شماره ۱۴۹
شماره ۱۴۹ هنر موسیقی، فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۴ منتشر شد. در این شماره سرمقاله با عنوان «گفتهام اما به سنگ» آمده است و در ادامه بررسی روند آموزش موسیقی ایرانی در گفتوگو با ارشد تهماسبی، آموزش موسیقی: استاد یا نهاد؟، مطالبی بهمناسبت نخستین سالگرد درگذشت محمدرضا لطفی، مبنای منطقی زیستشناختی برای گامهای موسیقی، معرفی چند نرمافزار کاربردی موسیقی، اِدگار فروزی(Edgar Froese) و تنجرین دریم(Tangerine Dream)، گزارشی از نمایشگاه موسیقی فرانکفورت (Musikmesse 2015) و… را میخوانید.
عکس روی جلد: ارشد تهماسبی عکاس: مهرداد امینی
طراح گرافیک: هانیه هدایتپور، آرش مدرس
برای سفارش نسخۀ کاغذی مجله با ارسال یک پیام به honaremusighi@ در تلگرام یا ایمیل مجله honaremusighi@gmail.com، درخواست خود را با ذکر شمارۀ مجله به ما اعلام کنید.
سرمقاله: گفتهام اما به سنگ
مجله برای چاپ آماده است، گویی تنها من هستم که برای این مجله، این درخت تناور ۱۷سالهی پایدار مشکل زمانی ایجاد میکنم و بهقول یکی از همکاران: سردبیر تکالیفش را بهموقع انجام نمیدهد! اگر من سرمقاله را زود نمینویسم نه اینکه مطلبی نیست یا مشکل جسمی یا روحی در میان است (که کم و بیش هم هست، اما مشکل اصلی نیست)، ولی برعکس آنقدر مسئله در گرداگرد موضوع هنر، بهخصوص هنر موسیقی در کشور ما هست که ماشاءاله (یا بهقول قدیمیها نومِ خدا) اگر حالی باشد میتوان نوشت و نوشت و نوشت لیکن من:
گفتهام
اما
به سنگ
...
ردیف را باید به لحن امروزی درآوریم
گفتوگو با ارشد تهماسبی
پیرو مطالبی که در پیوند با موضوع آموزش موسیقی ایرانی نوشته بودیم، نخستین مطلب آموزشی در گفتوگو با «حسین علیزاده» در شمارهی نوروزی هنر موسیقی (شمارهی ۱۴۸) بهچاپ رسید و علاقهمندانِ به موضوع نیز برای پیگیری و تداوم این موضوع به ما تأکید کردند. اکنون دومین بحث در گفتوگو با «ارشد تهماسبی» پیشِ چشم شما قرار گرفته است. سابقهی تحصیل و تدریس و تحقیق ارشد تهماسبی برای اهل موسیقی آشناست اما آثار پژوهشی و آموزشیاش، او را از مدرسین باسابقه و دارای فضیلت معرفی میکند. علاوهبر آن ایشان را میتوان ازجمله ردیفدانانی دانست که در تحلیل و تفسیر ردیف موسیقی ایران صاحبنظر است بنابراین در این گفتوگو ضمن ادامهی مبحث بررسی روند آموزش در موسیقی کلاسیک ایرانی و نیز موضوعهای آهنگسازی و ریتم در موسیقی ایرانی (که ازجملهی تخصص و فعالیتهای وی میباشد)، به این نظریات هم پرداخته شده است. (هنر موسیقی)
آموزش موسیقی: استاد یا نهاد؟
بهگمانم حتی تا نخستین سالهای بعد از انقلاب هم اینجا و آنجای بسیاری محلات تهران میشد مطبهایی را دید که در تابلوهایشان عنوان «دندانپزشک تجربی» حک شده بود؛ هرچند مطمئناً شمار آنها در گذشتههای دورتر میبایست از تعداد «دندانپزشکهای رسمی» بسیار بیشتر بوده باشد. یک دندانپزشک تجربی کسی بود که خواه با گذراندن یک دورهی آموزشی و کارورزی نزد یک دندانپزشکِ دانشگاهدیده و یا خواه نزد یک دندانپزشک تجربی نسل پیش از خود به درجهای از صلاحیت رسیده بود که مسئولیت سلامت دهان مردم را عهدهدار شود؛ اعتماد عمومی محله مهمترین پشتوانهی حرفهای او بود و از اینرو در چارچوب شهرنشینی محدود دوران ضرورتی برای مداخلهی دستگاه دیوانسالاری دولتی در این مناسبات پیش نمیآمد، مگر تنها وقتی که اتفاق سویی پیش میآمد. البته که دندانپزشکهای تجربی تنها نبودند: از شکستهبندها و قابلهها گرفته تا معمارها و میرزابنویسها و... تا همکاران مطرب خودمان، تخصص حرفهای عبارت بود از دانش-مهارتی که با گذراندن یک دورهی شاگردی نزد استادی صاحبفن بهدست میآمد و در کورهی تجربه قوام مییافت.
مَرساتی دَر چو داخت لَه جَرگِم/ سنگ بو و بالیـن گِل بو و بَرگِم
بهمناسبت ۱۲ اردیبهشت، سالروز درگذشت محمدرضا لطفی
یک سال گذشت از دیدن عکس او، یاد او و شنیدن موسیقیاش، مرا بهشدت بغضآلود و گریان میکند؛ نمیدانم این چه سِحری است که یاد او با من میکند؟!
میگویند: خداوند در ذات بشر نیرویی از جنس زمستان و بهار نهاده است. در هنگامهای که زمستان بند برف و یخ، بر پای درخت و درّه و صخره محکم و جانگیر بسته است، طبیعت رویش و شکوفایی را با نام بهار در عمق جان هرجماد و جنبندهای تدارک میبیند و ما انسانها هم همینطور. پس از مرگ هرعزیزی، از دل هرغم و اندوه ژرفی، شادمانی و سرور بر ما عارض میشود.
محمدرضا لطفی، استادی از تبارِ موسیقیدانان قدیم در عصر حاضر
با نیم نگاهی به وجـه آموزشــی او
یک سال گذشت از روزی که عرصهی موسیقی و فرهنگ و هنر ایران و بلکه جهان از وجود گوهر گرانمایهای چون «محمدرضا لطفی» بیبهره مانده است. او را بهحق میتوان در موسیقی ایرانی استاد تمام و کامل نامید. اینکه این مردِ بزرگ که بود، چه مراحلی را طی کرد، چه آثاری بهوجود آورد و چه خدماتی انجام داد را اهل هنر و علاقهمندان وی و موسیقی، بهخوبی میدانند، ولی شاید بسیاری از ویژگیهای شخصیتی و حرفهای وی برای علاقهمندانی که فقط با آثار او آشنا هستند، کمتر شناختهشده باشد، از اینرو در این مختصر سعی شده است تا به این جنبه از خصوصیتهای او پرداخته شود.
آموزش خواندن موسیقی به کودکان
مسئلهی تعلیم خواندن موسیقی به مردم، از سال ۱۷۲۱ میلادی در ایالات متحدهی آمریکا موضوع بحثِ معلمان موسیقی بوده است؛ درست از زمانی که «جان تافتس» اثرش «مقدمهای ساده بر سرودهای مذهبی» را منتشر کرد. نگرانی اولیهی استادان مدرسههای آواز در انگلیسِ قرن هجدهم آن بود که چگونه تبدیل علامتهای موسیقی چاپشده به صدایی لذتبخش برای اجرا نزد فرمانروا را به شاگردان خود بیاموزند. «لووِل ماسان» که آغازگر تدریس موسیقی در مدارس بوستون در سال ۱۸۳۸ است، خوانندهای حرفهای بود و بعید بهنظر میرسد که او اساساً تفاوتی میان کلاسهای موسیقیاش در مدرسه و کارش در مدرسهی آواز قائل شده باشد.
از عصر ماسان تا قرن بیستم، برنامهی درسی موسیقی مدرسههای عمومی ما تقریباً به طور کامل به خواندن موسیقی اختصاص داشت. پداگوگها و ناشران تمام توان خود را بهکار بستند و آرایههای شگفتآوری از روششناسیِ سازها (خطوط حامل که بهتدریج از یک خط تنها به پنج خط مرسوم گسترش یافت) ابداع کردند. نمودارهایی برای تعلیم خواندن زیر و بمی سیلابها، تعدیلهایی برای توضیح تغییرات سادهی کلیدها، جداول برای اسامی زمانها و صدها آهنگ کوتاهِ ساده برای تمرین مهارتهای نتخوانی ازجمله کارهایی بودند که برای کودکان در نظر گرفته شد. حدوداً از سال ۱۹۲۰ برنامهی آموزشی مدارس با دربرگرفتن فعالیتهای ریتمیک، درک موسیقی و سازشناسی ارتقا پیدا کرد. در عرض چند سال، برنامهی شش بخشی امروز بهخوبی تدوین شد؛ آوازخواندن، ریتمها، نتخوانی، گوشدادن و موسیقیِ سازی همراه با مقداری توجه به فعالیتهای خلاقانه و موسیقی در نمایش. علیرغم این برنامهی تکاملیافته، به خواندنِ خط موسیقی برحسب علایق نویسندگان و ناشران آن دوره، توجه میشد یا مغفول میماند.
نظام علامتدهی تثبیتشده
یادداشتی بر آلبوم موسیقی «بازتاب»
آلبوم موسیقی «بازتاب»؛ تکنوازی تارِ «عیسی غفاری»؛ نشر هرمس
بدون تردید، سه مشخصهی اصلی مُد در موسیقی ایرانی الگوی لحنی، نظام سلسلهدرجات و گام بالفعل است. مدها که برای ما همان گوشهها را میسازند با مقایسهی این سه خصیصه بررسی میشوند. آشنایی شنیداری با هرگوشهای همواره بستگی به مسلطبودن مخاطب بر یکی از این سه آیتم مهم و تعیینکننده دارد. این بدان معناست که شنونده با توجه به میزان آشنایی با ساختار ردیف موسیقی ایران که سالهاست برای او تبدیل به یک عادت شنیداری شده، با نواختی همراهی میکند و با توجه به داشتههای ذهنی خود، خیلی سریع آن موسیقی را با دستگاهها و آوازهای موجود در ردیف انطباق میدهد. در اصل تفاوت گوشهها در متغیربودن الگوها، گام و سلسلهدرجات آنهاست.
با جابهجایی هرکدام از این سه عنصر ما به گوشهی دیگری در ردیف موسیقی ایران وارد میشویم. در بعضی از آنها گاهی دو بخش میتواند ثابت باشد و تنها با تغییر یکی از آنها میتوان از گوشهای به گوشهای دیگر رفت. اما این تغییرات سالهاست که با روش و معیارهای خاص و شناختهشدهای انجام میگیرد تا عادت شنیداری ما را بر ردیف موسیقی بر هم نزند. از این روی هرنوع بههمریختن روابط تثبیتشدهی گوشهها، میتواند باعث تأویل جدیدی برای مخاطب باشد. «بازتاب» در درون خود این عادت شنیداری را بر هم میریزد و هوشمندانه تا جایی پیش میرود که همهی داشتههای ما بر این انطباق از دست نرود. نوازنده در این اثر بیشتر الگوهای لحنی را شخصی و مال خود میکند و همین باعث آن میشود که تأویل مخاطب دامنهی گستردهتری داشته باشد.
مبنای منطقی زیستشناختی برای گامهای موسیقی
گامها مجموعهای از نتهایی هستند که برای ساختن موسیقی، اکتاوها را به فواصلی معین تقسیم میکنند. از زمانی که انسان توانست حدود ۲۴۰ فرکانس متفاوت در یک اکتاو را در آستانهی میانهی شنوایی از یکدیگر تشخیص دهد، در واقع تعداد بسیار زیادی از ترکیبات نتهای مختلف توانستند برای تولید موسیقی استفاده شوند. بااینحال، آثار موسیقی کلاسیک غربی، همچنین موسیقی محلی و مردمپسند در سنتهای مختلف برپایهی تعداد نسبتاً کمی از گامهایی که معمولاً فقط از پنج تا هفت نت تشکیل شده، تولید شدهاند. معلوم نیست چرا انسان تنها از تعداد اندکی در میان بیشمار نتِ ممکن برای آهنگسازی استفاده کرده است. ما در این مقاله به شما نشان میدهیم فواصل تشکیلدهندهی تعداد کثیری از گامهای بهکاررفته در تاریخ و فرهنگها آنهایی هستند که بیشترین شباهت طیفی کلی را به توالی هارمونیکهای صوتی دارند.1 این اکتشافات نشان میدهند که انسان فرکانسهایی را ترجیح میدهد که ویژگیهای طیفی الفاظ صوتی همنوع را دارند. همچنین این بررسی شباهتهای طیفی گامهای مورد استفاده در فرهنگهای مختلف را مشخص میکند.
جایی میان زمین و آسمان معلقم!
گفتوگو با روزبه تابنده، آهنگساز آلبوم «لحظههای بیزمان»
«لحظههای بیزمان» نام آلبومی است که بهتازگی منتشر شده است با دو نام آشنا و کمآشنا! «منوچهر صهبایی»، رهبر و ابوایست باسابقه که در کارنامهی خود ضبط چندین اثر سمفونیک ایرانی از ساختههای بزرگان رشتهی آهنگسازی ایران را دارد و دیگری «روزبه تابنده»، آهنگساز. اینکه چطور منوچهر صهبایی با حساسیتهایی که دربارهی آهنگسازی دارد، تن به ضبط اثری از آهنگسازی جوان داده، پرسشی است که در نخستین لحظات شنیدن این آلبوم به پاسخ آن دست مییابیم. «لحظههای بیزمان» نخستین اثر منتشرشده از روزبه تابنده، آهنگساز، نوازندهی سنتور و ویلن کلاسیک و رهبر و بنیانگذار «ارکستر هنگام» است. او متولد شیراز است و عمدهفعالیتهای هنریاش در شیراز بوده و طبعاً شهرت اصلی او در این شهر است؛ بهخصوص با رهبری ارکستر هنگام. روزبه تابنده همیشه در کنار فعالیتهایی که بهعنوان رهبر و نوازنده داشته، به آهنگسازی نیز میپرداخته است. بعضی از این آثار نیز با ارکستر هنگام در شیراز و تهران بهروی صحنه رفته است. بعضی از قطعاتی که در آلبوم «لحظههای بیزمان» میشنویم قبلاً در تهران و شیراز با رهبری منوچهر صهبایی اجرا شده است. پای صحبت روزبه تابنده مینشینیم دربارهی «لحظههای بیزمان»:
در جستوجوی پدر
محمودبنابیالقاسم الخوانساری؛ پدر اسماعیل ادیب خوانساری
یکی از آثار فاخر در موزهی هنرهای تزیینی اصفهان، طوماری کاغذی است که با ابعادی به طول ۵/۶۴۸ سانتیمتر و عرض ۷۱/۲۱ سانتیمتر بهحالت لولهشده در مخزن موزه نگهداری میشود. این نسخهی خطی، حاوی حدیث سلسلةالذهب است که روی نوزده قطعهکاغذِ بههم متصلشده با استفاده از قلم کتیبه و به خط نستعلیق نگاشته شده است و از سبک «میرزامحمدرضا کلهر» پیروی میکند؛ ضمن اینکه رنگ و تزیینات این نسخه نیز به مکتب قاجار تعلق دارد. همچنین تکنیک اجرای این اثر بهصورت استفاده از قلم کتیبه و به روش نقاشی است. (برداشت آزاد از نگارنده، ۱۳۹۲) در قطعهی نوزدهم این کتیبه، نام خالق اثر نگارش شده است، همچنین مطالعات نشان میدهد که هنرمند کتیبهنگار و مُذَهًب در این کتیبه، یک نفر است.
رقم در کتیبهی مطالعهشده، نشاندهندهی نام «محمودبنابیالقاسم الخوانساری» و عدد «۱۳۲۲» است. با توجه به بررسیهای انجامشده، این نتیجه حاصل شد که این نام، تنها در نمونهی خط مربوط به وصیت مرحوم «میرزامحمود خوانساری»، پدرِ «محمداسماعیل ادیب خوانساری»، دیده شده است. نگارندهی این وصیتنامه، بعد از ذکر نام خدا و درود و صلوات بر محمد و آلمحمد، خود را چنین معرفی کرده است: «چنین مینگارد خادم آستان شریعات مطهرهی حضرت سیدالمرسلین تراب اقدام العلماءِ العالمین العبد الحقیر الفقیر المذنب الواعظ محمودبنابیالقاسم الخوانساری عفیالله عنها.»
اما گذاری کوتاه به خانهی اسماعیل ادیب خوانساری، بر نام میرزامحمود بهعنوان پدرِ ادیب خوانساری، صحّه میگذارد. خانهی اسماعیل ادیب خوانساری در شهر خوانسار، در خیابان سیزدهم محرم و در کوچهی ادیب قرار دارد. آنچه مالک کنونی خانه، خانوادهی «کاویانی»، در توصیف خانه میگویند نشان از مالکیت پیشین خانه توسط اسماعیل ادیب خوانساری است و بر تأیید مطالب خود، سند مالکیت خانه را ارائه میدهند.
معرفی چند نرمافزار کاربردی موسیقی
یادگیری هرسازِ موسیقی مسائل خاص خودش را دارد؛ اما همهی معلمهای موسیقی در یک مطلب مشترک هستند و آن نکته، استفادهی همیشگی از مترونوم در تمرینهاست. مترونوم وسیلهای است که صدای «کلیک» یا «تیکتاک» تولید میکند و این صدا براساس سرعت ریتم و نوع ریتم قابل تنظیم است. مترونوم کمک میکند تا نوازنده سرعت و پایهی ضرباهنگ را گم نکند. نخستین نمونهی مکانیکی این وسیله درست دویست سال پیش توسط مخترعی آلمانی بهنام «یوهان مالزل» اختراع شد و از آن زمان تاکنون انواع مختلفی از این وسیلهی پُرکاربرد از مترونوم مکانیکی گرفته تا دیجیتال تولید شده است. در کشور ما قیمت این وسیله از نزدیک به ۳۰هزار تومان شروع میشود و اوج میگیرد؛ اما یک نرمافزار فوقالعاده کمحجم و از آن مهمتر رایگان وجود دارد که بسیاری از علاقهمندان به موسیقی و یادگیری آن، با آن کار میکنند.
داستان «رضا» داستان هرروزهی موسیقی ماست
دلنوشتههایی بهبهانهی درگذشت هنرمند جوان، رضا كروریان
«رضا كروریان» فارغالتحصیل کارشناسی موسیقی و نوازندهی فلوت و گیتار، متولد ۱۴ آبان ۱۳۵۰ در تهران بود. او تئوری موسیقی، هارمونی و درسهای اولیهی آهنگسازی را نزد «علیرضا مشایخی» آموخت و سپس در دانشگاه، فراگیری جزئیات آهنگسازی را با «فرید عمران» و «كیاوش صاحبنسق» آغاز کرد؛ اما بهطور جدیتر آن را خارج از دانشگاه با صاحبنسق ادامه داد. مبانی موسیقی الكترونیك را از «شاهرخ خواجهنوری» و «آروین صداقتكیش» فراگرفت و در سال ۱۳۸۷ از كارگاه «یوآخیم هاینتس» نیز در این زمینه بهرهمند شد. وی پایاننامهی خود را با موضوع موسیقی الكترونیك ارائه داد و سالهای اخیر به ترجمهی كتابهای مرجع در زمینهی موسیقی الكترونیك و آهنگسازی در همان سبک مشغول بود. در شمارهی ۱۱۱ مجلهی هنر موسیقی نیز ترجمهای از او با عنوان «تأثیرگذارترین قطعات موسیقی الكترونیك» نوشتهی «تام هولمز» بهچاپ رسید. رضا كروریان صبح روز یازدهم اسفندماه ۱۳۹۳ از این قفس پر كشید؛ یادش گرامی. در اینجا دلنوشتههایی از یاران نزدیک او در ادامه میخوانید.
دگردیسی از این جهان به جهانی دیگر
ادگار فروزی (۲۰۱۵- ۱۹۴۶) و تنجرین دریم
یکی از شگفتیهای دنیای موسیقی در قرن بیستم، اختراع «سینتیسایزر» بود. این ساز الکترونیکی افقهای تازهای را بهروی بسیاری از آهنگسازان بهویژه نوازندگان گشود، چهرهی موسیقی مدرن را دگرگون کرد و راهگشایِ مسیر تازهای از خلاقیتهای نوین شد. سینتیسایزر از خانوادهی کیبورد (پیانو و ارگ) است و از اواخر دههی شصت میلادی که این ساز به آلات رایج موسیقی اضافه شد، پیشرفتی تکنولوژیک و تقریباً انقلابی روی داد. پس از آن هرسال مدلی تازه از این دستگاه با امکانات پیشرفتهتر به بازار عرضه میشد. هنرمندانی چون «اشتوکهاوزن» و «والتر کارلُس» پیشگام در استفاده از این ساز بودند. زیبایی موسیقی الکترونیک در آن است که واژگانی متفاوت با موسیقی گروهی یا ارکسترال دارد و میتواند اصوات شگفتانگیزی تولید کند. قلب تپندهی موسیقی در ژانر الکترونیک، مبناقراردادنِ سینتیسایزر است؛ البته نه بدان معنا که هرارکستری با یک دستگاه سینتیسایزر، آوانگارد یا موجِ نو از خانوادهی موسیقی الکترونیک شناخته شود.
امروزه مشاهده میکنیم که تمام ارکسترهایِ بزرگ و کوچک از سینتیسایزر بهره میبرند؛ حتی ارکسترهای بسیار کوچک سهنفری در مجالس جشن و عروسیها، با دردستداشتن یک دستگاه سینتیسایزرِ پُرتابل با قابلیت ذخیرهسازی صدها ریتم در حافظه قادرند تا ساعتها میهمانان را با ترانههای عامهپسند سرگرم کنند. ابعاد کاربردی این تکنولوژی بسیار گسترده است و نوازندگان و آهنگسازان بزرگی چون «ونگلیس»، «کلاوس شولز» و «ژان میشل ژار» با استفاده از تکنیکهای چندکاناله در کنسرتهای فضای باز یا بسته در این رشته از موسیقی به شهرت عالمگیر رسیدهاند؛ اما مطرحترین نام از سال ۱۹۷۰ تاکنون «اِدگار ویلمار فروُزی» (۲۰۱۵- ۱۹۴۶) بوده و بیعلت نبوده است که استادان موسیقی، استعداد وی را میستودند.
فرشتهی مرگ
نگاهی به موسیقی گروه اسلیر
اگر شما طرفدارِ موسیقیِ ثرش متال هستید بدون تردید نمیتوانید از ریفهایِ زیبایِ «کری کینگ» و «جف هنمن»، دوبل پدالهای «دیو لُمباردو» و صدای گیتارباس و فریادهای «تام آرایا» دست بکشید. جامعهی موسیقی متال برای این گروه که نزدیک به سه دهه از فعالیتشان میگذرد احترام خاصی قائل هستند و بهعقیدهی بسیاری از طرفداران پر و پاقرص این موسیقی، «اسلیر»، ثرشترین گروهِ تاریخِ موسیقیِ متال محسوب میشود. آنها تاکنون ده آلبوم رسمی را عرضه کردهاند و از سال ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۴ بیش از سهونیم میلیون نسخه از آلبوم آنها تنها در آمریکا بهفروش رفته است. متن آهنگها و طرحِ جلدِ آلبومهای اسلیر که بیشتر در برگیرندهی مضامینی همچون مرگ، انحراف، خودکشی، نسلکشی، جنون، نازیسم، مذهب، قتلهای زنجیرهای و جنگ هستند، بیشتر اوقات موجب قدغنشدن آلبومها، بهتأخیرافتادن پخش، طرحِ شکایت علیه گروه و بروزِ اعتراضهایی از سوی گروههای مذهبی و عامه شده است.
گزارشی از نمایشگاه موسیقی مسه ۲۰۱۵
در طول هرسال سه نمایشگاه بزرگ و نامی در حوزهی موسیقی در جهان برپا میشود؛ در لسآنجلس آمریکا (NAMM)، فرانکفورت آلمان (Musikmesse) و شعبهای از آن در شانگهای چین (Musikmesse China-Shanghai)؛ چهار روز و از سراسر جهان. علاقهمندان به موسیقی و پیشرفتهای جنبی آن به کشورهای یادشده سفر کرده و از نمایشگاهها بازدید میکنند. اهمیت جوامع به هنرهایشان نشانهی ارزشگذاری مسئولان و اهل فن و حتی مردم عادی به هنرهای مربوطه است. موسیقی یکی از برترین هنرهای امروزهی جهان است. اگر هرکشوری بنابر نیازش به پیشرفت هنر موسیقی حرفی دارد در این نمایشگاهها میآید و ارائه میدهد و در اثبات نظریهی هنری موسیقاییاش میکوشد. دهها موسیقیدان، نوازنده و صدها کارآزمودهی تبلیغاتی در پیوند با موسیقی آمادهی پاسخگویی به پرسش بازدیدکنندگان هستند و استعدادهای پرورشیافتهس موسیقایی در این زمان چندروزه، فعالیت یکسالهی خود را برای شما توضیح میدهند.