شماره ۱۸۱

شمارۀ ۱۸۱ هنر موسیقی، آذر-اسفند ۱۳۹۹، به همراه گفت‌وگویی مبسوط با آذین موحد منتشر شد.

«ای خوابِ ندیده!» عنوان سرمقالۀ این شماره به قلم سردبیر است و دیگر مطالب متنوع این شماره عبارت‌اند از: افزوده‌ای بر کتاب شعر سایه در موسیقی ایرانی، یادداشت‌هایی به پاسداشت و مناسبت ۶۰ سالگی آذین موحد، گفت‌وگو با آذین موحد، قسمت دوم نقد و بررسی متدهای آموزشی سه‌تار، طرح کمیتۀ ساماندهی گروه‌نوازی موسیقی ایرانی، تأثیر تاریخ بر کیفیت‌سنجی آثار هنری، پای صحبت بنان، بررسی شیوۀ نت‌نویسی در دست‌نوشته‌های مرتضی محجوبی، نگاهی به زندگی علمی و هنری رحیم (فرهنگ) مطلوبی، روایتی دیگر از تاریخ گفتمان احیای موسیقی کلاسیک ایرانی در دهۀ ۵۰ شمسی، گونه‌شناسی موسیقی قومی کرمان، ریشه‌‌یابی روابط نت‌‌های متغیرِ دستگاه نوا از ردیف میرزاعبداللّه بر اساس مبحث اسباب تنافر، تأثیر موسیقی بر فرآیند زبان‌آموزی کودکان، قسمت هشتم یک‌صد آلبوم برتر تاریخ موسیقی راک و نگاهی به قطعۀ «خواب» از گروه «الکتروکیوت».

 

عکس روی جلد: آذین موحد

طراح گرافیک: استودیو مرکزی، سعید فروتن، راشین جیحون

 

✔️ برای سفارش نسخۀ کاغذی مجله و دریافت آن از طریق پست با ارسال یک پیام به honaremusighi@ در تلگرام یا شمارۀ ۰۹۱۹۸۰۸۶۴۱۰در واتس‌اپ و یا ایمیل هنر موسیقی honaremusighi@gmail.com، درخواست خود را با ذکر شمارۀ مجله به ما اعلام کنید.

جلد مجله هنر موسیقی شماره ۱۸۱

فهرست مقالات

سرمقاله: ای خواب ندیده!

از وقتی که کرونا آمده است سرمقاله‌نویسی برایم دشوارتر از کارهای دیگرِ این مجله شده است. زبان نگارش این سرمقاله گاهی که پیش می‌آمد، آرامش را از من می‌گرفت. باید رخدادهای موسیقایی (چه مستقیم و چه غیرمستقیم) را پرس‌وجو و مطالعه می‌کردم تا بدانم چه پیش آمده و چه پیشامدی را ناگزیر باید بررسی کنم تا مطلب اصلی جمع‌وجور و آماده برای یک سرمقاله بشود، اما این اپیدمی کرونا همه‌چیز را تحت تأثیر خود قرار داده و گویی دیگر هیچ خبری جز آن نمی‌شنویم! و امروز که آخرین سرمقالۀ امسال را در این شماره می‌نویسم، آن‌هم با پیچیدگی‌های صورت و معنی، گرچه چاره‌ای نیست اما باید می‌نوشتم.

مهدی ستایشگر

شماره ۱۸۱

سرمقالهشماره ۱۸۱ هنر موسیقیکرونامهدی ستایشگر

دم به دم نو می‌شود این کاروان

افزوده‌ای بر کتاب شعر سایه در موسیقی ایرانی

نگارنده در کتاب شعر سایه در موسیقی ایرانی به شناساندن و بررسی تصانیف و آوازهای پدیدآمده با سروده‌های امیرهوشنگ ابتهاج (سایه) پرداخته است. ازآنجاکه اشعار شیوا و خوش‌آهنگ سایه، که ششم اسفندماه امسال پای به نود و چهارمین سال زندگانی پربار خویش می‌گذارد، دوستداران بسیار دارد و زبان گویای امیدها و آرزوهای فارسی‌زبانان است، خنیاگران هر روز بیش از پیش به آن می‌پردازند و «دم به دم نو می‌شود این کاروان» (ابتهاج، ۱۳۹۵: ۸۷)؛ یعنی هر دم بر شمار آثار موسیقایی پدیدآمده با شعر سایه افزوده می‌شود. در این جستار به شناسایی و بررسی آثاری می‌پردازیم که پس از چاپ کتاب نشر یافته؛ همچنین از چند اثر که پیش‌تر منتشرشده و تازه به دست ما رسیده است سخن خواهیم گفت. پس جستار پیش‌رو تکمله‌ای است بر چاپ نخست کتاب و می‌باید در چاپ‌های دیگر به آن افزوده شود.
نهفته‌ ماندن برخی آثار پیش‌تر نشریافته از چشم ما، ازآن‌روی است که گاه شماری از آثار بیرون از ایران نشر یافته است و در ایران دسترسی به آن‌ها آسان نیست. گاهی نیز خنیاگران در شناسنامۀ کار خود از معرفی درست کار خودداری کرده‌اند؛ برای نمونه شهرام غلامی «دیرینه‌دلخواه» را به‌عنوان مجموعۀ بی‌کلام (تک‌نوازی بربت یا عود ایرانی) منتشر کرده؛ ولی در آن تصنیفی بر شعر سایه را هم آورده است. در شناسنامۀ اثر نه‌تنها از سایه نامی نرفته، حتی به وجود تصنیف در مجموعه و نام سازندۀ آهنگ و خوانندۀ آن اشاره‌ای نشده است. گفتنی است جز تصانیف و آوازها، شماری از اشعار سایه هم پس از چاپ کتاب ما در فضای مجازی با موسیقی زمینه دکلمه شده است که از آن میان می‌توان به دکلمه‌های سهیلا حبیبی و عاطفه حمیدی اشاره کرد. در تک‌آهنگی با نام «تاسیان» از گروه «گرود» (آهنگ‌ساز: امیرعلی رضایی و مهدی کا) نیز دکلمۀ شعر «تاسیان» با صدای سایه گنجانده شده است.
بیشتر

مهدی فیروزیان

شماره ۱۸۱

ادبیات و موسیقیامیرهوشنگ ابتهاجانتشارات هنر موسیقیشعر سایهشعر سایه در موسیقی ایرانیشماره ۱۸۱ هنر موسیقیمهدی فیروزیانموسیقی ایرانی در شعر سایهه. ا. سایههوشنگ ابتهاج

آموزگاری متعهد

یادداشت‌هایی به پاسداشت و مناسبت ۶۰ سالگی آذین موحد

از زمانی که نخستین گفت‌وگویمان را با آذین موحد انجام دادیم ۲۲ سال می‌گذرد؛ شماره‌های ۸ و ۹ و ۱۰ هنر موسیقی (اسفند ۱۳۷۷، اردیبهشت و خرداد ۱۳۷۸، تیر و مرداد ۱۳۷۸). آن روزگار سال‌های آغازین انتشار هنر موسیقی بود و نیز آغاز به کار آذین موحد در عرصۀ موسیقی پس از بازگشتش به ایران.
آذین موحد متولد بهمن ۱۳۳۹، فراگیرى موسیقى را در مدرسۀ بین‌المللى تهران آغاز کرد و پس از اخذ دیپلم عازم آمریکا شد. مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه کالیفرنیا و دکتراى خود را از دانشگاه ایلینوی در رشتۀ نوازندگى فلوت دریافت کرد. هم‌زمان به فراگیرى علم اتنوموزیکولوژى در محضر پرفسور برونو نتل پرداخت و از بزرگانی چون آلن اسکاى و الکس رینگر در حوزۀ موزیکولوژى و استیون گیلبرت در حوزۀ تئورى و آنالیز آموزش دید و از نوازندگان شهیری چون ژان پیر رامپال، پتر لوکاس گراف و الان ماریون بهره جست. وی در سال ۲۰۰۱، برندۀ بورس تحقیقاتی یارشاطر از دانشگاه هاروارد شد و مطالعات فوق دکترای خود را در حوزۀ روان‌شناسی موسیقی و علوم نوازندگی در این دانشگاه انجام داد. در سال‌های ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۰ دورۀ تربیت معلم تکنیک روان-تنی الکساندر تکنیک را به‌اتمام رساند که این تکنیک از ارکان مهم روش آموزش وی در نوازندگی به‌حساب می‌آید. موحد بعد از اتمام تحصیلاتش در آمریکا به ایران آمد و به تربیت نوازندگان جوان در ایران مشغول شد و از نخستین بانوان ایرانی است که پس از انقلاب به اجرای کنسرت‌های عمومی در تالارهای شهر تهران پرداخت و در معرفی آثار برجستۀ فلوت به ایرانیان نقش فعالی داشت. پیشنهاد گفت‌وگوی دوباره با آذین موحد را سال پیش پویا نکویی با هنر موسیقی مطرح کرد که با موافقت تحریریه روبه‌رو شد، اما همه‌گیری اپیدمی کرونا آن را به‌تأخیر انداخت تا اینکه ماه گذشته این امکان میسر شد و انجام آن مصادف شد با ۶۰ سالگی ایشان. پس به همین مناسبت جناب نکویی یادداشت‌هایی نیز از دوستان، شاگردان و همکاران آذین موحد دربارۀ او گردآوری نمودند که پاسداشتی است برای سال‌ها فعالیت مستمر این آموزگار متعهد موسیقی.
بیشتر
آذین موحدشماره ۱۸۱ هنر موسیقیگفت‌وگو

تعهد به نقش‌آفرینی در مسئولیت‌های اجتماعی و حرفه‌ای

گفت‌وگو با آذین موحد

نکوداشت مقام دکتر آذین موحد؛ وجدان بیدار و آگاه جامعۀ موسیقی ایران سخن گفتن از دکتر آذین موحد دشوار است و وصف بزرگی‌‌اش دست‌‌کم از زبان و قلم قاصر من آن‌چنان‌که شایسته‌‌ و بایسته است، میسر نیست؛ آن‌هم تنها در چند سطر. او ستاره‌‌ای است درخشان در جامعۀ موسیقی ایران که روزبه‌روز نسبت به حفظ ارزش‌‌ها و معیارها بی‌‌تفاوت شده است. نخستین‌بار ایشان را در سال 1395 هنگامی‌‌که وارد دانشگاه شدم، ملاقات کردم و از همان اوان تا امروز به ایشان ارادت داشته‌‌ام. بهمن ماه بود و خجسته زادروز ایشان؛ موقع مغتنم شمرده شد و با همکاری مجلۀ وزین هنر موسیقی، سرکار خانم ریحانه حاجی‌‌محمد -از شاگردان برجستۀ خانم دکتر موحد- و تنی چند از اساتید، شاگردان و دوستداران این استاد گران‌قدر، بر آن شدیم تا مطالبی در پاسداشت ایشان به زیور طبع آراسته شود. یادداشت‌ها حاصل همکاریِ ارزشمند یکایک افرادی است که وقت گذاشته‌‌اند و قلم‌‌ فرساییده‌‌اند و چنان‌که خوانندگان از نظر ‌‌می‌گذرانند، طیف دوستدارانش در جامعۀ موسیقی متنوع است و همین خود نشان از حقانیت جایگاهش دارد. این پرونده اما تنها نکوداشت ایشان به‌عنوان یک استاد دانشگاه و معلم نیست، بلکه آن را در حکم تذکاری مهم در جهت اهمیت حفظ ارزش‌‌های والای انسانی و موازین حرفه‌ای به همۀ اهل موسیقی -ازجمله خودم- هم می‌‌دانم. تلاش برای کاربست و تأمل در موازینی که او ترسیم می‌کند، برای همه ضروری است.
گفتنی‌‌ها بسیارند، اما به ذکر یک خاطره بسنده می‌‌کنم که گویای روح بلند این شخصیت ارجمند موسیقیِ معاصر در ایران است. به یُمنِ حمایت‌‌های ایشان، انجمن کوچکی برای رشتۀ اتنوموزیکولوژی در دوران سررشته‌‌داری ایشان به‌عنوان مدیر گروه و رئیس دانشکده شکل گرفت. نوبت به روز صدور گواهی پایان شرکت رسید. متن‌‌ها تنظیم شد و جای امضای ایشان هم مشخص. به من رو کردند و گفتند: «پس جای امضای شما کجاست؟»، در کمال تعجب پرسیدم: «مگر امضای من هم نیاز است؟»؛ و افزودم «جسارت به خرج نمی‌‌دهم که امضای منِ دانشجو در کنار شما باشد». گفتند: «متن را عوض کنید و جایی در آن‌سو برای امضای خود به‌عنوان نمایندۀ این انجمن بگذارید». در پایان جمله‌ای گفتند که آن را در زمرۀ تأمل‌برانگیزترین سخنانی می‌‌دانم که شنیده‌‌ام: «می‌‌خواهم تقبل مسئولیت و مسئولیت‌‌پذیری را فرا بگیری». فروتنی‌‌ ایشان توأم با حفظ معیارهای حرفه‌‌ای سبب شده در برابرش کرنش کنیم و سرِ تعظیم فرود آوریم. این ارتباط صمیمانه‌‌اش با دانشجویان، ازجمله من، به‌هیچ‌روی باعث نشده تا معیارهای حرفه‌‌‌‌ای حتی ذره‌‌ای نزد او رنگ بازند. او نهاد دانش و دانشجو را از گزند اقسام سوءاستفاده‌‌های حرفه‌‌ای در امان نگه داشته و دانشجو را مقید به حفظ اصول انسانی و حرفه‌‌ای در تمامی ساحات می‌کند. تاریخ موسیقیِ قرنی که رو به پایان است، «تاریخ مذکری»1 بود که توسط مردان صاحب‌‌نامی رقم خورد؛ موسیقی‌دانانی که موسیقی را به عرصه‌‌ای برای منازعات جدلی نیز بدل کردند؛ باشد که تاریخ موسیقی ما در قرن جدید نه با آن کلان‌‌روایت‌‌های پیوند‌‌یافته با حذف، عداوت و کینه‌‌توزیِ موسیقایی، بلکه در پرتو نگرش انسانی- اخلاقیِ زنانی چون او شکل گیرد. به امید استمرار نگاهش در جامعۀ موسیقی ایران‌‌زمین. پویا نکویی
بیشتر
آذین موحدپویا نکوییدانشکده موسیقی دانشگاهدانشگاه تهرانریحانه حاجی‌محمدشماره ۱۸۱ هنر موسیقیگفت‌وگوهنرهای زیبای دانشگاه تهران

نقد و بررسی متدهای آموزشی سه‌تار: قسمت دوم

نقد و بررسی کتاب‌های آموزش سه‌تار، جلد اول (جلال ذوالفنون)، دستور سه‌تار، دورۀ ابتدایی (حسین علیزاده) و بیایید تار و سه‌تار بنوازیم، دفتر اول (کیوان ساکت)

در شمارۀ پیش گفتیم متد آموزشی مکتوب برای نیل به این هدف نگاشته و تدریس می‌شود که هنرجوی نوازندگی را قدم‌به‌قدم در دستیابی به موارد ذکرشده همراهی کند و به‌این‌ترتیب موجب رشد تدریجی وی در تکنیک اجرایی ساز شود. نگارنده با توجه به اینکه سه‌تار را به‌عنوان ساز تخصصی در دورۀ کارشناسی ارشد برگزیده و همواره دغدغۀ آموزش صحیح آن را داشته و دارم، برآن شدم تا با بررسی دقیق متدهای آموزشی نوشته‌شده برای سه‌تار ازاین‌منظر، قدم اول در جهت دستیابی به متدی جامع و دقیق را بردارم. در قسمت اول این نوشتار به کتاب‌های دستور جدید تار و سه‌تار نوشتۀ علی‌نقی وزیری و دستور مقدماتی تار و سه‌تار (کتاب اول) نوشتۀ روح‌اللّه خالقی پرداخته شد و در این قسمت به کتاب‌های آموزش سه‌تار (جلد اول) نوشتۀ جلال ذوالفنون، دستور سه‌تار (دورۀ ابتدایی) نوشتۀ حسین علیزاده و بیایید تار و سه‌تار بنوازیم (دفتر اول) نوشتۀ کیوان ساکت می‌پردازیم.

جعفر صالحی

شماره ۱۸۱

جعفر صالحیجلال ذوالفنونحسین علیزادهروح‌الله خالقیشماره ۱۸۱ هنر موسیقیعلی‌نقی وزیریکیوان ساکتمتد آموزشی سه تارمتد آموزشی مکتوبمتدهای آموزشی سه‌تار

طرح

کمیتۀ ساماندهی گروه‌نوازی موسیقی ایرانی

گروه‌نوازی امروزه همسو با موسیقی جهان مهم‌ترین و فراگیرترین شیوۀ ارائۀ موسیقی ایرانی، چه در قالب اجراهای صحنه‌ای، چه انتشار آلبوم و قطعات موسیقی و چه در دیگر بروزهای آن مانند کاربرد موسیقی در سینما، تئاتر و... به‌شمار می‌رود. اما در مقابل این ویژگی، مواردی چون فرد محور بودن شیوه‌های آموزشی نوازندگی موسیقی ایرانی و فقر فعالیت‌های پژوهشی و کمبود منابع معتبر و کاربردی در حوزۀ موسیقی ایرانی و به‌ویژه گروه سازهای ایرانی در کنار نبودِ شرایط اقتصادی و اجتماعی مناسب برای بروز فعالیت‌های مستمر در این حوزه باعث شده تا هنرمندانِ علاقه‌مند به فعالیت در این حوزه از آشنایی با قواعد و فرهنگ کار گروهی و همچنین دسترسی روشمند به تجربیات گذشتگان محروم مانده و هرکدام بنا بر امکانات شخصی کار را از ابتدا و بر اساس آزمون و خطاهای خود پی‌گرفته و پیش روند. این در حالی است که در صورت کسب هر دستاورد شخصی‌ای هم به‌واسطۀ نبودِ راهکار و بستر مناسب و مشخص انتقال آن به دیگران به‌راحتی امکان‌پذیر نخواهد بود و تکرار این چرخه در طول زمان حرکت فعالیت‌های گروهی ما را در زمینۀ موسیقی با موانع و سختی‌هایی روبه‌رو و حرکت آن را بسیار کند و محدود‌ ساخته است.
ازطرفی تشکیل و استمرار فعالیت گروه‌ها در کشور ما با موانع و سختی‌های بسیاری، چه ازنظر اقتصادی و چه فرهنگی روبه‌رو است و ساختار و وضعیت ارکسترهای دولتی‌مان یعنی ارکستر سمفونیک و ارکستر موسیقی ملّی هم همواره یکی از چالش‌های مطرح و موردبحث بوده که حواشی بسیاری را در پی داشته و امروزه نیز چندی است که به موضوع موردبحث رسانه‌ها تبدیل ‌شده و تا ببینیم اصلاح این وضعیت که برای چندمین بار در دستور کار متولیانش قرار گرفته، بالاخره چه زمانی به نتایجی صحیح و ملموس خواهد رسید. جالب اینکه با اندک جست‌وجویی می‌توان دریافت که اکثر این مشکلات مزمن به‌راحتی قابل حل بوده‌اند و تداوم این وضعیت بلاتکلیف، متزلزل و ناکارآمد در ارکسترها تنها می‌تواند نتیجۀ نبودِ عزم جدی یا بی‌انگیزگی نهفته در پسِ شعارهای پوپولیستی مدیران فرهنگی یا در نگاهی بدبینانه‌تر عمدی قلمداد شود، چرا که سازمان ارکستر سال‌هاست که در کشورهای توسعه‌یافته آزموده، تبیین و اجرا شده و به نتایج عملی خود هم رسیده و ارکسترهایی موفق با سابقۀ طولانی گواه این قضیه است که می‌توان با اتکا بر آن‌ها و شاید اندکی بومی‌سازی به نتایج مفید، عملی و مؤثری دست یافت. عجیب است که با وجود این تجربیات و در دسترس بودن پژوهش‌ها و مطالب متعدد و متنوعی در این خصوص، باز گویا ما اصرار داریم تمامی راه را از ابتدا دوباره رفته و به‌اصطلاح دوباره خودمان چرخ را اختراع کنیم آن‌هم بدون عزم و پشتکار لازم.
بیشتر

کیوان فرزین

شماره ۱۸۱

شماره ۱۸۱ هنر موسیقیکمیته ساماندهی گروه‌نوازی موسیقی ایرانیکیوان فرزینگروه‌نوازیموسیقی کلاسیک ایرانی

تأثیر تاریخ بر کیفیت‌سنجی آثار هنری

اگر به این دو قاعده درمورد شناسایی یک اثر هنری اعتقاد داشته باشیم که: ۱. اثر هنری توسط یک انسان هنرمند خلق شده؛ ۲. یک اثر هنری یگانه است و یگانگی‌اش به دلیلِ ممتنع بودن خلقِ آن است (مگر جامعۀ هنرمندان!)؛ با این توصیف ما به‌صورت طبیعی اجازۀ ورود شاخصی به نام «تاریخ» را اعلام کرده‌ایم، چرا که تا وقتی ما زمانِ خلقِ یک اثر هنری را ندانیم، نمی‌توانیم قضاوتی دربارۀ سهولت یا عدم سهولت تولید آن داشته باشیم.

سجاد پورقناد

شماره ۱۸۱

تاریخ موسیقیسجاد پورقنادشماره ۱۸۱ هنر موسیقی

پای صحبت بنان

برگردان از منابع شنیداری به همراه توضیحات

متن پیشِ‌رو دربرگیرندۀ پنج مصاحبه با خوانندۀ‌ سرشناس و برجسته، غلامحسین بنان است. بیشتر این مصاحبه‌ها در برنامه‌ها‌ی رادیویی، با مصاحبه‌کننده‌گان متفاوت، در پیش از انقلاب ایران انجام پذیرفته‌اند. ازآنجایی‌که غلامحسین بنان یکی از مهم‌ترین چهره‌های آواز ایران و همچنین از پرکارترین خوانندگان رادیو، به‌ویژه در برنامۀ «گل‌ها»، به‌شمار می‌رود و خاطرات و صحبت‌های او بخش مهمی از مجموعۀ تاریخ شفاهی موسیقی کلاسیک ایرانی را تشکیل می‌دهند، نگارنده اقدام به گردآوری و پیاده‌سازی آن‌ها کرده تا برای علاقه‌مندان و اهل پژوهش در دسترس باشند. ضمناً نگارنده در مواردی توضیحاتی را اضافه کرده است تا چشم‌انداز بهتری از موضوعاتِ مطرح‌شده در دست خوانندگان قرار گیرد. لازم به ذکر است که در برگردانِ این مصاحبه‌ها بیشترین سعی بر حفظ بیان غلامحسین بنان شده است. امید که مفید و مقبول واقع شود.

رامتین نظری‌جو

شماره ۱۸۱

آوازبرنامه گل‌هاتاریخ شفاهی موسیقی کلاسیک ایرانیتاریخ موسیقیخوانندهرامتین نظری‌جوشماره ۱۸۱ هنر موسیقیغلامحسین بنانفریدون مشیریگفت‌وگوموسیقی کلاسیک ایرانیهوشنگ ابتهاج

بررسی شیوۀ نت‌نویسی در دست‌نوشته‌های مرتضی محجوبی

به همراه بازنویسی یکی از تصانیف نگاشته‌شدۀ او به این شیوه

نگارش موسیقی به منظور حفظ و انتقال الحان و تصانیف، هرچند به صورتی محدود و بیشتر به‌عنوان طرحی کلی و مقدماتی و به‌صورت تکلیفی برای تمرین موسیقی از استاد به شاگرد، در موسیقی ایران و خاورزمین از دیرباز مورداستفاده بوده است. در موسیقی معاصر ایران نیز با وجود اصرار جمعی از موسیقی‌دانان بر آموزش شفاهی و سینه‌به‌سینه و مخالفت آن‌ها با نت‌نویسی اروپایی برای موسیقی ایرانی، تلاش‌هایی در راستای نگارش این سنت موسیقایی انجام شده است. یکی از این روش‌های نت‌نویسی به‌اصطلاح غیراروپایی، روش مرتضی محجوبی (۱۳۴۴-۱۲۷۹)، تصنیف‌ساز و نوازندۀ برجستۀ پیانوی ایرانی در عصر پهلوی است که با توجه به عدم وجود توضیحات تئوریک، درمورد آن ابهامات و شبهات فراوانی وجود دارد.
در این مقاله پس از بررسی جزئیات این روش نت‌نویسی با استناد به یکی از مجموعه دست‌نوشته‌های منتشرشده، به تفسیر و بازنویسی یکی از قطعات ضربی در این مجموعه، که اولین تصنیف ساخته‌شده توسط مرتضی محجوبی نیز می‌باشد می‌پردازیم. روش نت‌نویسی محجوبی را، که اساساً فاقد ساختاری مشخص و توضیحات تئوریک است، با اینکه ظاهراً از خطوط حامل موسیقی اروپایی بی‌نیاز است، اساساً نمی‌توان یک روش نت‌نویسی ایرانی و متمایز از روش اروپایی دانست. نت‌ها در این روش، همان هفت نت اصلی اروپایی در محدودۀ یک اکتاو هستند که اسامی آن‌ها با هجی فارسی در خطوطی افقی، مانند روش ابجدی قدیم از راست به چپ نوشته می‌شوند. این روش نت‌نویسی دارای نواقص و تناقضات بسیاری می‌باشد؛ چه ازلحاظ ساختار مُدال و ملودیک، که قادر به متمایز کردن حالت‌های مختلف عرضی (نیم‌پرده‌ای و ربع‌پرده‌ای) نت‌ها نیست و تنها از یک علامت کلی برای نمایش تمام شستی‌های سیاه پیانو استفاده می‌کند و همچنین فاقد علامتی برای متمایز کردن اکتاوهای متفاوت است، و چه ازلحاظ ساختار متریک و زمانی، که پر از الگوهای شمارشی نادرست و علائم متناقض به‌خصوص در برخی از قطعات ضربی است. علاوه‌براین، از میان تکنیک‌های اجرایی و تزئیناتی که در سبک نوازندگی محجوبی وجود دارد، تنها به دو علامت تزئینی ساده در متن دست‌نوشته‌ها اشاره شده است. روش نت‌نویسی محجوبی را می‌توان یک شیوۀ کاملاً شخصی به‌حساب آورد، که به‌نظر می‌رسد تنها برای یادآوری خط نت در هنگام آموزش استاد به شاگرد مورد استفادۀ او بوده است.
بیشتر
پیانوشماره ۱۸۱ هنر موسیقیفرزاد دائمی میلانیمرتضی محجوبیموسیقی عصر پهلوینت موسیقینت‌نگارینت‌نویسینت‌نویسی محجوبی

آمیخته‌ای از علم و هنر

نگاهی به زندگی علمی و هنری فرهنگ مطلوبی

به‌عبارتی در مبحث آموختنی‌ها، انسان‌های صاحب استعداد می‌آیند و می‌روند و هرکدام با درجه‌های متفاوت، شگفتی‌هایی رو می‌کنند. دکتر فرهنگ مطلوبی، دوست ارجمندم، که علاوه‌بر طی کردن مراتب علمی، پایه‌های هنری‌اش را در خانوادۀ هنری‌اش شکل بخشیده، از انسان‌های نیک این روزگار است که همواره یار و دستگیر دیگر دوستانش به‌ویژه در مسائل پزشکی بوده است. در صفحات پیش رو نگاهی داریم به زندگی علمی و هنری او و برایش آرزوی سلامتی و توفیق دارم. سردبیر

تحریریه

شماره ۱۸۱

ابوالحسن صبارحیم مطلوبی (فرهنگ)فرهنگ مطلوبیمهدی مفتاح

روایتی دیگر از تاریخ گفتمان احیای موسیقی کلاسیک ایرانی در دهۀ ۵۰ شمسی

گفتمانِ احیا بی‌‌شک یکی از مهم‌ترین مقولات فرهنگی و اجتماعیِ ایران اواخر دهۀ ۴۰ به آن سو است. مباحث مرتبط با مسئلۀ احیا، تبلور خود را در حوزه‌‌های متعدد فرهنگی و هنری به درجات مختلف نشان داد و بر وجوه گوناگونی از حیات هنری و اجتماعی ایرانِ آن روزگار تأثیرات دامنه‌‌داری بر جای گذاشت. موسیقی نیز بی‌‌شک یکی از مهم‌ترین حوزه‌‌هایی بود که تحت تأثیر رواج آن نگرش‌‌ فکری در سال‌‌های پایانی دورۀ پهلوی قرار گرفت و دستخوش تغییر و تحولاتی شد؛ تحولاتی که تأثیراتش را در سال‌‌های بعد نشان داد. در دهه‌‌های اخیر بحث و داوری در باب تأثیرات منفی یا مثبت آن دگرگونی‌‌ها در حیات موسیقایی ایران، از مهم‌ترین و پربسامدترین موضوعات نوشتارها و سخنرانی‌‌های متعدد فعالان و نویسندگان حوزۀ موسیقی بوده است. در سال‌‌های اخیر، نویسندگان و پژوهشگران متعددی به بررسی تاریخ گفتمان احیای موسیقی در ایران پرداخته‌‌اند. از جملۀ مبسوط‌‌ترین آثار این حوزه، پایان‌‌نامۀ ارمغان فخرایی‌‌راد (۱۳۹۷) است که به بررسی نظریِ مفاهیم احیا و اصالت و مشخصاً مورد موسیقی مردمی در ایران دورۀ پهلوی تا حدود دهۀ ۷۰ شمسی پرداخته است.
بااین‌حال، عمدۀ مباحث موردیِ مربوط به مسئلۀ احیا، بر موسیقی کلاسیک ایرانی متمرکز بوده و همواره واکنش‌‌هایی را دربر داشته است. دررابطه‌با تاریخ احیای موسیقی کلاسیک ایرانی با دو دسته دیدگاه مواجه هستیم: ۱. رویکردهای تاریخی و تفسیری؛ ۲. رویکردهای هویت‌‌گرا و تبیین‌‌های ایدئولوژیک. از میان دستۀ نخست می‌‌توان به‌عنوان نمونه به مطالعۀ مهم هومان اسعدی (۱۳۸۵) و همچنین مطالعۀ لادن نوشین (۲۰۱۴) اشاره کرد که به بررسی مسائل گوناگونی در ارتباط‌با گفتمان احیا با تمرکز بر نهادهایی چون مرکز حفظ و اشاعه و گروه موسیقی در دانشگاه تهران پرداخته‌‌اند. بنابراین، در روایتِ مسئلۀ احیایِ موسیقی کلاسیک ایرانی، تمرکزِ پژوهشگران تاریخ معاصر موسیقی ایرانی معطوف به بررسی موردِ مرکز حفظ و اشاعۀ موسیقی و همچنین تأسیس دانشکدۀ موسیقی در دانشگاه تهران بوده است. این توجه البته طبیعی است، چرا که دو نهاد مذکور سبب‌‌ساز تغییراتی گسترده در تاریخ معاصر موسیقی و حیات موسیقایی ایران شدند. پرواضح است که بحث در باب آثار و نتایج آن تغییرات و جنبه‌‌های موسوم به آسیب‌‌شناسانۀ آن در مجال فعلی نمی‌‌گنجد. فارغ از آن بحث‌‌ها، این نوشتار قصد دارد تا اجمالاً به بررسی یکی دیگر از نهادهای کمتر‌‌شناخته‌‌شدۀ موسیقی کلاسیک ایرانی در دهۀ ۵۰ بپردازد که نگاهش به‌نوعی مرتبط با مسئلۀ گفتمان احیای موسیقی کلاسیک ایرانی، البته با رویکردی نسبتاً متفاوت، بود. از این انجمن در اسناد موجود تحت عنوان «انجمن موسیقی ملّی شاهنشاهی» نام برده شده است. این مؤسسه با همان تفکر و نگرش موسوم به احیا، در دهۀ ۵۰ شمسی، برای کوتاه‌‌زمانی قصد تأثیر بر حیات موسیقاییِ ایرانِ آن روزگار داشت. اما چنان‌که نشان داده شده، دولتش مستعجل بود و فعالیت‌‌هایش بنا به دلایلی استمرار نیافت. اگرچه، تأثیر این نهاد موسیقایی بر روند تحولات موسیقی کلاسیک ایرانی قابل‌توجه نیست و در همان دوره نیز در منابع اندک موجود به عدم توفیق آن در تأثیر‌‌ بر حیات موسیقی کلاسیک ایرانی اشارت‌‌هایی شده، اما پرداختن به آن نه‌تنها خالی از لطف نیست، بلکه ازمنظر تاریخ مسئلۀ احیای موسیقی کلاسیک ایرانی ضرورت هم دارد. نوشتار پیشِ‌رو، با مرور اجمالی بر مورد این نهاد موسیقایی، دو هدف را دنبال می‌‌کند: نخست، ارائۀ برخی از اسناد و شواهد به‌‌دست‌‌آمده درمورد فعالیت‌‌های این انجمن در عرصۀ موسیقی و دوم، طرح پرسش و تأملی گذرا دررابطه‌با روند مسئلۀ احیای موسیقی کلاسیک ایرانی در آن دوره. پرسشی که در این باب به میان آورده شده، طرح این احتمال تاریخی است که اگر فعالیت‌‌های فعالان موسیقی این نهاد با آن نگاه معطوف به مسئلۀ احیا و اصالت به‌ثمر می‌‌نشست، نتایج احتمالی موسیقایی آن چگونه بود و روند احتمالی احیای موسیقی کلاسیک ایرانی در آینده چه طریقی را طی می‌‌کرد؟ به دیگر سخن، اگر آبشخور و مرجعیت اصلیِ جنبش احیای موسیقی کلاسیک ایرانی موسیقی‌دانان منتسب به این نهاد بودند، و نه الزاماً نمایندگان فکری جریان اصلی، آنگاه نتیجۀ مسئلۀ احیای موسیقی کلاسیک ایرانی سرانجامی می‌‌یافت؟ اگرچه به سبب برخی از مسائل درونی خود این نهاد، در همان دوره نتایجی پایدار دررابطه‌با احیای موسیقی کلاسیک ایرانی حصول نشد، اما به هر جهت طرح این پرسش نسبت به تحولات تاریخ معاصر موسیقی کلاسیک ایرانی حائز اهمیت است. در این راستا باید خاطرنشان کرد که اهل تاریخ مسئلۀ احتمالات را نه‌تنها از نظر دور نمی‌‌دارند، بلکه گاه به‌عنوان حوزه‌‌ای قابل تأمل به بحث و فحص گذاشته‌‌اند. به‌عنوان نمونه، نویسندگان ملهم از گرایش تاریخ موسوم به جایگزین یکی از آن زمره هستند که به چنین سنخ دغدغه‌‌هایی پرداخته‌‌اند. باری، چنان‌که به اجمال اشاره خواهد شد، پاسخ به پرسشی از آن نوع که در این نوشتار موجز مطرح شده البته چندان هم آسان نخواهد بود. همان‌‌طور که اجمالاً مطرح شده، دلایل عدم شکل‌‌گیری گفتمانی منسجم از مسئلۀ احیای موسیقی کلاسیک ایرانی به روایت موسیقی‌دانان این نهاد، در مواردی به ویژگی‌‌های به‌اصطلاح غیرموسیقاییِ آن و البته نگرش خود فعالان موسیقایی آن نسبت به امر موسیقی و آموزش باز می‌‌گشت. همین مسئله در کنار برخی موارد احتمالی دیگر سبب عدم تأثیر پایدار نگرش موسیقی‌دانان منتسب به این نهاد بود. در ادامه نخست، مروری اجمالی بر شکل‌گیری این انجمن به روایت گزیده‌‌ای از اسناد و شواهد آن داشته‌‌ام و سپس به دو فعالیت قابل‌توجه آموزشی آن پرداخته‌‌ام. درنهایت نیز ضمن جمع‌‌بندیِ فشرده‌‌ای از فعالیت‌‌های آن، به طرح موجز برخی از احتمالات در باب تأثیرات موسیقایی و علل ناکامی آن پرداخته شده است.
بیشتر

پویا نکویی

شماره ۱۸۱

احیای موسیقاییاحیای موسیقی کلاسیک ایرانیانجمن موسیقی ملّی شاهنشاهیپویا نکوییتاریخ معاصر موسیقی ایرانیتاریخ موسیقیشماره ۱۸۱ هنر موسیقیموسیقی کلاسیک ایرانی

گونه‌شناسی موسیقی قومی کرمان

استان کرمان به مساحت ۱۸۳،۲۸۵ کیلومتر مربع، واقع در جنوب شرقی ایران، یکی از پهناورترین استان‌های کشور با تمدنی کهن، منبع ملودی‌ها، نغمه‌ها، سازها و آداب و سنت‌های بسیار است. این موسیقی سرشار از مضامین حماسی، اعتقادی، اجتماعی و توصیفی است و احساسات و ارزش‌های اخلاقی- انسانی را تبلیغ می‌کند. لالایی‌ها، ترانه‌ها، سوگ‌آواها، موسیقی صوفیانه، مذهبی و زورخانه‌ای از انواع موسیقی قومی کرمان است. در این پژوهش با روش توصیفی و رویکرد طبقه‌بندی تلاش می‌شود بر اساس نظریۀ چرخۀ حیات (کودکی، بلوغ، نوجوانی و جوانی، مراسم مذهبی و آیینی، سوگ) موسیقی موقعیتی و غیرموقعیتی به تقسیم‌بندی و گونه‌شناسی موسیقی قومی کرمان هرچند مجمل اشاره شود. نتایج پژوهش گویای آن است که در زندگی قومی ارتباط مستقیمی بین چرخۀ حیات «تولد تا مرگ» و موسیقی وجود دارد و در زندگی قومی، موقعیت باعث خلق اثر موسیقایی می‌شود. به‌طورکلی موقعیت‌های کاربردی موسیقی قومی کرمان را می‌توان به چند دسته تقسیم کرد: لالایی، بازی کودکان، کار، جشن و شادی، مذهب، آیین و سوگ. در پژوهش حاضر داده‌ها با روش اسنادی و تکیه بر مطالعۀ کتاب‌ها، مقالات و به‌صورت میدانی به دست آمده است.

شهاب جعفری

شماره ۱۸۱

شماره ۱۸۱ هنر موسیقیشهاب جعفریموسیقی قومیموسیقی قومی کرمانموسیقی کرمان

ریشه‌‌یابی روابط نت‌‌های متغیرِ دستگاه نوا از ردیف میرزاعبداللّه

بر اساس مبحث اسباب تنافر

فرضِ استمرار مبانی زیبایی‌‌شناختی یا همان مبحث ملایمت‌‌ها در رسالات موسیقی قدیم، علت تلاش برای یافتن اثرات این عوامل در موسیقی مرتبط با دورۀ قاجار در این پژوهش است. در این راستا موضوعات مربوط به اسباب تنافر که در تعیین ادوار موسیقی قدیم توسط صفی‌‌الدین و سپس پیروان او مطرح شد به‌عنوان محور تحولاتِ درون‌‌ساختاری دستگاه نوا در این پژوهش در نظر گرفته شده است. دستگاه نوا از ردیف میرزاعبداللّه (به روایت نورعلی برومند) به‌عنوان یکی از هفت دستگاه موسیقی ایرانی شناخته می‌‌شود. در این دستگاه گوشه‌‌های متنوعی وجود دارد که در برخی از آن‌ها پرده‌‌گردانی رخ می‌‌دهد. همچنین بعضی از آن‌ها دارای عناصر ریتمیک بوده و در میان دیگر گوشه‌‌ها اجرا می‌‌شوند.
آنچه مورد سؤال است دلیل ظهور چنین پرده‌‌گردانی‌‌هایی در این دستگاه است. در واقع معرف این پدیده ایجاد نت‌‌های متغیر است که تاکنون منطق خاصی برای آن‌ها در منابع ذکر نشده است. دیگر نکته مورد بحث در این مقاله، فرود می‌‌باشد. یکی از بخش‌‌های اصلی هر گوشه، وجود فرود پایانی آن‌‌ است که تعیین دقیق آن بعضاً مشکل می‌‌باشد. در بررسی‌‌ها، بر روی وجود اثر عوامل ریتمیک در تعیین این بخش نیز تمرکز شده است. یافته‌‌های این پژوهش نشان می‌‌دهد تأثیر اسباب تنافر و حرکت به‌سوی رفع آن، چه تنافری که در گام پایه وجود دارد و چه در طی تحولات گوشه‌‌ها ایجاد می‌‌شود، نقش تعیین‌‌کننده‌‌ای در روند کلی دستگاه نوا و چیدمان گوشه‌‌های آن داراست. همچنین وجود عبارات ریتمیک در گوشه‌‌ها در نشانه‌‌گذاری ابتدای جملۀ نزولیِ فرود، مؤثر بوده است. ازاین‌رو می‌‌توان در تعریف این بخش از گوشه، مورداستفاده قرار گیرد. درنهایت باید گفت در بررسی دستگاه نوا نباید خاتمۀ دستگاه را گوشه‌های آن تصور کرد بلکه وجود رِنگ نستاری و رِنگ نوا به‌عنوان عوامل تکمیل‌‌کنندۀ سیکل دستگاه، بازگشت به نت اصلیِ درآمد را به‌عنوان خصوصیت اصلی نظام دستگاهی برآورده و آن را کامل می‌‌سازند.
بیشتر

سیاوش سحابی

شماره ۱۸۱

ادوار موسیقیاسباب تنافردستگاه نواردیف میرزا‌عبداللهرسالات موسیقی قدیمسیاوش سحابیشماره ۱۸۱ هنر موسیقیموسیقی کلاسیک ایرانینظام دستگاهینورعلی برومندهفت دستگاه موسیقی ایرانی

تأثیر موسیقی بر فرآیند زبان‌آموزی کودکان

در این مقاله به نقش موسیقی در زبان آموزی کودکان (سه تا شش سال)، تأثیر آن بر گسترش مهارت‌های گفتاری و شنیداری و همچنین افزایش ظرفیت حافظه و توان یادگیری آن‌ها پرداخته می‌شود. در این باب از دو منظر زبان‌شناسی و نواحی یادگیری در مغز و ارتباط این دو مبحث در مغز به موضوع نگاه اجمالی شده است.

مونا نوازی

شماره ۱۸۱

حافظه و موسیقیشماره ۱۸۱ هنر موسیقیمهارت‌های گفتاری و شنیداریموسیقی و زبان‌آموزیموسیقی و مغزمونا نوازی

یک‌صد آلبوم برتر تاریخ موسیقی راک: قسمت هشتم

در شماره‌های پیشین ۷۰ عنوان از مهم‌ترین آلبوم‌های تاریخ موسیقی راک را معرفی کردیم؛ آلبوم‌هایی که به بسیاری از فهرست‌ها و انتخاب‌های منتقدین و نهادهای موسیقی راه یافته‌اند. در این شماره به ۱۰ عنوان دیگر می‌پردازیم و یادآوری می‌کنیم که چیدمان این فهرست نمایانگر میزان ارزش آثار مذکور نمی‌باشد.

محسن گلتاش

شماره ۱۸۱

شماره ۱۸۱ هنر موسیقیمحسن گلتاشموسیقی راک

همی‌ خواب دید، این شگفتی نگر

نگاهی به قطعۀ «خواب» از گروه «الکتروکیوت»

موضوع نشستنِ کلام فارسی بر موسیقی راک سال‌هاست که دیگر نخ‌نما شده، چرا که گروه‌های متعددی آن را تجربه کرده و از پسِ آن به‌خوبی برآمده‌اند و نه‌تنها توانسته‌اند شعر فارسی را بر موسیقی راک نمایش دهند، بلکه آن را در قالب‌های مختلف شعر فارسی ازجمله غزل، رباعی و ترانه تجربه کرده‌اند و در این‌ میان هم گروه «الکتروکیوت» ازجمله هنرمندانی هستند که توانسته‌اند در این سال‌ها دغدغه‌های خودشان را با کلام فارسی به گوش مخاطب برسانند. مهم‌ترین فاکتور مثبت این گروه استمرار در ارائۀ آثار در سال‌های اخیر، ریف‌های زیبا و البته به‌تازگی میکس‌های خوبی است که در موسیقی آن‌ها به‌گوش می‌رسد. ریتم در موسیقی ثرش‌متال یکی از فاکتورهای اصلی این سبک به حساب می‌آید و گروه «الکتروکیوت» در این سال‌ها توانسته با تکیه بر ساختن ریتم‌هایی با تمپو بالا مخاطبان خود را راضی نگه دارد و به‌تازگی موسیقی خود را در حوزۀ لید گیتار که قبلاً از ضعف‌های این گروه محسوب می‌شد را برطرف کرده است و در آخرین اثر خود تحت عنوان «خواب» سعی کرده‌اند با فضای متفاوتی خود و مخاطب خویش را به چالش بکشند.

محمد بیگی

شماره ۱۸۱

الکتروکیوتراک فارسیشماره ۱۸۱ هنر موسیقیمتالمحمد بیگیموسیقی راکموسیقی راک ایرانی