» مطرح شده است؛ اما در این‌باره که آیا این آموزش‌ها برای عوام نیز استفاده می‌شده و شرایط و چگونگی آنها به چه صورت بوده، اطلاع دقیقی در دست نیست. بر همین اساس می‌توان گفت که نخستین مکان‌های کاربردی برای آموزش موسیقی به عموم به‌صورت رسمی از اواخر دوره‌ی قاجار و بعد از تأسیس مدرسه‌ی دارالفنون به‌وجود آمده است؛ البته با توجه به این نکته که در دوره‌های گذشته و تقریباً در تمامی دوره‌ها، مراکز قدرت حکومتی همواره نیروهایی را برای خودْ آموزش می‌داده‌اند.
با توجه به نکات گفته‌شده در نسخه‌ها و رسالات نظری موسیقی در دوران قبل از حکومت قاجار، این تصور به‌وجود می‌آید که شاید یکی از اهداف نگارش این نوشته‌ها زمینه‌های آموزشی آنها بوده است. در این رسالات به موضوع‌های مهمی چون نحوه‌ی کوک‌کردن، چگونگی انتشار صوت در هوا، نام انگشتان و اقسام دساتین، اصناف تصانیف و معرفی همه‌ی اوزان و ایقاعات و مقام‌ها، سازشناسی همراه با کشیدن نقاشیِ ساز، نحوه‌ی تابانیدن زه و انداختن سیم و بسیاری موارد دیگر پرداخته شده است که به‌طور قطع برای استفاده‌ی دیگران و آیندگان از این علوم بوده است و به همین دلیل شاید بتوان کاربرد آموزشی را نیز برای آنان منظور کرد؛ البته در هیچ‌کدام از منابع یادی از استفاده‌ی این رسالات و نسخ در آموزش عملی موسیقی به‌میان نیامده است. اما آموزش عملی موسیقی در تمام دوره‌ها و به‌شکل شفاهی همواره وجود داشته و بیشتر به‌صورت مراجعه‌ی شاگرد به استاد بوده است. استادان موسیقی در بیشتر دوره‌ها در منازل خود یا مکان‌هایی از این قبیل به‌صورت غیررسمی به آموزش موسیقی می‌پرداخته‌اند که البته میزان آن به شرایط سیاسی و اجتماعی هردوره بستگی داشته است. رواج موسیقی و آموزش آن در دوره‌های مختلف بستگی به سلیقه‌ی حکومت‌ها و حاکمان هردوره داشته و تقریباً در تمامی دوره‌ها نیز تحت تأثیر شرایط مذهبی در ایران قرار می‌گرفته و کمتر پیش آمده است که منزلت و جایگاهی را که به‌عنوان مثال شعر و معماری نزد حاکمان داشته‌اند، موسیقی نیز داشته باشد. نبودِ حمایت کافی و نگاه جدّی و رسمی به موسیقی از مشکلات اساسی آموزش و اجرای موسیقی در دوره‌های مختلف تاریخ ایران بعد از اسلام بوده است. رایج‌شدن آموزش موسیقی در ایران هم‌زمان است با به‌وجود‌آمدن مدارس معدودی در سطح کشور که مدرسه و آموزش به سبک نوین را در ایران رواج دادند. نخستین مدرسه‌ی رسمی در زمینه‌ی آموزش موسیقی، شعبه‌ی موزیک نظام در مدرسه‌ی دارالفنون بود که حدود سال‌های ۱۲۴۰ شمسی در تهران تأسیس شد و نت‌نویسی غربی برای نخستین‌بار در این مدرسه آموزش داده شد. در ابتدای قرن اخیر و با تأسیس مدرسه‌ی موسیقی وزیری در سال ۱۳۰۲ شمسی این فعالیت‌ها ادامه یافت و در سال‌های بعد و با شکل‌گیری مدرسه‌ی موسیقی دولتی، هنرستان موسیقی ملّی و به‌وجود‌آمدن نخستین دانشکده‌های موسیقی شکل رسمی و آکادمیک‌تری به خود گرفت. بعد از وقوع انقلاب اسلامی در ایران و با فزونی‌گرفتن تعداد آموزشگاه‌های موسیقی در شهرهای بزرگ ایران، آموزش موسیقی شکل همگانی‌تری پیدا کرد و گستردگی آموزش موسیقی در جامعه به‌مراتب بیشتر از گذشته شد. با مروری به اطلاعات موجود و منابع یافت‌شده تاکنون، به‌سادگی می‌توان دریافت که هرگاه موسیقی مجالی برای بروز پیدا کرده، پیشرفت‌های درخور توجهی در این زمینه به‌ارمغان آمده است. از نمونه‌های بارز این موضوع، تأسیس و کارکرد مرکز حفظ و اشاعه‌ی موسیقی سنتی ایران در سال‌های اواخر دهه‌ی چهل در قرن حاضر است که دوره‌ی درخشان فعالیت آن تا سال ۱۳۵۷ ادامه پیدا کرد و منجر‌به تربیت نسلی شد که بسیاری از استادان طراز اول موسیقی ایران در دهه‌های بعدی و تا به امروز از ثمره‌ی آن مرکز محسوب می‌شوند. در ایران تاریخ آموزش آکادمیک موسیقی مربوط به همین قرن اخیر است و دانشکده‌های موسیقی نیز تعدادشان از چند عدد بیشتر نبوده و عمرشان هنوز به پنجاه نمی‌رسد. در مراکز تخصصی آموزش عالی موسیقی در ایران، مانند دانشگاه‌های موسیقی چندان برنامه‌ی مشخصی در زمینه‌ی آموزش موسیقی کلاسیک ایرانی مشاهده نشده است و هیچ‌کدام از این مراکز نیز برنامه‌ریزی هماهنگی با یکدیگر نداشته‌اند. نبودِ آواز و سازهایی مانند تنبک به‌عنوان رشته‌ی اصلی در دانشگاه‌های موسیقی در ایران نیز از این دست مشکلات به‌شمار می‌روند. وجود این دغدغه‌ها و میل به بحث و بررسی درباره‌ی این مشکلات سبب شد تا با مشورت جناب «امیرحسین اسلامی»۱، این موضوع را به‌عنوان رساله‌ی پایانیِ دوره‌ی کارشناسی خود انتخاب کنم و به همین بهانه به گفت‌وگو با برخی از استادان موسیقی ایران بپردازم. گفت‌وگو با استاد «حسین علیزاده» فرصت کم‌نظیری بود تا نظرات ایشان را در این‌باره جویا شوم. فعالیت‌های پُرشمار ایشان در زمینه‌ی آهنگسازی، نوازندگی و آموزش موسیقی ایرانی آغازگر تحولات بزرگی در موسیقی ایران بوده که نام و آوازه‌ی او را در تاریخ موسیقی این مرز و بوم جاودانه کرده است. ایشان در زمینه‌های آموزشی و با نوشتن کتاب‌های تأثیرگذاری مانند «ده قطعه برای تار» در چهار جلد و «دستور سه‌تار دوره‌ی ابتدایی»، «دستور دوره‌ی متوسطه تار و سه‌تار» و همچنین آموزش شاگردان متعدد در نوازندگی این سازها و برگزاری کارگاه‌های مختلف آموزشی نقش پُررنگی از خود به یادگار نهاده‌اند. در این گفت‌وگو، نگاه دیگری به موضوع روند آموزش در موسیقی کلاسیک ایران شده و این موضوع از جنبه‌های متفاوتی مورد بررسی قرار گرفته است. رفتار آموزشی و متعهدانه‌ی ایشان در شکل‌گرفتن مصاحبه‌ای که در ادامه می‌خوانید و نحوه‌ی انجام‌شدن آن، خودْ سرشار از آموختنی‌های فراوان بود. از ایشان که در نهایتِ صبوری به پاسخِ تمام پرسش‌های مطرح‌شده در این زمینه پرداختند و نیز از دست‌اندرکاران مجله‌ی هنر موسیقی که فرصت چاپ آن را فراهم کردند، سپاسگزارم.
بیشتر

ستار سلطانفر

شماره ۱۴۸

آموزش موسیقیتدوین ردیف موسیقی ایرانیحسین علیزادهستار سلطانفرشماره ۱۴۸ هنر موسیقیگفت‌وگوموسیقی کلاسیک ایرانی

جست‌و‌جو و کشف هویّت ایرانی

یادداشتی به آلبومِ «منشور کورش» اثر وحید زردِی

تاریخ، هرروز از نو، نوشته می‌شود؛ زیرا ما، انسان‌ها، برای ادامه‌ی زندگی و به‌دنبال خوشبختی، به امید وابسته هستیم. با تفسیر گذشته، سعی در کشف راهی مناسب برای آینده، می‌کنیم. آنچه، در این وادی، به ما بیشتر از هرچیز دیگر امید می‌دهد، کشف هویّت، است. هویّتِ خودمان؛ هویّتی که از لای پاره‌سنگ‌های ستون‌های خرد‌شده‌ی بناهای باستانی، هنوز قابل لمس است.

نادر مشایخی

شماره ۱۴۸

آلبوم منشور کورششماره ۱۴۸ هنر موسیقیمعرفی آلبومنادر مشایخیوحید زردی

از صدا تا موسیقی

متن سخنرانی داریوش طلایی در همایش «نور، رنگ و صدا»

کنفرانس سه‌روزه‌ی «نور، رنگ و صدا در هنر، معماری و شهرسازی» که در روزهای ۲۳ تا ۲۵ مهرماه ۱۳۹۳ در مرکز همایش‌های بین‌المللی رایزن برگزار شد، در پیِ یافتن پاسخی مناسب برای فراهم‌آوردن عرصه‌ای برای شناخت، هم‌اندیشی و تعامل میان حرفه‌مندان، متخصصان و بهره‌برداران و همچنین ایجاد فضایی برای برقراری ارتباط حرفه‌ای میان گروه‌های ابداع‌کننده و استفاده‌کننده‌ی این ادوات (یعنی نور، رنگ و صدا) بود. در بخش و روز سوم این کنفرانس که به صدا و موسیقی اختصاص داده شده بود، «شاهین فرهت» به مبحث «پژواک تلاش امروز، صدای آینده»، «حمید باقری» به «طراحی و کنترل نوفه (صدای ناخواسته)»، «داریوش طلایی» به «زیبایی‌شناسی موسیقی» و «امیرهوشنگ اردلان» به «موسیقی و معماری» پرداختند و در نهایت میزگرد «صدا در هنر، معماری و شهرسازی» نیز با حضور «محمدمهدی محمودی»، شاهین فرهت، «آذین موحد»، داریوش طلایی، «ساسان فاطمی» و «امیرمهیار تفرشی‌پور» با بحثِ «موسیقی و جایگاه آن در جامعه» و اینکه چه معضلاتی آن را تهدید می‌کند و نکات قوت آن را در چه زمینه‌هایی می‌توان مشاهده کرد، برگزار شد. با توجه به اینکه جامعه و به‌طور خاص فضای موسیقی امروز ما آمیخته با آلودگی‌های صوتی است، بر آن شدیم متن سخنرانی داریوش طلایی در این کنفرانس را که مرتبط با این موضوع است به‌چاپ برسانیم.

داریوش طلایی

شماره ۱۴۸

داریوش طلاییزیبایی‌شناسی موسیقیشماره ۱۴۸ هنر موسیقیصدا و موسیقی

نگاهی به آلبوم «پادشاه فصل‌ها» اثر حسین پرنیا

در نخستین شماره‌ی مجله‌ی وزین «هنر موسیقی» در سال ۱۳۹۳ یادداشتی از نگارنده به‌چاپ رسید که در آن از «جعل غزل به‌نام منزوی» یاد شد. خواننده و آهنگساز آن اثر، دو تن از جوانان جویای نام بودند که هنوز به آوازه‌ای در هنر دست نیافته‌اند و شاعری که به‌نام وی غزلی جعل شده بود (شاید برای مسما‌بخشیدن به‌نام خانوادگی خویش) در جامعه‌ی هنری منزوی بود و در عین آنکه بر ستیغ غزل معاصر ایستاده، چنان‌که باید و شاید در میان مردم (و نه خواص) نامدار نیست، اما جعلی که در یادداشتِ پیشِ رو از آن سخن خواهیم گفت در کار خواننده‌ای بنام چون «علیرضا افتخاری» و آهنگسازی نام‌آشنا چون «حسین پرنیا» و درباره‌ی شعر «احمد شاملو» رخ داده است که یکی از بلندآوازه‌ترین شاعران روزگار ماست.

مهدی فیروزیان

شماره ۱۴۸

آلبوم پادشاه فصل‌هااحمد شاملوادبیات و موسیقیحسین پرنیاشماره ۱۴۸ هنر موسیقیعلیرضا افتخاریمهدی فیروزیاننقد آلبوم

بازخوانی یک کتاب؛ نقش پای فرنگی‌ها در موسیقی ایران!

تغییر و تبدیل زیرساخت‌های موسیقی ایران در دهه‌های ۴۰ و ۵۰

برخی می‌گویند از «تئوری توطئه» سخن مگویید و مشنوید؛ به‌قول حافظ: «مشکل حکایتی است که تقریر می‌کنند.» در یکی دو سده‌ی اخیر، به‌خصوص، در هرچه تیره‌روزی و عقب‌ماندگی داشتیم و داریم دیگران را مقصر دانستیم و توپ را به زمین انگلیس و روس و... انداختیم. هرگز نخواستیم و همت نکردیم که کار را از خودمان شروع کنیم؛ خودمان را محکوم کنیم... و آنگاه حکمی‌ عادلانه درباره‌ی خودمان صادر کنیم. نپرسیدیم که به‌طور بنیادی چرا چنین هستیم؟ چرا عقب مانده‌ایم؟ و ژرف‌تر آنکه چرا همواره در طول تاریخ (بعد از اندکی پیشرفت) آماده برای عقب‌نشستن بوده‌ایم؛... تا اینکه فرنگیان جرئت کنند مانند توپ بسکتبال با ما رفتار کنند و بر سرِمان فرو کوبند. در نوشته‌ی حاضر گشودن مبحثِ «خود‌انتقادی» به‌هیچ‌روی مد نظرم نیست و بهتر است که آن را به فرصتی مناسب واگذارم، اما در نگاهی کلّی و جامع، بر این باورم که اگر به طرح توطئه‌ای برای موسیقی خود در دهه‌ی چهل از سوی دیگران معتقد باشیم، باز مقصر اصلی، این خودِ ما بودیم و هنوز هستیم که غفلت کردیم و سوار بر ارّابه‌ی تاریخ به عقب بازگشتیم. به کدام بهانه؟ به بهانه‌ی واهیِ اینکه بازگردیم به اصل خویش و وااسفاگوی «سنت»های ازدست‌رفته باشیم!
اساساً اعتقاد درستی نیست که موسیقیِ ما به دامان موسیقی غرب، عرب، ترک، هند و... بیاویزد و ماهیت و اصالت خود را از دست بدهد، اما دیدیم که در نیم قرن گذشته بر اثر افراط و تفریط‌های موجود، موسیقی‌مان، اصل و درونه‌ی خود را رفته‌رفته از دست داد یا به‌بهانه‌ی «ردیف و ردیف‌بازی» یا به‌دنبال «نوجویی» در پیِ رنگ و آب دنیای مدرن رفتیم که از ایرانی‌بودن تقریباً هیچ میراثی برای ما نداشت. در یک کلام، بخش عمده‌ای از موسیقی ایران و نه تمام آن، از راه تکمیل و تکامل باز ماند و در برکه‌ای از بی‌محتوایی غرق شد...، ولی موسیقی ما باز هم با امید به آینده زنده است و زنده خواهد ماند؛ به‌شرط آنکه بنیادهای فکری و آموزشی خود را به‌طور اساسی متحول و دگرگون کنیم.
بیشتر
شماره ۱۴۸ هنر موسیقیمحمدجواد کسائینقد موسیقی

تأملی بر آموزش گیتار کلاسیک در ایران

آنچه به‌عنوان شیوه‌های آموزش و پداگوژی (علم آموزش و پرورش) در موسیقی مطرح است، بیشتر ریشه در تفکر و فرهنگ اروپایی دارد. تفکر امروز فارغ از سرچشمه‌های غربی‌اش در جای‌جای جهان همگام با ویژگی‌های بومی مسبب رشد و تکامل شده است. در حوزه‌ی هنر و آموزشِ موسیقی شرایط به‌گونه‌ای است که دسترسی به اطلاعات در سطوح مختلف برای علاقه‌مندان امکان‌پذیر است و اگر موانع اقتصادی و ایدئولوژیک را در نظر نگیریم بعید به‌نظر می‌رسد که در یادگیری موسیقی حد و مرزی برای افراد از کشورهای غیر‌غربی و در حال توسعه وجود داشته باشد. تفکر در کنار متد (روش) و نقد می‌تواند در هرسیستم آموزشی نتایج مطلوبی به‌بار بیاورد. دانشگاه‌ها، کنسرواتوارها و آموزشگاه‌های موسیقی با گرایش‌های مختلف، نظیر نوازندگی، آموزش موسیقی، رهبری ارکستر، موسیقی‌شناسی و غیره در جهان امروز به مراکزی مهم، هم از نظر دولت‌ها و هم خانواده‌ها، تبدیل شده‌اند. مانند دیگر آموزش‌ها، رویکردها و اهداف مختلفی پیشِ روی آموزش موسیقی قرار دارد که با توجه به جغرافیا و خصایص فرهنگی هراقلیم، این رو‌ش‌ها انتخاب می‌شوند. بدیهی است که نقد هرروش در فضایی که ارتقای جمع را دنبال می‌کند، در جای خود ارزشمند و حتی ضروری است. از راه آموزش و معرفی درستِ موسیقی، می‌توان مخاطب حرفه‌ای را تربیت کرد.

بابک ولی‌پور

شماره ۱۴۸

آموزش گیتارآموزش موسیقیبابک ولی‌پورشماره ۱۴۸ هنر موسیقینوازندگان گیتار

ریزهای شمارشی

نگاهی به تکنیک‌های مضرابی بنیادین ساز سنتور

هدف از تحقیق، گردآوری و نگارش این نوشتار، آشنایی بیشتر هنرجویان ساز سنتور با تکنیک‌های مضرابی و تسلط آنها در اجرای این تکنیک‌هاست. همچنین در نظر بوده تا آمادگی هرچه بیشتر هنرجویان را در گذراندن دوره‌ی مقدماتی و رسیدن به مرحله‌ی متوسطه و ردیف‌نوازی فراهم کند. بیشتر مشاهده می‌شود هنرجویانی که دوره‌ی مقدماتی را سپری کرده و به مرحله‌ی بعد و ردیف‌نوازی رسیده‌اند در اجرای تکنیک‌های مضرابی ناتوان‌اند و مضرابشان قدرت لازم برای اجرایی صحیح و خوش‌صدا را ندارد. امید است مطالعه‌ی این نوشته و تمرین و ممارست بر تمرین‌های آن، راه را به‌منظور تکمیل دوره‌ی مقدماتی و راهیابی صحیح و قوی به مرحله‌ی بعد فراهم کند. لازم به یادآوری است این مقاله توضیح کامل‌تری است بر بخشی از پایان‌نامه‌ی کارشناسی ارشد نگارنده که زیر نظر استاد ارجمندم «داریوش طلائی» تهیه کرده‌ام و به‌زودی در مجموعه‌ای با نام «تکنیک‌های مضرابی برای ساز سنتور» به‌همراه سی.دیِ. اجرای تمرین‌های آن منتشر می‌شود. با سپاس از «مهدی ستایشگر» که خود از اساتید و پیشکسوتان ساز سنتور هستند و با طبع بلند و نگاه ظریف و دقیق خود در چاپ این مقاله لطف و محبتشان را به نگارنده ارزانی داشتند.

محمد سلیمانیان

شماره ۱۴۸

تکنیک‌های مضرابیسنتورشماره ۱۴۸ هنر موسیقیمحمد سلیمانیاننوازندگان سنتور

آسیب‌شناسی سایت‌های ‌ایرانی موسیقی

با نگاهی به موسیقی در جهان سایبری

در حال حاضر فناوری دیجیتالی، فناوری غالب صنعت سرگرمی است. موسیقی هم از نخستین حوزه‌هایی بود که تحت تأثیر گذر از فناوری آنالوگ به دیجیتال، تحولات بنیادی شگرفی را در درون‌بخش و برون‌بخشِ خود تجربه کرد. ایران در سال ۱۳۷۲ دومین کشور در منطقه‌ی خاورمیانه بود که به اینترنت متصل شد. نخستین ارائه‌ی خدمت برای استفاده‌ی عمومی مردم در سال ۱۳۷۵ ارائه شد و نخستین سایت‌های ‌موسیقی در ایران با فاصله‌ی یک یا دو سال پس از ارائه‌ی خدمات عمومی اینترنت تأسیس شدند.
سایت‌های ‌فعال و پُر‌مخاطب موسیقی در ایران در چند حوزه فعالیت می‌کنند: خبر، اطلاع‌رسانی و تحلیل، فروش و دانلود موسیقی، فروش بلیت کنسرت، سایت‌های ‌دانلود رایگان موسیقی و رادیوهای اینترنتی. در ایران سایت‌های بسیاری با کارکرد دانلود رایگان موسیقی وجود دارند. همچنین وقتی با کلمات کلیدی «سایت تخصصی موسیقی» در اینترنت به جست‌وجوی سایت‌های ‌موسیقی می‌رویم، علاوه‌‌بر تعداد معدودی سایت تخصصی، با انواع و اقسام سایت‌ها ‌و وبلاگ‌های ‌مختلف با کارکردهای مختلف روبه‌رو می‌شویم. در گفت‌و‌گویی با چند تن از کارشناسان و متخصصان موسیقی، نظر ایشان را درباره‌ی وضعیت حوزه‌ی سایت‌های ‌موسیقی در ایران جویا شدیم و در پایان نیز به اختصار نگاهی انداخته‌ایم به برخی از سایت‌های خارجی و برنامه‌های کاربردی مرتبط با موسیقی.
بیشتر
سایت‌های موسیقیشماره ۱۴۸ هنر موسیقیصنعت موسیقیمحمدعلی پورخصالیان

مفهوم دلالت در یک اثر موسیقی

پیش از پرداختن به مفهوم «دلالت در اثر موسیقی»، می‌بایست با مفهوم بازنمایی یا آنچه به مُحاکات در اثر هنری از آن یاد شده است، بپردازیم. مفهوم بازنمایی از‌جمله مفاهیمی است که در تقسیم‌بندی هنر از نظر «استیون دیویس» جزو تئوری‌های ‌کا رکردی یا کارکردگرا در هنر است. این اصطلاح در مقابلِ نظریه و تئوری «رَوَندی» در هنر است که به‌نوعی با نظریه محاکات یا «میمسیس» در هنر ارتباط دارد. ریشه‌ی محاکات از کلمه‌ی «حکی» به‌معنای شباهت گرفته شده است. این اصطلاح هنگامی در آثار «ارسطو» ازجمله در «بوطیقا» (معرف پوئتیک) گفته شد که توسط افراد مختلفی چون «ابن‌رشد»، «فارابی»، «ابن‌سینا» و «متی‌ابن‌یونس» به عربی ترجمه و تقریر شد و معادل کلمه‌ی تشبیه، تمثیل و گاهی تخیل به خود گرفت. این واژه در دیگر کتاب‌های ارسطو چون «سیاست» و «اخلاق» و حتی «مابعدالطبیعه» نیز وجود دارد. ارسطو که به‌عنوان نخستین نظریه‌پرداز روان‌شناختی در زمینه‌ی هنر نیز شناخته‌ می‌شود، در امر هنر غیر از الهام، تخیل خود را هم دخیل کرده است. او در «فن شعر» و «سیاست» موسیقی را گونه‌ای از تقلید (محاکات) می‌داند و قطعات موسیقی را نگاره‌هایی ‌از ذات انسانی برمی‌شمرد. حال با پرداختن به مفاهیمی چون ادراک، تصویر، تقلید، لذت و بیان موسیقی، به مفهوم دلالت در یک اثر موسیقی می‌رسیم.

میثم میریان

شماره ۱۴۸

دلالت در اثر موسیقیزیبایی‌شناسی موسیقیشماره ۱۴۸ هنر موسیقیفلسفه موسیقیمیثم میریان

جوداس پریست (judas priest)

تداوم‌بخشِ سبک متال

گروهی که پس از چهل سال فعالیت، آلبوم تازه‌ای منتشر کند و در این بازار آشفته‌ی موسیقی با وجود دانلودهای غیر‌قانونی و کپی‌های غیرمجاز، مورد استقبال علاقه‌مندان موسیقیِ راک قرار بگیرد، حیرت‌انگیز است. به‌رغم اینکه ذائقه‌ی مخاطبان موسیقی در هردهه متغیر بوده است، گروه جوداس پریست با همان شاخصه‌های از‌پیش‌تعیین‌شده، اما با تکنیک‌های مدرن استودیویی راه خود را ادامه داده‌اند؛ شاید باید در مقام مقایسه از گروه‌هایی انگشت‌شمار ازجمله «بلک سبث» نام برد. به‌طور معمول بین ده تا پانزده سال به‌طول می‌انجامد تا هنرمندان موسیقی راک نردبان ترقی را طی کنند، اما آنهایی که با سابقه‌ی درازمدت باز هم آثار قابل توجه منتشر می‌کنند، معدودند.
میانگین سنِّ اعضای جوداس پریست، اگر سن گیتاریستِ جایگزین آنها را کم کنیم، اکنون که در سال ۲۰۱۵ هستیم، ۶۵ سال است. «جان هاتن»، مفسر موسیقی در شماره‌ی ۱۴۵ ماهنامه‌ی «کلاسیک راک» در تقدیر از این گروه نوشت: «خطوطی که در چهره‌ی اعضای گروه نقش بسته، مبیّن تلاشِ چندین و چند‌ساله‌ی آنهاست. گذر زمان به ما می‌آموزد که چشم شیطنت‌بارِ روزگار حتی طاقت تحمل افراد شایسته و زحمتکش را ندارد.» در حاشیه و درباره‌ی موضوع این مطلب، نگارنده اوایل سال ۱۹۷۹ که از ایران خارج شدم در لندن بر بیلبوردهای تبلیغاتی، آگهیِ کنسرت جوداس پریست در سالن «هَمِر اسمیت اُدِئون» را دیدم. پیش از آن توسط چهار صفحه‌ای که نمونه‌ی آثار آنان بود، موسیقی‌شان را می‌شنیدم. بعد از تهیه‌ی بلیت در سالن انتظار، باور نداشتم که به تماشای جوداس آمده‌ام. وقتی درهای سالن نمایش گشوده شد، مثل آن بود که درهای بهشت به رویم باز شده است و مطمئن هستم همه‌ی متال‌دوستان همان احساس را داشته‌اند؛ یک شب فراموش‌نشدنی.
بیشتر

محسن گلتاش

شماره ۱۴۸

judas priestجوداس پریستشماره ۱۴۸ هنر موسیقیمحسن گلتاشموسیقی راکموسیقی متال

به زودی آزاد خواهم شد

نگاهی به اشعار موسیقی متال

برای پی‌بردن به حقیقت، انسان‌های زیادی تا امروز تلاش کرده‌اند و گاه در این راستا جان خود را نیز از دست داده‌اند. در طول تاریخ، بشر همواره کوشیده است تا «انسان» را در جایگاه والا و درست پیدا کند. دگرگونی عظیم این تلاش را باید در عصر مدرنیته جست‌و‌جو کرد. کل زیبایی‌شناسی سده‌ی هجدهم را می‌توان در پرتو روح آن دوران درک کرد؛ یعنی از راه توجه به طرح فلسفی روشنگری. اندیشمندان همواره در تلاش بوده‌اند که قاعده‌های زندگی را زمینی کنند و با این تلاش جامعه را به‌سوی زندگی بهتر و به‌دور از تصمیمات افراطی که پیش از این در دوران تاریک قرون وسطا بر انسان چیره بود به‌پیش ببرند. در راستای روشنگری، «کانت» یکی از تأثیرگذارترین فیلسوفان قرن هجدهم می‌گوید: «روشنگری کوششی شجاعانه است که در حکم بلوغ و کمال انسانی به‌شمار می‌آید. روشنگری نقطه‌ی عطفی در بیان روزگار مدرن است و آدمی در این روزگار خود را فاعل یا شناسنده می‌داند، سوژه‌ای که چاره‌ای جز این ندارد که خرد خود را به‌کار گیرد و جایگاهش را در زندگی اجتماعی بازشناسد.»
حال در دورانی زندگی می‌کنیم که تا‌کنون دو میلیارد انسان تنها به‌دلیل پدیده‌‌ای به‌نام جنگ کشته شده‌اند و باید افزود این میزان تلفات در قرن بیستم بیشتر از دیگر قرن‌ها بوده است. نژاد‌پرستی، جنگ، تبعیض، سانسور، بی‌عدالتی و دیگر پدیده‌هایی که انسان را از اصل خویش دور می‌کند و چیزی جز تاریکی برای جهان امروز ما به‌‌یادگار نمی‌گذارد، از هنرمندان موسیقی متال خنیاگرانی ساخته است که ضد این پدیده‌ها بلند شوند و اعتراض خود را بیان کنند. این موسیقی‌دانان با موسیقیِ خشن خود سعی دارند تا دردهای بشر را فریاد بزنند، اما باید توجه داشت که خشن‌بودن موسیقی به‌معنای بی‌رحم‌بودن آن نیست و در این میان شعر در موسیقی نقش مهمی را ایفا می‌کند و «شعر همانا گره‌خوردگی عاطفی اندیشه و خیال است در زبانی فشرده و آهنگین»1. در این مقاله سعی داریم به‌اختصار نمونه‌ای از بهترین اشعاری را که در این موسیقی نقش‌آفرینی کرده است، شاهد بیاوریم.
بیشتر

محمد بیگی

شماره ۱۴۸

شعرشماره ۱۴۸ هنر موسیقیمحمد بیگیموسیقی متال

دیدیم و شنیدیم سال موسیقی را

در سی‌امین جشنواره‌ی موسیقی فجر

جشنواره‌ی موسیقی فجر به‌نوعی یکی از مهم‌ترین رویدادهای موسیقی ایران است که امسال سی‌امین دوره از این جشنواره را با تمام خوبی و بدی‌هایش پشت سر گذاشتیم. هرسال که می‌گذرد موسیقی ایران با تمام پیشرفت‌هایش، انگار نه اینکه سالی پیرتر و با‌تجربه‌تر شده است! تنها می‌توانیم پیر‌شدن موسیقی ایران را از سرِ از‌دست‌دادن مشاهیر و بزرگانمان احساس کنیم. موسیقی ما پیر می‌شود و فرسوده و تنها تجربیات تمام سال‌هایش با موسیقی‌دانانمان و شاگردانشان برای خودشان می‌ماند. امسال کمی روزگارمان خوش‌تر بود، به خودمان وعده داده بودیم که سال، سال موسیقی است.
جشنواره‌ای که هر‌سال برگزار می‌شود می‌بایست اهدافی وسیع داشته باشد و ما می‌نشینیم به دیدن این جشنواره به امید آنکه به اهداف پایه‌ای برگزاری یک جشنواره رسیده باشد. مگر غیر از این است که مهم‌ترین رویداد سالانه‌ی موسیقی ایران باید تعالی موسیقی ایران را در یک سال گذشته‌اش نمایان کند و به‌رخ بکشد؟ مگر غیر از این است که باید نخبگان نورس این مرز که روز‌به‌روز دارند با انگیزه‌ی فراوان تلاش و پیشرفت می‌کنند را گرد آورد و آنان را حمایت کند؟ مگر غیر از این است که جشنواره‌ی موسیقی باید فرهنگ و درک غنای موسیقی را در جامعه پرورش دهد؟ مگر نباید موسیقی در کشورمان رشد کند؟ اما این جشنواره که عمر انقلاب اسلامی را دارد و آنچه را در این سال‌ها در عرصه‌ی هنر ایران می‌گذرد هرساله بیان می‌کند؛ جایی در بین رسانه ندارد. هیچ شبکه‌ی تلویزیونی این جشنواره را پوشش نمی‌دهد. کمتر مجله و روزنامه‌ای بخشی را مختص به این رویداد قرار می‌دهد. مردم ما از بخش‌های مختلف این جشنواره آگاه نیستند و حتی بسیاری فکر می‌کنند تنها فیلم فجر را داریم و نمی‌دانند جشنواره‌ای با همین عنوان مختص شاخه‌های دیگر هنری هم هست. در دنیای امروز که موسیقی فراگیرترین هنر در بین هنرهاست و بخش حیاتی خروج از روزمرگی در مخیله‌ی عامی‌ترینِ مردم است، چطور می‌شود که مخاطبان جشنواره‌ی موسیقی فجر هرسال کمتر از سال پیش است. موسیقی فجر امسال رنگ‌و‌بوی سال‌های قبل را نداشت. دوستی می‌گفت بزرگان موسیقی‌مان با ملت قهر کرده‌اند، در سینما، جشنواره که برگزار می‌شود همه پیش‌قدم حضورند؛ اما در موسیقی با وجود فراگیرتر‌بودنش کسی نیست که به ما ارزش دهد. می‌گفت آنها فکر می‌کنند موسیقی‌دان دلش به یک لوح و تندیس خوش است، البته که باید قدردانی‌ها باشد تا انگیزه را مضاعف کند، اما آن کجا که بدانی بزرگانی موسیقی تو را گوش ‌داده‌اند و چشم به انتقاد و تشویقشان داشته باشی و آن کجا که تنها تندیسی را دریافت کنی که سالی شاید از آنِ تو و سالی از آنِ دیگری باشد! در جشنواره موسیقی باز هم با آنکه فراگیرتر از هنرهای دیگر است، اما کمترین ارزش بصری را به آن می‌دهند. در چهارراه اسکندری پشت چراغ ‌قرمزِ تقریباً ۱۲۰‌ثانیه‌ایش که بمانید، چند دست‌فروش را می‌بینید که تعدادی بادکنک رنگارنگ در دست دارند. پوسترِ جشنواره‌، مرا به‌یاد آن بادکنک‌ها می‌انداخت، البته شاید خوب باشد که دست‌فروش‌های اسکندری و مَشِقت‌های آنها را برای کسانی که آنها را دیده‌اند، یادآوری کند؛ اما موسیقی کجای این پوستر جای گرفته بود؟ شکوه و گلایه بسیار است، اما این بینش که خودِ مسئولان بر این باورند که جشنواره هیچ استانداردی در قیاس با پایه‌ای‌ترین استانداردهای موجودِ یک جشنواره‌ی موسیقی را ندارد جای امیدواری دارد؛ زیرا امسال قول‌های زیادی از طرف مسئولان جشنواره داده شد که ما بی‌صبرانه منتظر عملی‌شدنشان هستیم.
بیشتر

شهاب عظیمیان

شماره ۱۴۸

جشنواره موسیقی فجرشماره ۱۴۸ هنر موسیقیشهاب عظیمیانگزارش

هارمونی‌های سِقط‌شده

گفت‌وگوی اختصاصی با یوری هونینگ و جوست لیجبارت در حاشیه‌ی سی‌امین جشنواره‌ی موسیقی فجر

«گونتر شولر» می‌گوید: «جَز موسیقی زنده است، چیزی که ناغافل جلوی چشمانت عوض می‌شود. یک اجرای جَز، کنسرتی قابل تکرار نیست؛ جادویش فضای اجراست و این فضا، هیچ‌گاه در سی.دی و دی.وی.دی تولید نمی‌شود.» بزرگ‌ترین نشانه‌ی این مدعا، می‌تواند دو اجرای «کوارتت آکوستیک یوری هونینگ» در بخش بین‌الملل جشنواره‌ي موسیقی فجر در روزهای ۲۶ و ۲۷ بهمن‌ماه ۱۳۹۳ باشد. اجراهای زنده‌ای که به‌مثابه‌ی به‌فعل‌رساندنِِ ماکتِ ساخته‌شده در سی.دی جدیدشان اهمیت پیدا می‌کند. آنچه در آلبوم جدید این گروه با عنوان «آرزو»، قالب‌بندی شده است، در اجرای زنده و در مواجه با مخاطب و به فراخور لحظات، دچار تغییر می‌شود و در‌عین‌حال، آسیبی به آن ماکتِ اولیه وارد نمی‌کند.
هونینگ در آلبوم جدید و در ادامه‌ی آن در اجرای آنها، تمام مواردی را که «اضافه» می‌خواند، طرد می‌کند و سعی دارد تا آنجا که می‌تواند به جان و ماهیت بنیادینِ مصالح صوتی‌اش نزدیک شود و بدین وسیله فضایی شخصی و خصوصی رقم بزند. دیگر نه از آن خویِ درنده‌ی «بهشت هیجان‌زده» خبری هست و نه حتی از آن استفاده‌های اغراق‌آمیزش از اصوات الکترونیک. او در آلبوم جدید و البته در اجرای اخیر، حتی پرکاشن را نیز کنار گذاشته است و سعی دارد با استفاده از تکنیک‌هایی جدید و محدود، از کوارتت آکوستیک خود صدا بگیرد؛ اصواتی محزون که با ملودی‌های کِشدار ساکسیفون تِنور، ریتم‌های مینی‌مال ساخته‌شده توسط درامز و باس، ملودی‌های داستان‌گوی پیانو و پاساژهایی آرام و متزلزل در هم آمیخته و فضایی بکر به‌ارمغان آورده است. فضایی که نوآوری را به‌معنای گسست کامل از سنت‌ها تلقی نمی‌کند و هرچند که در قیاس با جَزِ سنتی، چندان مبتنی‌بر بداهه‌نوازی نباشد، اما از آهنگسازی‌های متعهد، غیرقابل تغییر و شیوه‌گرایی‌های معمول نیز پیروی نمی‌کند و در‌عین‌حال در کلی‌ترین اجزای خود، جزئی‌ترین سنت‌ها را رعایت می‌کند؛ نوعی بیان موسیقایی صادق که سعی در اغوای مخاطب داشته و هر‌کنشی را در راستای پرتاب مخاطب به این توفانِ موسیقایی در نظر می‌گیرد. آنچه در ادامه می‌خوانید، گفت‌و‌گوهایی است که به‌صورت جداگانه با «یوری هونینگ» (ساکسیفون تِنور) و «جوست لیجبارت» (درامز) در حاشیه‌ي سی‌امین جشنواره‌ی موسیقی فجر و پس از اجرای آنها در روز ۲۷ بهمن‌ماه انجام شده است. تمرکز گفت‌وگوی پیشِ‌ رو، بیشتر حول آلبوم تازه‌ی این گروه هلندی است که با عنوان «آرزو» منتشر شده است و تمام قطعات اجراشده در کنسرت اخیرشان را شامل می‌شد.
بیشتر

محمد خلیلیان

شماره ۱۴۸

جشنواره موسیقی فجرجوست لیجبارتشماره ۱۴۸ هنر موسیقیگفت‌وگوگونتر شولرمحمد خلیلیانیوری هونینگ

اختتامیه‌ی سی‌امين جشنواره‌ی موسيقی فجر

با نگاهی به بخش «نسلی دیگر»

بخش «نسلی دیگر» در سی‌امین جشنواره‌ی موسیقی فجر برای چهارمین سال فعالیت خود را ادامه داد. این بخش که رفته‌رفته به یکی از مهم‌ترین بخش‌های جشنواره از نظر نگاه جدی هنرمندان و مخاطبان در حوزه‌ی موسیقی دستگاهی ایران تبدیل شده است، امسال نیز با سیزده اجرا، میزبان علاقه‌مندان به موسیقی بود. سیزده اجرای این بخش شامل هشت گروه‌نوازی و پنج تکنوازی تعریف شده بود تا بتواند فرم‌های متنوعی از موسیقی را ارائه کند. «نسلی دیگر» با سه مشخصه‌ی اصلی دارای معیاری برای انتخاب و دعوت گروه‌های موسیقی به جشنواره بوده است.

تحریریه

شماره ۱۴۸

جشنواره موسیقی فجرشماره ۱۴۸ هنر موسیقینسلی دیگر

ته‌مقاله: وزیر، موسیقی، ما و دیگران...

سخنان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در اختتامیه‌‌ی سی‌امین جشنواره‌ي موسیقی فجر از مهم‌ترین گفته‌های این چند‌ساله‌ی مسئولین فرهنگی کشور بوده است. معمولاً در این‌گونه محافل صحبت‌های اتو‌کشیده و از‌پیش‌نوشته‌شده همراه با چاشنی امید و شادی، نمونه‌ی یک سخنرانی مقام دولتی است و بعد هم موسیقی تا سال آینده دچار همان کشمکش‌های نا‌عادلانه می‌شود؛ اما در این اختتامیه صحبت‌های «علی جنتی» درباره‌ي مسائل اخیرِ موسیقی (که در ته‌مقاله‌ی شماره‌ي گذشته‌ي ماهنامه هنر موسیقی به آن اشاره شد) شفاف و راهگشا بود. راهگشا از آن منظر که خط مشی دولت را در این‌باره (حداقل در بخش کلامی) برای اهل موسیقی روشن می‌کرد و دیگر آنکه بعد از سال‌ها مسئولی هنری با اقتدار درباره‌ي موسیقی صحبت کرده و از روی ترس و خشم و شانه‌خالی‌کردن پشت تریبونی قرار نگرفته است.
امیرعباس ستایشگرته‌مقالهشماره ۱۴۸ هنر موسیقی