مکتب استاد؛ سروده‌ای برای فرامرز پایور

به مناسبت ۱۸ آذر سالروز درگذشت استاد فرامرز پایور 

مکتب استاد؛ سروده‌ای برای فرامرز پایور هنر موسیقی

مکتب استاد؛ سروده‌ای برای فرامرز پایور

به مناسبت ۱۸ آذر سالروز درگذشت استاد فرامرز پایور 

مکتب استاد

نموده از من ازیادرفته یاد استاد

خدای خاطرش از نغمه باد شاد استاد

تب جوانی و مکتب‌گریزی دل ما

بهانه‌ساز شد، از ما نمود یاد استاد

اصول جاریه تا حدّ می‌کشان کافی است

چه حاجت آن‌که دهد حکم ارتداد استاد؟!

و یا به قول ظریفی، ظرافتی است به کار

که کار و رونق یاران کند کساد استاد!

 

سوای ما، همه طلاب تیز مکتب تو

بریده‌اند به تن رخت اجتهاد استاد

همه شکافه[۱]‌زن اما چو گل شکوفه زنند

به پنجگاه نوابت به ثقل و حاد[۲] استاد

به سینه‌مال صغیر و کبیر[۳] سرخیلند

به سرنوازی[۴] و سرواد[۵]، اوستاد استاد

به جمع خوش‌نظرانت چو در فراز کنی

به حرز جان تو خوانم وان یکاد استاد!

چنین مقام چه جای من خراباتی است؟

چنان کسان چه به‌ این رند نامراد استاد؟

کنار جملۀ آن واژه‌های خوش‌ترکیب

به یک عبارت ناساز، دل که داد استاد؟!

 

به پای ساز چه شب‌ها که زخمه‌های تو بود

به زخم‌های ضمیر دلم ضماد استاد

سرود و راه فرود و فراز رنگ و ردیف

نواختم پی هر شام و بامداد استاد

ولی مرا چه گنه؟ گر به راه مکتب تو

همارۀ کوچه نو داشت ‌امتداد استاد!

هنوز نغمۀ آخر تمام ناشده بود

که نغمه از پی هر نغمه‌ای بزاد، استاد

هنوز فاخته بر بال پرنیانی صبح

پرند نغمۀ فردوس سر دهاد استاد

ز پشت پوپک و پرواز فرپرک، می‌خواند

ترانه‌های فریبای مستزاد استاد

به زیر سایۀ فانوس، فالگوشی[۶] بود

که چشم شحنه به اسرار ما نماد استاد

بخوان چکامۀ «ای چرخ» و «روزگاران»[۷] را

که زیر چرخ حوادث چه روی داد استاد؟!

 

شبی که کار ردیف تو راست شد، تقدیر

ردیف زندگی من به چپ نهاد استاد

قضا چکاوک آزادۀ همایون را

به صید نکبت و بیدادِ باز داد استاد

روا نبود که در تنگنای این ‌همه‌ها

گزینه‌ای کند از قول بدنهاد استاد

بسا مرقع تأیید از عمل عاری

نوشته‌ای است عبث بر گذار باد استاد!

برآب رحمت حق باد حرمت قلمش

که پاک، زحمت یاران به باد داد استاد!

صبا[۸] به آتیه بسپرد داوری و نکرد

ز پختگی به زمان خود اعتماد استاد

 

هنر به سبک تو سنگین‌ترین بها داده است

سبک شمردن آن بر زبان مباد استاد

عیان به سرّ طبیعت نگر، تکامل ما

نهفته در عدم روح انجماد استاد

مرا گمان که هنر شیوه‌های مختلف است

به یک رویه مرا نیست انقیاد استاد

 

به گِرد خاطره‌های سپید می‌گشتم

سحر، شکوفۀ یاسم زبان گشاد استاد:

که یک نفس به تعلق متاب، تا ‌این گفت

ز اوج شاخه معلق به سر فتاد، استاد

به روح عشق که اصل حیات ماست، اساس

عقیده است و به راهش، بسا جهاد استاد

 

هماره پایورا، پیر و پایۀ هنری

به پایگاه هنر، سایه‌ات بپاد، استاد

کمینه عرض دگر قابل عریضه ندید

قبول خاطر تو، مرحمت زیاد استاد

 

شنیدم از دم پیری که بی‌ریا می‌گفت

بنا به رسم وصیت به پیر‌زاد[۹] استاد:

به پای تربیت بوته‌ای، توان بنشست

به پاس سرو کهن باید ‌ایستاد، استاد

 

این شعر در تاریخ ۲۰ مهر ۱۳۷۴ سروده و در مجلۀ هنر موسیقی، ویژه‌نامۀ مصور استاد فرامرز پایور، مرداد ۱۳۸۵ منتشر شده است.

 

پی‌نوشت‌ها:

[۱] . شکافه: مضراب.

[۲]. ثقل و حاد = دو اصطلاح در متون موسیقی قدیم به معنی بم و زیر.

[۳]. سینه‌مال صغیر و کبیر = نوعی اجرای با مضراب است که در ردیف چپ کوک استاد به آن‌ها اشاره شده است.

[۴]. سرنوازی = از اصطلاحات اجرایی و مضرابی.

[۵]. سرواد = تصنیف.

[۶] . فاخته، پرنیان، پرند، فردوس، پوپک، پرواز، فرپرک، ترانه، فریبا، فانوس، فالگوش که در مصراع‌های قبل آمده است، از ساخته‌های استاد پایور است.

[۷] . دو چکامۀ «ای چرخ» و «روزگاران» نام دو شعر شکواییه از روزگار و روزگاران است که در سال‌های سختی و گرفتاری‌های بعد از انقلاب سروده‌ام.

[۸] . از ابوالحسن صبا راجع به شاگردانش سؤال کردند، گفت: «آیندگان دربارۀ شاگردان من قضاوت خواهند کرد».

[۹]. پیرزاد = فرزند پیر.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *