شماره ۱۷۴

شماره ۱۷۴ هنر موسیقی، آبان-دی ۱۳۹۷ منتشر شد. در این شماره نگاهی داریم به آیکونوگرافی موسیقایی ایران معاصر که تأملی است اجمالی دررابطه‌با عکس در تاریخ معاصر موسیقی ایران، و یادداشتی به بهانۀ پاسداشت ارفع اطرایی از معصومه مهرعلی، مروری بر اقتصاد و ساختار صنعت موسیقی در ایران، مروری بر شیوۀ نت‌نگاری فرامرز پایور، دربارۀ نوشتن مرور موسیقی، واکاوی «نَواژه» اثر مسعود شناسا در بستر زمانی خویش، نگاهی به نقش موسیقی در زبان، تأثیرات موسیقی بر نقاشی مدرن، یادداشت‌هایی به بهانۀ انتشار چاپ دوم کتاب‌های «موسیقی ایرانی»شناسی و موسیقی ایرانی در شعر سایه، ساختار، موتیف و تکنیک‎های موسیقایی در اولیس جویس و… از دیگر مطالب این شماره هستند.

 

تصویر روی جلد: نوازندگان دورۀ قاجار

طراح گرافیک: استودیو مرکزی، سعید فروتن

 

✔️ برای سفارش نسخۀ کاغذی مجله و دریافت آن از طریق پست با ارسال یک پیام به honaremusighi@ در تلگرام یا شمارۀ ۰۹۱۹۸۰۸۶۴۱۰در واتس‌اپ و یا ایمیل هنر موسیقی honaremusighi@gmail.com، درخواست خود را با ذکر شمارۀ مجله به ما اعلام کنید.

جلد مجله هنر موسیقی شماره ۱۷۴

فهرست مقالات

سرمقاله: بهانه از دست رفت

حدود دو ماه پیش بود، هنگامی که برای انجام کارهای تدفین خواهرم رفتیم. آقای نام‌آور مسئول رفاه سالمندان انسان معتقدی که در مراجعات من برای ملاقات خواهرم شاهد حال و هوای همیشگی ما بود، این بار که مرا با غم از دست دادن خواهرم دید عبارت عجیبی گفت: «ای وای! بهانه از دستتان رفت». ما دو خواهر و یک برادر بودیم، با سرنوشتی شگفت! دربارۀ خواهر بزرگ‌ترم در سال 1393 و در عزای او نوشتم ولی این خواهر نمونۀ حکمت جاری الهی در حیات پدرم مرحوم سیدحبیب‌اللّه بود که حتی در وصیت‌نامه‌اش هم که تنها به دو نکته سفارش کرده بود، یکی از آن‌ها سپردن این خواهر به من بود که از یک‌سالگی از نعمت گویایی و شنوایی محروم شده بود. این برای من سند فخری بود در پیشگاه واجب، باآن‌همه مصیبتی که از سال 1357 به بعد بر ما رفت. اگر برای خواهر بزرگ‌تر به دو صفحه نوشتن قناعت کردم، اکنون برای این خواهر در کتاب یادگارانم باید بیش‌ازاین‌ها بنویسم که او برای من و ما، بهانۀ فیضی بود که از دست رفت. باری؛ از ارجمندانی که به هر نحوی با تسلیتی از بارِ غم ما کاستند سپاسگزارم.
و اما هنر موسیقی که جزء لاینفک زندگی ما شده است و مردم را با آن سرِ سازگاری و گاه دل‌تنگی است، قطع رحلی کوچکش به وزیری بدل شده و به‌طور منظم منتشر نمی‌شود! مردم پیگیرند با آنکه یقیناً می‌دانند آنچه را که در باب شرایط موجود کشور و گرانی همه‌چیز ازجمله کاغذ و کاتب و مکتوب و چاپ و چاپیدن و... است! و البته تمام تلاش ما بر آن است که انتشار این 20سالۀ جوان متوقف نشود، حتی اگر به‌صورت دو ماهه یا حتی سه ماهه آن را منتشر کنیم مانند آنچه می‌شنوید که نخستین جلد کتاب شرح غزلیات شمس هم با جناب کریم زمانی است که در شُرفِ انتشار است و شیرین‌کُنِ ذائقۀ اهل ذوق وهنر. ...
بیشتر

مهدی ستایشگر

شماره ۱۷۴

سرمقالهشماره ۱۷۴ هنر موسیقیمهدی ستایشگر

قدر آیینه بدانیم چو هست/ نه در آن‌وقت که افتاد و شکست

یادداشتی به بهانۀ پاسداشت ارفع اطرایی

معصومه مهرعلی

شماره ۱۷۴

ارفع اطراییپاسداشتشماره ۱۷۴ هنر موسیقیمعصومه مهرعلی

آیکونوگرافی موسیقایی ایران معاصر

تأملی اجمالی دررابطه‌با عکس در تاریخ معاصر موسیقی ایران

مسئلۀ تاریخ معاصر موسیقی در ایران همچنان مبدل به رویکرد غالب در گفتمان‌های پژوهش‌های موسیقایی نشده است. افزون بر این، پژوهش‌های مبتنی بر نگرش‌های نظری نیز در حوزۀ تاریخ معاصر موسیقی در ایران بسیار اندک هستند. بررسی ابعاد متعدد این مسئله به فرصت دیگری واگذاشته می‌شود و در نوشتار حاضر به بحث مختصری دررابطه‌با عکس و اهمیت آن در پژوهش‌های پرسش‌محور تاریخ معاصر موسیقی در ایران اکتفا می‌شود. این یادداشت ابتدا اشاره‌ای به اهمیت عکس در مطالعات تاریخی و ارتباط آن با ظهور رویکردهای نوین تاریخی می‌کند. در ادامه نیز اجمالاً به علل عدم مطرح‌ شدن عکس و رویکردهای نظری در حوزۀ تاریخ معاصر موسیقی در ایران پرداخته می‌شود و در پایان نیز وضعیت عکس‌‌های مرتبط با حوزۀ موسیقی در ایران، در زمینه و بستر تحولات فضای مجازی به‌اجمال بررسی شده است. لازم به توضیح است که بررسی ژرف مسئلۀ طرح‌شده در نوشتار حاضر طبیعتاً نیازمند پژوهش‌های مشخص و تعریف‌شدۀ تاریخی در حوزۀ تاریخ معاصر موسیقی در ایران است و یادداشت حاضر صرفاً اشارتی است بر لزوم طرح چنین دیدگاه‌هایی در حوزۀ تاریخ معاصر موسیقی ایران.

پویا نکویی

شماره ۱۷۴

آیکونوگرافی موسیقیپویا نکوییتاریخ معاصر موسیقی ایرانشماره ۱۷۴ هنر موسیقیعکس و موسیقی

آشتی میان اقتصاد و هنر

مروری بر اقتصاد و ساختار صنعت موسیقی در ایران

در کشور ما که مهد موسیقی و فرهنگ است و این دو دارای ریشه‌هایی بس کهن می‌باشند پس از عرضۀ موسیقی به‌عنوان یک کالا در سبد فرهنگی مورد استفادۀ مردم و پس از انقلاب اسلامی و تغییر رویکردها و نگاه‌ها نسبت به هنر موسیقی میزان عرضه‌وتقاضا در این زمینه، موانع و مشکلات پیش روی هنرمندان در زمینۀ نشر آلبوم، برگزاری کنسرت و موانع تولید یک اثر و سلیقۀ مخاطبان و نقش عوامل مختلف ازجمله رسانه، به‌خصوص صداوسیما و نقش مخرب رسانه‌های مجازی در این مهم، هنر موسیقی تبدیل به یک فعالیت شخصی و ذوقی گردیده و به‌عنوان یک فعالیت اقتصادی که هنرمندان بتوانند از این راه امرار معاش کنند دچار عدم اقبال شده است.
اقتصاد موسیقیاقتصاد موسیقی ایرانشماره ۱۷۴ هنر موسیقیصنعت موسیقیمحمد عبدالکریمی

مروری بر شیوۀ نت‌نگاری فرامرز پایور

آثار نوشتاری استاد فرامرز پایور را می‌توان به دو دستۀ کلی تقسیم کرد: نخست آثاری که وی برای کارگان آموزشی ساز تخصصی‌اش، سنتور، به رشتۀ تحریر درآورده است و شامل نُه کتاب است (این کارگان مدون‌ترین کارگانی است که برای یک ساز در موسیقی ایرانی تا به امروز تهیه شده است). دوم، آثاری است که برای سازهای دیگر نوشته شده یا قابل استفاده هستند. ازاین‌‌دست، می‌توان به دونوازی‌های وی که برای سنتور و سازهای دیگر (تار، سه‌تار، فلوت، کمانچه و ویلن) و ردیف آوازی و ١٨٦ تصنیف قدیمی به روایت عبداللّه دوامی، یکی از معتبرترین و مهم‌ترین روایت‌های ردیف آوازی در موسیقی ایرانی، اشاره کرد. ازطرف دیگر در طی سال‌ها آثار پایور برای اهداف آموزشی برای دیگر سازها همچون تار و قانون مورد استفاده بوده‌اند، به همین جهت می‌توان پایور را پرکارترین مؤلف موسیقی ایرانی دانست و شناخت شیوۀ نت‌نگاری وی بسیار حائز اهمیت است. این مقاله تلاشی برای معرفی نحوۀ نت‌نگاری پایور و اصول کلی آن است که در ادامه نکات مثبت و منفی آن نیز توضیح داده می‌شود.

رامتین نظری‌جو

شماره ۱۷۴

رامتین نظری‌جوسنتورشماره ۱۷۴ هنر موسیقیفرامرز پایورنت‌نگاری

دربارۀ نوشتن مرور موسیقی؛ قسمت اول

مرور موسیقی و هدف آن چیست و مخاطب مرور کیست؟

این مقالۀ سه قسمتی، خلاصۀ متن کتابی منتشرنشده است با عنوان چگونه مرور موسیقی بنویسیم؟ که به زبان ساده نوشته و در آن به مسائل مختلف مرورنویسی برای نوآموزان پرداخته شده است.
Reviewآروین صداقت‌کیششماره ۱۷۴ هنر موسیقیمرور موسیقی

گم‎شده در تاریخ

واکاوی «نَواژه» اثر مسعود شناسا در بستر زمانی خویش

در تک‌تک لحظات شنیدن «نواژه»، سؤالی سمج همواره بر ذهن سنگینی می‌کند: آیا این اثر واقعاً در سال ۱۳۵۹ شمسی خلق شده است؟ ادعای مؤلف اثر، مسعود شناسا، چنین است. اهمیت چیستی پاسخ این سؤال بدان‌حد است که می‌تواند ذهنیت شنونده و برداشت او از «نواژه» را یکسره دگرگون کند. اگر نواژه را در بستر حیات موسیقایی لحظات ملهتب و پرهیاهوی سال ۱۳۵۹ بخوانیم با اثری جالب در زمانۀ خود روبه‌رو می‌شویم، اثری که می‌تواند به‌تنهایی برخی قضاوت‌های تاریخ‌موسیقایی ما را به‌هم بریزد. در آن‌سوی ماجرا اما اگر چنین نباشد اوضاع به‌کلی متفاوت می‌شود. شناسا درست در دورانی که جریان حفظ ‌و ‌اشاعه فعالیت خود را تثبیت کرده بود از دانشکدۀ هنرهای زیبا فارغ‌التحصیل شد. او از یکسو نزد موسیقی‌دانانی چون علیرضا مشایخی، هرمز فرهت و احمد پژمان تحصیل کرده بود و از سوی دیگر با جریان برومند-صفوت پیوندهایی داشت. به‌عبارت‌دیگر، هم با علوم موسیقایی موسیقی کلاسیک غربی، نزد تفکرات مختلف، آشنا بود و هم با نوعی برداشت از موسیقی کلاسیک ایرانی که در آن سال‌ها آن‌چنان باطراوت بود که توانسته بود گروهی جوان جسور را به خود جذب کند. با مفروض انگاشتن اینکه بخشی قابل ‌توجه از «نواژه»، و به‌زعم من مهم‌ترین و درخشان‌ترین قسمت‌های آن، ۳۷ سال پیش خلق شده است، به بازخوانی جایگاه این اثر در بستر تاریخی خویش می‌پردازیم. برای بررسیدن چندجانبه‌تر جایگاه تاریخی این اثر، به خصوصیات مدال، ویژگی‌های چندصدایی، فرم و سازبندی آن نظر خواهیم داشت. در این بررسی‌ها ناگزیریم در فرآیندی رفت‌وبرگشتی به قیاس مختصات اثر با وضعیت موسیقایی زمانۀ خویش دست بزنیم.

کامیار صلواتی

شماره ۱۷۴

آلبوم نواژهشماره ۱۷۴ هنر موسیقیکامیار صلواتیمسعود شناسانقد آلبوم

موسیقی مجاز و غیرمجاز؟!

نگاهی به موسیقی ایران طی چهار دهۀ گذشته

استقبال و توجه جامعه به موسیقی غربی از یک طرف و دخل و تصرف‌هایی که عوامل اجرایی از سوی تشکیلات حکومتی اعمال کرده‌اند، ازطرف دیگر سبب شده است موسیقی دچار فراز و نشیب‌های فراوانی پس از انقلاب اسلامی بشود. عدم تسامح در موسیقی سببِ در حاشیه قرار گرفتن موسیقی اصیل و سنتی ایران از سوی نسل بعد از انقلاب شد و میدان برای ورود بیش‌ازپیش موسیقی غربی باز شد. سرودها و اشعاری که خوانندگان از دیوان‌های شعرای بنام برمی‌گزیدند و با آن روح و جان آدمی را به‌اهتزاز در می‌آوردند، جای خود را به سرودها و اشعاری گاهاً نازل داد که توسط خوانندگان جوان و نسل بعد از انقلاب اجرا می‌شد و به افراط و تفریط می‌گرایید، به‌گونه‌ای که غم و شادی آن هیچ‌کدام در حد و مرز معقول خود قرار نداشت. برخوردهای تند و افراطی و تقسیم موسیقی به مجاز و غیرمجاز که ناشی از عدم شناخت ماهیت موسیقی و نقشی که بر روح و روان انسان می‌گذارد نیز موجب به‌هدر رفتن سرمایه‌های مادی و معنوی بسیاری شد. بررسی علل و عواملی که سبب این دگرگونی تاریخی شده است هدف این تحقیق است.

مصطفی نریمانی

شماره ۱۷۴

تاریخ موسیقیشماره ۱۷۴ هنر موسیقیمصطفی نریمانیموسیقی ایرانیموسیقی غیرمجازموسیقی مجاز

موسیقی نشانه

نگاهی به نقش موسیقی در زبان

موسیقی نشانه چنان‌که از نامش پیداست آوا و اصواتی است که بر چیز دیگر جز خودش دلالت کند یا آوا و اصواتی که نمایندۀ چیز دیگری جز خودش نیز باشد. ازاین‌رو سرآغاز موسیقی نشانه که بارِ معنایی خود را برای جوامع بشری به‌عنوان زبانی مشترک به‌وجود آورده باید قبل از پیدایی زبان جست‌وجو کرد، هنگامی که انسان هنوز به درک توافق نسبت به ایجاد معانی مشترک اصوات دست نیافته بود. زمانی که تمایل به ارتباط، همین‌طور ضرورتِ وجود وسیلۀ ارتباطی سبب شد زندگی گروهی انسان‌های بدوی منسجم، سپس جامعه تشکیل شود. تا این زمان یعنی تشکیل جامعه، هر سخنی در مورد چگونگی پیدایی زبان شک‌برانگیز است و چون از جریان شناخت اصوات و توافق معنایی آن، سپس نحوۀ شکل‌گیری زبان آگاهی نداریم باور هر سخنی دراین‌باره نیز می‌تواند وسوسه‌انگیز باشد. اما روشن است «نشانه» اولین و مفهوم‌ترین وسیلۀ ارتباط ذهنی بود که انسان با شکل کاربردی آن در طبیعت مواجه بود و با آن یا از واقعه‌ای باخبر می‌شد (مانند ردّپایِ رونده) و یا با آن منتظر واقعه‌ای می‌ماند (مانند صدای صاعقه) و به همین خاطر نه‌تنها نشانه را اساسی‌ترین عامل تشکیل‌دهندۀ زبان باید دانست بلکه به تعبیری دیگر زبان شکل تکامل‌یافتۀ نشانه است که روزگاری زبانی با مفهومی سریع و کاربردی برای انسان‌های گذشته محسوب می‌شد که البته همچنان نیز اهمیت زبانِ نشانه را در عرصه‌های گوناگون نمی‌توان نادیده گرفت. اما بهتر است بدانیم نشانه چیست و انواع آن کدام است و موسیقی نشانه چه نقشی در زبان و تشخیص معانی واژگان دارد.

علیرضا دریایی

شماره ۱۷۴

شماره ۱۷۴ هنر موسیقیعلیرضا دریاییموسیقی نشانهنقش موسیقی در زبان

غلطی مصطلح

شیوۀ نت‎نویسی کیبورد ارنجر

چیزی در حدود ۵۰ سال از اختراع اولین کیبورد ارنجر در دنیا می‌گذرد بااین‌حال هنوز بسیاری از موسیقی‌دان‌ها هویتی مستقل برای این ساز قائل نیستند و اغلب آن را زیرمجموعۀ پیانو می‌دانند و معتقدند برای آموزش این ساز باید تکنیک‌های پیانو را آموخت و از تکنیک‌های پیانو استفاده کرد. این در صورتی است که این ساز به لحاظ امکاناتی که دارد و انواع صداهایی که ایجاد می‌کند، نیازمند متد و شیوۀ خاص خود است. در این مقاله قصد نداریم به تفاوت‌های این ساز با پیانو بپردازیم، آنچه که موردنظر ماست شیوۀ نت‌نویسی برای کیبورد‌های ارنجر است. بدین منظور ابتدا نگاهی خواهیم داشت به تاریخچۀ این ساز و انواع آن.

مجید بهبهانی

شماره ۱۷۴

شماره ۱۷۴ هنر موسیقیکیبورد ارنجرمجید بهبهانینت‌نویسی

نواهای دل‎انگیز مقام‎نوازان ایرانی

نگاهی به موسیقی در فرهنگ لر و لک

در دنیای پرهیاهوی امروزی، در بی‌هویتی‌های فرهنگی، هنوز هم جایی برای صدای دل‌انگیز نای و قیچک مقام‌نوازان ایرانی شنیده می‏شود که یادآور فرهنگ قوم لر است. هنوز هم غلامرضا رفیع، با حرکاتی زیبا «سَرچوپی» [رهبر رقص] شادی و ماندگاری قوم خود را در بین تماشاگران فریاد می‌‏زند و ترانه‌‏ای از فرهنگ جاودان خود را با حرکات موزون مهرورزی سر می‌دهد. هنوز هم هستند افرادی که با موسیقی زندگی می‏‌کنند و جشن و شادمانی‌هایشان، دردها و عزاداری‏‎هایشان را با نوای آرام نی‎لبک‌‏ها نشان می‌‏دهند و در دنیای پرآشوب امروزی نغمه‌ا‎ی از عشق و آرامش در خاطره‎ها باقی می‎گذارند.
همان‌طور که نمی‌توان مردمی را یافت که فاقد زبان باشند، تصور قومی بدون موسیقی نیز ناممکن است. موسیقی و زبان چنان به‌هم تنیده‌اند که گویا باهم زاده شده‌اند. در میان اقوام لر و لک، موسیقی یا ساز و آواز با زندگی این مردم همزاد است و با تاروپود وجودشان گره خورده است. سهم مردان و زنان لر و لک در فرهنگ و هنر اصیل ایرانی بر کسی پوشیده نیست. موسیقی زیبای این اقوام در اصالت نواها و درنگ تأمل‌برانگیز سازها، به بیان عواطف و احساسات عمیق مردمانی می‌پردازد که با طبیعت و کوچ، الفتی دیرینه دارند. صفا، صداقت، صمیمیت و نجابت زنان و مردان لر در موسیقی منحصربه‌فردشان نمودی عینی دارد. گرچه در مورد موسیقی لکی، پژوهش درخوری صورت نگرفته و منابع مکتوب مستندی وجود ندارد اما به‌جرأت می‏توان گفت که لک‌ها گروهی هستند که ازنظر موسیقی جایگاه ویژه‌ای دارند و موسیقی در لحظه‌لحظۀ زندگی‌شان حضور دارد و با موسیقی نفس می‏کشند. موسیقی لر و لک از سرچشمه‌های موسیقی «ردیف» و ردیف‌نوازی است که بخش مهم آن ازطریق کمانچه و کمانچه‌نوازی محلی بر موسیقی رسمی ایران (ردیف) نیز تأثیر گذاشته است. موسیقی محلی لر و لک، برخلاف بسیاری از موسیقی‌های نواحی دیگر ایران، از حیث مقامات محدود است و معمولاً در دستگاه ماهور اجرا می‌شود. بنیان و ساختار این موسیقی بر اساس «مقام» است؛ مانند «‎لانه»، «جلوشاهی»، «بِزَران»، «هَروایه»، «خریوی» و... که همگی یادآور قوم لک می‌‏باشد. نغمه‌ها، آواها و آوازهای باقی‌مانده از موسیقی لکی بیانگر اصالت، ریشه‌دار بودن و خاص بودن است. موسیقی لک‌ها ازلحاظ محتوایی، شدیدأ تحت‌تأثیر محیط طبیعی، نوع معیشت و آداب و سنن است. در چندین دهۀ گذشته که این منطقه بیشتر روستایی و کوچ‌نشین بوده‌اند در انجام فعالیت‌های روزمره و مراسمی چون عروسی و عزا، موسیقی نقش فعالی داشته است. از سازهای رایج در این منطقه سرنا، دهل، نی و تنبور را می‌توان نام برد. موسیقی لک و لر بسیار باهم تنیده‌‏اند و می‎توان گفت هر دو گروه از موسیقی یکسانی برخوردارند، تاآنجاکه موسیقی آن‌ها از ریتمی ملایم برخوردار شده و گویی آواها و نواهایشان، نوای سوزناک فقر و پریشانی و موسیقی، زمین‌‏های دیم را در اذهان بشریت به‌یادگار گذاشته است، به‏‌طور مثال ساز و دهل سنگین سماع و آوازهایی مانند بینا بینا و سوزه سوزه و گاوکل و... همه حکایت از زندگی پرمشقت و عشق ربانی چنین مردمی دارد. شاهد مثال ما، این بیت شعر است که آرزوهای امیدبخش آینده را نوید می‌‏دهد: سه مونگ زمسون کل و شو بیا صو زوی حیز گرم جو درو بیا
بیشتر
شماره ۱۷۴ هنر موسیقیمعصومه محمدی سیفموسیقی لرموسیقی لکموسیقی مقامی

موسیقی و آزادی ملّی

در گذر تاریخیِ موسیقی کلاسیک جهان

موسیقی ملّی، زبان یا مجموعه‌ای از پرده‌ها و نغمه‌ها نیست که به‌طرزی خاص کنار هم قرار گرفته باشند یا به ملتی ویژه تعلق داشته باشند و ملت‌های دیگر نتوانند آن‌ها را درک کنند. این موسیقی، اساساً از آثار موسیقایی، ترانه‌های مردمی، رقص‌ها و آهنگ‌های پردامنه‌ای تشکیل می‌شود که مردم در جریان مبارزات خود در راه ترقی اجتماعی، آن‌هم به دست آهنگ‌سازانی که پیوندهای فشرده با همین مردم دارند، آفریده می‌شوند. این آثار ملّی که بخشی از تاریخ فرهنگی زنده و گنجینۀ هنری هر ملت هستند، می‌توانند ملت‌های دیگر را نیز شدیداً تحت تأثیر قرار دهند. فرهنگ ملّی، همراه با پیدایش و تکامل ملت‌ها در عصر سرمایه‌داری و سرکوبی دیگر فرهنگ‌های ملّی و اعمال سلطۀ اقتصادی، سیاسی و فرهنگی یک ملت بر ملت‌های دیگر، پدید آمد. در درون فرهنگ‌های بورژوایی، فرهنگی بسیاری از اقلیت‌های ملّی، یا سرکوب یا جلوی رشدش گرفته شد. همچنان که مبارزات ملّی از سدۀ شانزدهم به بعد بخش مستمری از تاریخ بوده، پیدایش فرهنگ‌های ملّی در تاریخ موسیقی نیز فرآیندی پیوسته و مستمر بوده است.

شهاب جعفری

شماره ۱۷۴

شماره ۱۷۴ هنر موسیقیشهاب جعفریموسیقی کلاسیک

نقش کردن موسیقی

تأثیرات موسیقی بر نقاشی مدرن

در فاصلۀ سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۷ میلادی گالری «شلدون مموریال» وابسته به دانشگاه نبراسکای آمریکا، نمایشگاهی از آثار هنرمندان قرن بیستم با عنوان «نقش‌کردن موسیقی: ریتم و حرکت در هنرهای تجسمی» در شهرهای مختلف ایالت نبراسکا برگزار کرد. ایدۀ اصلی این نمایشگاه کنکاش و جست‌وجوی تأثیراتی بود که موسیقی بر هنرهای تجسمی نهاده‌ است. تأثیری که در اوایل قرن بیستم با هنرمند روس، واسیلی کاندینسکی، آغاز شد و با آثار هنرمندان معاصر ادامه یافت. متن حاضر با الهام از ایدۀ این نمایشگاه، درصدد بررسی نسبت موسیقی با نقاشی و تحلیل رویکردهای متنوع هنرمندان تجسمی به موسیقی در قرن بیستم است. رویکردهایی که از جست‌وجوهای تکنیکی و استفادۀ متفاوت از رنگ، فرم، بافت، ریتم تا به‌کارگیری نظریه‌های علمی، روان‌شناختی و فلسفی در نقاشی را در بر می‌گیرد. در نگارش این متن از بخش‌هایی از کاتالوگ نمایشگاه مذکور به‌قلم شارون ل. کندی، کیوریتور نمایشگاه نیز استفاده شده است، اما به این بسنده نکرده و برای بسط هرچه بیشتر موضوع و گسترش آن تا دوران معاصر، بخش‌های فراوانی به آن افزوده‌ شده ‌است.
تأثیرات موسیقی بر نقاشی مدرنشماره ۱۷۴ هنر موسیقیمرجان مدنی رزاقینقاشی و موسیقی

مرزهای موسیقی ایرانی کجاست؟

به بهانۀ انتشار چاپ دوم کتاب «موسیقی ایرانی»شناسی

خسرو جعفرزاده را اهالی موسیقی ایران بیشتر با نقدهای تند و صریحش می‌شناسند، نقدهایی که بدون در نظر گرفتن دوستی‌ها و رفاقت‌هایش با اهالی موسیقی، کاملاً بی‌طرفانه و علمی نوشته شده و در مجله‌های مختلف کاغذی و اینترنتی منتشر شده است. فعالیت اصلی و تحصیلات آکادمیک جعفرزاده اما در رشتۀ معماری است و موسیقی همیشه علاقۀ دوم او بوده، گرچه امروز دیگر ارزش فعالیت او در زمینۀ موسیقی کمتر از فعالیت‌های معماری‌اش نیست. سال‌هاست جعفرزاده در مقالاتش به موضوع عامیانگی در گفتمانِ (discourse) علمیِ موسیقی ایران پرداخته است و یکی از دلایل عدم توافق نظر تئوری‌پردازان این عرصه و نیز ناکارآمد بودن تئوری‌های مرسوم را در نداشتن یک زبان علمی می‌داند. سال گذشته کتاب «موسیقی ایرانی»شناسی که نخستین کتاب خسرو جعفرزاده محسوب می‌شود توسط انتشارات هنر موسیقی به چاپ دوم رسید. در چاپ دوم تفاوت‌هایی نسبت به نسخۀ اول دیده می‌شود که این تغییرات نشان‌دهندۀ نقدپذیری نویسندۀ کتاب است. جعفرزاده پیش‌تر در مطالبی که در اروپا نوشته شده و در نشریات موسیقی ایران منتشر می‌شد، به نقد و بررسی تئوری‌های منتشرشده دربارۀ موسیقی ایرانی پرداخته بود. حالا در این کتاب او به‌صورت طبقه‌بندی‌شده و دقیق به معرفی روش خود پرداخته است.

سجاد پورقناد

شماره ۱۷۴

«موسیقی ایرانی»شناسیخسرو جعفرزادهسجاد پورقنادشماره ۱۷۴ هنر موسیقیمعرفی کتاب

سایه و موسیقی (۱)

به بهانۀ انتشار چاپ دوم کتاب موسیقی ایرانی در شعر سایه

کتاب موسیقی ایرانی در شعر سایه نوشتۀ مهدی فیروزیان که با گذشت شش ماه توسط انتشارات هنر موسیقی به چاپ دوم رسیده است، نخست در اسفندماه سال گذشته هم‌زمان با ۹۰سالگی هوشنگ ابتهاج (سایه) منتشر شد. این کتاب جلد نخست از طرح پژوهشی پنج جلدی «سایه و موسیقی» است و ناشر وعدۀ چاپ جلدهای دیگر را به دوستداران داده است.

فائزه ترکاشوند

شماره ۱۷۴

شماره ۱۷۴ هنر موسیقیفائزه ترکاشوندمعرفی کتابمهدی فیروزیانموسیقی ایرانی در شعر سایهه. ا. سایههوشنگ ابتهاج

ناقص گوش می‎کنیم، ناقص درک می‎کنیم

نگاهی به آسیب‎های روش گوش کردن موسیقی باکلام غیرایرانی

پی‌رنگ نوشته‌ای که در ادامه می‌خوانید پس از بحث‌وجدلی در فضای سایبری و در محیط یکی از نرم‌افزارهای پیام‌رسان مانند تلگرام در ذهن نگارنده شکل گرفت؛ بحثی پیرامون موسیقی و میان پنج نفر از اهالی فعال و حرفه‌ای در حوزۀ موسیقی و البته بحثی کلیشه‌ای و تکراری که هرکدام از ما چه به‌عنوان اهل فن و چه به‌عنوان علاقه‌مند به موسیقی شاهد آن بوده‌ایم یا به‌نحوی مضامین مشابهی را تجربه کرده‌ایم. بحثی که ریشه در فرایند گوش دادن به موسیقی دارد. فرایندی که در آن به‌واسطۀ وجود اختلال‌ها و کاستی‌هایی، باعث می‌شود دریافت و درک برخی از ما از موسیقی و به‌خصوص موسیقی باکلام غیرایرانی از هر سبک و سیاق، درکی ناقص و گاهاً نادرست باشد.
پرداختن به این موضوع از این جهت لازم است که در کار موسیقی و به‌خصوص در شرایط خاص حاکم بر اقتصاد ایران، چه در عرصۀ تولید و عرضۀ موسیقی و چه در عرصۀ اطلاع‌رسانی و رسانه‌ها، برداشت‌ها، تفکرات و شرایط ذهنی فعالان و مخاطبان موسیقی باعث می‌شود شرایط دیگری به‌صورت دومینووار در این حوزۀ کوچک فرهنگی‌اقتصادی کشورمان تأثیرگذار و آسیب‌زننده باشد. برای ملموس بودن بیشتر موارد مطرح‌شده در این نوشته از مصداق آن‌ها استفاده شده و از بحث‌هایی که نگارنده در آن حضور داشته است مثال‌هایی آورده می‌شود.
بیشتر
شماره ۱۷۴ هنر موسیقیگوش کردن موسیقیمحمدعلی پورخصالیانموسیقی باکلام غیرایرانی

تنها انسان گریان نیست

نگاهی به گروه «ساکن روان»

اگر می‌خواهید لحظه‌ای از هرج‌ومرج زندگی ماشینی دور شوید، تنظیم‌های متفاوتی بشنوید و موسیقی را در دنیای اشعاری مدرن تجربه کنید؛ «ساکن روان» گزینۀ مناسبی برای شما می‌باشد.‌ احسان قلامی بیرق‌دار و بصیر فقیه‌نصیری دو عضو اصلی «ساکن روان» هستند و موسیقی را که بیان احساسات و اندیشه انسان است به‌زیبایی به گوش مخاطب هدیه می‌دهند. استفاده از کلام شاعرانی که تابه‌حال کمتر از آن‌ها در موسیقی استفاده شده است یکی از نقاط قوت آن‌ها به‌حساب می‌آید و همین نشانه‌ای از شناخت خوب گروه از ادبیات را نشان می‌دهد.

محمد بیگی

شماره ۱۷۴

شماره ۱۷۴ هنر موسیقیگروه ساکن روانمحمد بیگیمعرفی گروه موسیقیموسیقی راک

تلاشی بی‎ادعا

نگاهی به آلبوم «استاد فرار» اثر امیر خاکی

توضیح دادن هنرمند در مورد اثر هنری مثل توضیح دادن نکتۀ خنده‌دار جوک است! به تفهیم بهتر منظور صاحب اثر کمک می‌کند اما به روح اثر ضربه می‌زند. بااین‌وجود اگر بخواهیم توصیف آلبوم «استاد فرار» را از زبان خود امیر خاکی بشنویم می‌توانیم این جملات را از کتابچۀ آلبوم نقل کنیم: «"استاد فرار" تلاشی بی‌ادعاست. تلاشی که پیش‌آهنگانه در جست‌وجوی راهی نو و شیوهای [شیوه‌ای؟] نوین برای دستیابی به عاطفه و اندیشۀ مخاطب است. راهی که از خیر عافیت‌طلبی واپس‌گرایانه می‌گذرد و جسارت پا گذاشتن به زمینی ناآشنا را ترجیح می‌دهد تا ردّپایش همچون راهبری برای نسل تازه خواه امروزی باقی بماند». از بی‌دقتی‌های نگارشی و تایپی که بگذریم و به لایۀ معنای این جملات فرورویم با چهره‌ای از آلبوم مواجه می‌شویم که اندکی با چهره‌ای که خودِ اثر از خودش به‌نمایش می‌گذارد متفاوت است. «استاد فرار» شالوده‌ای از زندگی موسیقایی امیر خاکی است.

بابک علوی

شماره ۱۷۴

آلبوم استاد فرارامیر خاکیبابک علویشماره ۱۷۴ هنر موسیقیمعرفی آلبومنقد آلبوم

نوای تنبور در «خانۀ تنبور»

به پاسداشت دومین جشنوارۀ منطقه‎ای کهن آواهای تنبور

روستای بان‌زلان سفلی که با جمعیتی در حدود ۲۰۰ تن از توابع بخش گهوارۀ شهرستان دالاهو در حدود ۱۰۰ کیلومتری غرب شهر کرمانشاه واقع شده، دو سال متوالی است میزبان «خانۀ تنبور» است؛ خانه‌ای که بنا نهاده شده است تا میراث‌دار فرهنگ کهن موسیقی مقامی تنبور در سرزمین مادری‌اش باشد. قدمت تنبور و نواهای آن به هزاره‌های تاریخی متصل است و اثبات این سخن با نگاهی کلی به کتب به‌جای‌مانده از نسخه‌های خطی و نیز کتاب‌های نگارش‌یافته دربارۀ تنبور میسر است.
جشنواره کهن‌آواهای تنبورخانه تنبورشماره ۱۷۴ هنر موسیقیفرزاد بازگیرگزارشنفیسه‎السادات عبدالبقایی

یک‌صد آلبوم برتر تاریخ موسیقی راک: قسمت چهارم

در شماره‌های ۱۵۶، ۱۶۵ و ۱۷۰ همین مجله به ۱۰ آلبوم برتر تاریخ موسیقی اشاره کردیم و در این شماره به ۱۰ عنوان دیگر می‌پردازیم که در جمع ۴۰ آلبوم را شرح داده‌ایم. به امید آنکه در فرصت‌های بعدی به ۶۰ عنوان دیگر برسیم. اگر به‌طور دقیق توجه کنیم، اغلب عناوین از نیمۀ دهۀ ۶۰ میلادی شروع می‌شوند و تا پایان دهۀ ۷۰ ادامه می‌یابند، روندی افتخارآفرین که طبقۀ موسیقی‌دوست را مجذوب می‌کرد. از دهۀ ۸۰ به این طرف آمار آلبوم‌های برگزیده به‌گونه‌ای است که با همۀ پستی و بلندی‌ها به‌ندرت شاهکار تحسین‌برانگیزی می‌توان یافت. در دهه‌های اخیر، خبری از آن موج توفندۀ سال‌های ۶۰ و ۷۰ با انبوهی موسیقی‌دان زبده نیست. شاید هم هنوز برای قضاوت دربارۀ این دوران زود است و باید صبر کرد زیرا در سالیان اخیر نسل جدیدی از هنرمندان وارد حیطۀ موسیقی‌های غیرکلیشه‌ای شده‌اند و تعداد اندکی از آن‌ها نیز به این قبیل فهرست‌ها راه یافته‌اند.

محسن گلتاش

شماره ۱۷۴

شماره ۱۷۴ هنر موسیقیمحسن گلتاشموسیقی راک

ترانۀ شیرین قدیمی عشق (۲)

ساختار، موتیف و تکنیک‎های موسیقایی در اولیس جویس، قسمت دوم

سالیان درازی است که اولیس وسوسۀ ذهنی‎ام باقی مانده است. بیست‎واندی سال‎پیش برای نخستین‎بار نسخه‎ای از رُمان را در یکی از کتابفروشی‎های خیابان انقلاب که عمدتاً کتاب‎های دستِ دوم خارجی می‎فروخت، یافتم؛ کتابی که دربارۀ آن بسیار خوانده و شنیده بودم. کتابی که می‎دانستم در کنار «فینگانزویک» [شب‎زنده‌داری فینگان‎ها]، دشوارترین رمان تاریخ ادبیات جهان است و درعین‎حال، مهم‎ترین آن. خوب به‎یاد دارم که یک بعدازظهر سرد پاییزی بود و از آسمان گرفته و ابریِ تهران، باران ریزی نَم‎نَم می‎بارید؛ هوایی که جان می‎داد برای پرسه‎زنی و اینکه درنهایت بروی جایی بنشینی و درحالی‎که جُرعه‎جُرعه فنجان قهوه‎ات را می‎نوشی و آرام به سیگارت پُک می‎زنی، چشم بدوزی به دانه‎های باران که نَرم بر شیشه‎ها فرو می‎ریزد. اما آن روز، من وسوسۀ دیگری داشتم: رفتن به گوشه‎ای دنج،؛ بیرون آوردن کتاب از پوشش لاستیکی‎اش و پیش از هر چیز، بلعیدن رایحۀ‎ نشئه‎آور کاغذِ کُهنۀ آن که با بویِ باران درهم آمیخته بود. کاغذ کتاب کاهی بود، با جلد مشکی و حروف سفید که لوگوی انتشاراتی پنگونن، در قسمت پایین سمت راست آن دیده می‎شد.

آن روز، کتاب دیگری نیز خریداری کرده بودم: دلباختۀ خانم چَترلیِ دی. ایچ لارنس؛ کتابی که پیش‎تر راجع به برخی شباهت‎های آن با اولیس، در یک سخنرانی و در مقاله‎ای مستقل، گفته و نوشته‎ام؛ ازجمله شباهت‎ها و تفاوت‎های دو شخصیت زن این رمان‎ها؛ مالی بلوم در اولیس و کنستانس (کانی)، در دلباختۀ خانم چَترلی و اینکه هر دو زن به جست‎وجوی رهایی‎اند و هر دو، در آتشِ شوری نهانی می‎سوزند و ما رهایی آنان را در پایان دو کتاب، به دو شیوۀ متفاوت می‎بینیم: کانی، ملک اشرافی شوهرش، سِرکلیفورد را در راگبی‎هال ترک می‎کند تا به همراه شکارچیِ شوهرش، ملورز، زندگی جدیدی را آغاز کند و مالی، خود را در اپیزود نهاییِ اولیس («پنه لوپ»)، به دست جریان خودانگیختۀ ذهنش می‎سپرد. اما تفاوت، در اینجاست که مالی در پایان این مکاشفه، به‌سوی شوهرش، لئوپولدبلوم، بازمی‎گردد؛ چرا که بلوم، تنها مردی است که زیروبم شخصیت مالی را به‎خوبی می‎شناسد؛ مثل سازی که تنها او می‎تواند زخمه بر سیم‎هایش بزند و شور و احساس را از نهانگاه آن برانگیزاند. ازاین‎روست نیز،که تک‎گفتار درونی مالی با خاطرۀ او از نخستین رابطۀ عاشقانه‎اش با بلوم به‎پایان می‎رسد. باری، دلباختۀ خانم چَترلی را ظرف چند روز تمام کردم. و اما اولیس؟ هر بار که به سراغ آن می‎رفتم، از همان پیچِ نخستِ هزارتوی خود، بیرونم می‎انداخت. گویی به زبان راز با من می‎گفت که نه، هنوز زود است. باید سالیان سال، ریاضت بکشی، چون سالکی نوپا، طی طریق کنی تا بلکه تازه بتوانی از پایاب بگذری و به دریای خروشان من پای در نهی؛ آن‌وقت هم تضمینی نیست که جان سالم به‎در بری. چه‎بسا سالیانِ‎ سال همچون اودیسئوس که آوارۀ دریاها ماند، سرگردان پیچ‎وخم‎های اثر من باقی بمانی. به‎راستی، پس از این‎همه سال، هنوز هم آوارۀ هزارتوی اولیس هستم. هنوز هم اولیس وسوسۀ‎ ذهنی من است و هنوز، هر بار با خواندن آن، راز تازه‎ای خود را برمن می‎گشاید. اولیس، سراسر و پرده‎ در پرده، راز است و یکی از رازهای آن، همین درهم تنیدنش با هنری چون موسیقی است. در بخش پیشین این جستار (در شمارۀ ۱۷۲، تیر و مرداد ۱۳۹۷) یادآور شدم که جویس در اولیس، به‎طرزی ماهرانه و پیچیده، از تکنیک‎های موسیقایی دررابطه‎با جریانِ سیّالِ ذهن شخصیت‎های اثرش بهره گرفته است و نیز اشاره شد که مهم‎ترین استفادۀ جویس از موسیقی، مربوط به فصل یازدهم (اپیزود «سیرن‎ها») است. «سیرن‎ها» به دلیل ساختار موسیقایی ‎آن، از فصل‎های پیچیدۀ رمان است که دهه‎هاست ذهن اولیس‎پژوهان را به خود مشغول داشته است. اپیزود «سیرن‎ها»، به‎عبارتی نقطۀ عطف اولیس است. در این فصل، جویس ازنظر زبانی، تکنیک‎های گوناگونی را تجربه می‌کند. در واقع، از این فصل به بعد است که زبان، عامداً، به جانب سازه‎شکنی پیش می‎رود و فاصلۀ دال و مدلول مرتب افزایش می‎یابد؛ تا جایی که می‎توان اپیزود «سیرن‎ها» را پُلی به‎سوی تجربیات نوسَبک‎گرایانۀ رمان دانست که درنهایت، به جریان خودانگیختۀ ذهن (stream of conciousness) مالی بلوم در اپیزود پایانی («پنه‎لوپ») منتهی می‎شود که زبان در آن، تقلیدی است از جریانِ طبیعی ذهن. اینکه بلوم در جایی از رمان می‎گوید: «موسیقی نوعی تلاش برای سخن گفتن است»، تأکید بر همین اهمیت موسیقایی رمان است.

بیشتر

محمد برفر

شماره ۱۷۴

ادبیات و موسیقیجیمز جویسرمان اولیسشماره ۱۷۴ هنر موسیقیمحمد برفرموسیقی اولیس