شماره ۱۷۲

شماره ۱۷۲ هنر موسیقی، تیر و مرداد ۱۳۹۷ منتشر شد. در این شماره گفت‌وگوی منتشرنشده‌ای از دکتر داریوش صفوت با استاد احمد عبادی که در سال ۱۳۶۰ انجام شده است را می‌خوانید. سرمقاله (اگر زبان قلم داشت…)، گفت‌وگو با هنرمندان بهنام وادانی (نوازندۀ سه‌تار) و رضا رضایی‌پایور (خواننده)، سنجه‌های گزینش شعر در موسیقی ایرانی، کاربردهای عامیانۀ واژۀ آواز در کتاب کوچۀ شاملو، دستان‌بندی تار و سه‌تار از روی توابع ریاضی، جایگاه موسیقی در شهر معاصر ایرانی، ساختار، موتیف و تکنیک‎های موسیقایی در اولیسِ جویس، گروه بوستن و فرایند ضبط چند لایه و… از دیگر مطالب این شماره است.

تصویر روی جلد: احمد عبادی

طراح گرافیک: استودیو مرکزی، سعید فروتن، امیرمهدی مصلحی

 

✔️ برای سفارش نسخۀ کاغذی مجله و دریافت آن از طریق پست با ارسال یک پیام به honaremusighi@ در تلگرام یا شمارۀ ۰۹۱۹۸۰۸۶۴۱۰در واتس‌اپ و یا ایمیل هنر موسیقی honaremusighi@gmail.com، درخواست خود را با ذکر شمارۀ مجله به ما اعلام کنید.

جلد مجله هنر موسیقی شماره ۱۷۲

فهرست مقالات

سرمقاله: اگر قلم زبان داشت...

شمارۀ قبل «ویژۀ ۲۰سالگی مجلۀ هنر موسیقی» انتشار یافت و دوستان همکار و هم‌نوا، هرکس اظهار مرحمتی کرد و موجب ماندگاری نام و آوازۀ هنر موسیقی شد. ما از همۀ ارجمندان صاحب قلم سپاس داریم حتی از آن‌هایی که نوشته‌هایشان به‌هر دلیلی دیرتر به‌دست ما رسید و عزّ انتشار نیافت. بارها این بیت از حمیدی شیرازی را نوشته‌ام و شما خوانده‌اید و بازهم می‌نویسم چرا که آن‌قدر مضمون موردنیاز اهل قلم در این بیت کارساز و راه‌انداز است که تکرارش هم زیباست که می‌گوید: گر طبیعی‌دان نباشد کشوری را ننگ نیست ور قلم‌زن نیست بر آن مملکت باید گریست و البته اگر قلم زبان داشت و خود رازهای مانده و نگفته را بازهم براساس انجام وظیفه بیان می‌کرد خیلی بهتر بود اما تفاوت نمی‌کند اکنون هم این قلم است که مرا می‌نویسد، حرف مرا به‌گوش‌ها می‌رساند تا مسئولینِ موظف با نگاه اخلاقی (اگر باشد) خاطیان را بردارند و فرصت تخریب را از کینه‌جویانِ بی‌هنر بستانند.

مهدی ستایشگر

شماره ۱۷۲

سرمقالهشماره ۱۷۲ هنر موسیقیمهدی ستایشگر

باید بتوان صدای ساز را درآورد

گفت‌وگوی منتشرنشدۀ دکتر داریوش صفوت با استاد احمد عبادی

در حاشیۀ گفت‌وگو با بهنام وادانی که در همین شماره آن را می‌خوانید، ایشان گفتند که در فروردین سال ۱۳۶۶ به‌اتفاق دکتر داریوش صفوت به دیدن استاد احمد عبادی رفتند و در آن دیدار دکتر صفوت مصاحبه‌ای با استاد عبادی انجام داد و آن را ضبط کردند که تاکنون منتشر نشده است. ما از ایشان خواستیم فایل صوتی مصاحبه را در اختیار ما بگذارند تا آن را در مجله منتشر کنیم. هرچند ممکن است این گفت‌وگو محتوایی نه‌چندان تازه داشته باشد، به‌ویژه اینکه بخش‌هایی از مصاحبه به نواختن ساز و اجرا و ضبط نت‌های سه‌تار برای اندازه‌گیری صوتیِ پرده‌های ساز استاد عبادی توسط دکتر صفوت اختصاص داشت، اما صحبت‌های این دو موسیقی‌دان به جهت ثبت در تاریخ موسیقی ایران ارزشمند است. در برگردان صوتی این مصاحبه به متن سعی شده است در تبدیل و تنظیم گفتار به متن، کمترین دخل و تصرفی در جملات صورت بگیرد -به ویژه اینکه گفتار هر دو بسیار دل‌نشین و گوش‌نواز بیان شده- و کلیت صحبت‌های استادان حفظ شده است.

تحریریه

شماره ۱۷۲

احمد عبادیداریوش صفوتشماره ۱۷۲ هنر موسیقیگفت‌وگونوازندگان سه‌تار

متولیان موسیقی بیشتر به فکر اجراهای نمایشی هستند

گفت‌وگو با بهنام وادانی

بهنام ابراهیمی وادانی متولد ۱۳۳۷ در دماوند و از خانواده‌ای اهل موسیقی است. پدرش آواز می‌خواند و با ردیف موسیقی ایرانی آشنایی داشت. او نوازندۀ سه‌تار و از شاگردان استاد احمد عبادی است که به شیوۀ ایشان می‌نوازد. اجراهای متعددی از او در کنسرت‌ها و آلبوم‌های موسیقی دیده و شنیده‌ایم. وی در سال ۱۳۶۷ براى شناساندن موسیقى سنتى ایران و نواختن سه‌‏تار در چارچوب مبادلات فرهنگى و هنرى به كشور سوئیس مسافرت و كنسرت‌هایى در آن كشور برپا داشت، سپس با گروه «مولانا» به كشورهاى یونان و ژاپن رفت و در آنجا نیز همراه این گروه در كنسرت‌هاى مختلفى كه جهت معرفى و شناساندن موسیقى سنتى ایران برگزار می‌شد، سه‌تار نواخت. او به‌تازگی با همکاری حوزۀ هنری ردیف موسیقی ایران به روایت نورعلی‌خان برومند را با سه‌تار به شیوۀ عبادی ضبط و آمادۀ انتشار کرده است. با وی در دفتر نشریه به گفت‌وگو نشستیم که حاصل این گفت‌وشنود را در پی می‌خوانید.

تحریریه

شماره ۱۷۲

احمد عبادیبهنام وادانیشماره ۱۷۲ هنر موسیقیگفت‌وگونوازندگان سه‌تار

سنجه‌های گزینش شعر در موسیقی ایرانی

برگزیدن شعر برای آواز و تصنیف، کاری آسان‌نما ولی دشوار است. بسیاری از آهنگ‌سازان و خوانندگان برای گریز از سختی، راه آسان را برمی‌گزینند و از شعرهایی که پیش از ایشان در موسیقی به‌کار رفته و پسندیده شده‌اند، سود می‌جویند. راست آن است که -وارونۀ پنداشت برخی خرده‌گیران که خوانندگان و آهنگ‌سازان را برای بهره‌گیری از شعرهای آشنا می‌نکوهند- اگر سنجه‌های گوناگون گزینش شعر را بشناسیم و از تنگناهای پدیدآمده در پیِ پاسداشت این سنجه‌ها آگاهی داشته باشیم، درخواهیم یافت که یافتن شعری شایسته برای اجرای موسیقایی (به‌ویژه در آواز، در برابرِ تصنیف) چندان آسان نیست. اگر رویکردی توصیفی، و نه تجویزی، داشته باشیم شناخت سنجه‌های گزینش شعر از راه بررسی آماری آثار برتر موسیقی ایرانی، در دو شاخۀ تصنیف و آواز، به‌دست خواهد آمد. پیش از آنکه کار آهنگ‌سازان و خوانندگان را در گزینش شعر برای موسیقی بررسی کنیم، شاید رسایی و شیوایی را نخستین و برترین سنجه در گزینش شعر بدانیم. این برداشت نادرست نیست؛ اما باید دانست که بیشتر موسیقی‌دانان تا آن اندازه دانش ادبی ندارند که بتواند رسایی و شیوایی شعرها را به‌درستی دریابند و شعرهای سخته و ستوار را با شناخت ارج ادبی‌شان از شعرهای دیگر جدا کنند. نگارنده از راه بررسی رفتار هنرمندان سازندۀ آهنگ و خوانندۀ آواز با شعر و دیدن لغزش‌های بی‌شمار آنان در خوانش ساده‌ترین شعرها در کارهای موسیقی و نیز با پرس‌وجوها یا همنشینی با گروهی از شناخته‌شده‌ترین موسیقی‌دانان (حتی آنان‌که خود را شعرشناس می‌شمارند و شعرهای بسیاری را به‌یاد سپرده‌اند) به این آگاهی دست یافته است که بیشتر آنان به‌هیچ‌روی توانِ دریافتِ اندازۀ رسایی و شیوایی را ندارند و برداشتشان از شعر «خوب» یکسره ذوقی است، آن‌هم با ذوقی که پروردۀ بلاغت و شناخت نیست.
بااین‌همه در کارنامۀ بیشتر موسیقی‌دانان شمار شعرهای رسا و شیوا چشمگیر است. این از آن‌روست که موسیقی‌دانان راه میان‌بُری برای رسیدن به شعرهای رسا و شیوا برگزیده‌اند و آن سنجۀ نام شاعر است. هنگامی که کسی نمی‌تواند شعر خوب را بشناسد بهترین راه آن است که به سراغ شاعر خوب و نامدار برود. همین که موسیقی‌دان از سروده‌های سعدی و حافظ بهره ببرد بزرگ‌ترین گام را برای بهره‌گیری از شعرهای خوب برداشته است. موسیقی‌دانان ایرانی بیشتر به سراغ دیوان بزرگان شعر پارسی رفته‌اند که کاری پسندیده است و آنان را از درافتادن به دام شعرهای ناشیوا و نارسا دور داشته است؛ اما برگزیدن شعر از میان سروده‌های همین بزرگان کاری دیگر است که برای آن‌هم می‌توان سنجه‌هایی یافت. برگزیدن شعر برای آهنگ یا آواز سنجه‌هایی فراتر از ادبیت و ارج ادبی دارد و ازهمین‌رو چنین کاری می‌باید به دست آهنگ‌ساز یا خواننده به‌انجام برسد، نه کارشناس ادبی (مگر آنکه او خود موسیقی‌دان یا موسیقی‌شناس هم باشد). البته شایسته است هنرمندان موسیقی‌دان از هم‌اندیشی با کارشناسان ادبی، هم در گزینش و هم در خوانش شعر بهره ببرند؛ ولی نمی‌توان گزینش شعر را کاری یکسره ادبی شمرد و آن را به دست ادیبان سپرد. برای گزینش شعر به دست خنیاگران جز رسایی و شیوایی شعر، که سنجه‌ای ادبی شمرده می‌شود، سنجه‌هایی دیگر چون «ساختار»،«سادگی و روانی زبان»،«واژه‌ها»، «وزن» و «موضوع» را هم باید پیش چشم داشت که در این جستار از آن‌ها یاد می‌کنیم.
بیشتر

مهدی فیروزیان

شماره ۱۷۲

آوازادبیات و موسیقیتصنیفشعرشماره ۱۷۲ هنر موسیقیگزینش شعرمهدی فیروزیان

همیشه در حال آموختن هستم

گفت‌وشنود علی شیرازی با رضا رضایی‌پایور

بیش از سه دهه است که ازطریق آثارش و دقیقاً ۲۷ سال است که از نزدیک، استادم رضا رضایی‌پایور را می‌شناسم. همو که در روزگاری فقیر (ازنظر هنری و نیز ازلحاظ دست‌بستگی هنرمندان) و پرهیاهو (ازنظر اجتماعی و سیاسی) یعنی دهۀ ۱۳۶۰، با گروه جوان «سماع» به سرپرستی محمدجواد ضرابیان توانست با شایستگی سری توی سرها درآورَد و در چهارمین جشنوارۀ موسیقی فجر نیز به‌عنوان بهترین خواننده برگزیده شود. رادیو و تلویزیون نیز مدام گزیدۀ آثارش را از دو آلبوم آن زمان مشهور «حدیث عشق» و «خرقه سوخته» پخش می‌کرد تا اینکه «رضا رضایی» که آن زمان با همین بخش از نام و نام خانوادگی‌‌اش شناخته می‌شد در ادامۀ راه -از اوایل دهۀ ۱۳۷۰- قدری به مشکل خورد (مشکلات جدی‌ای که برایش پیش آمد و خود، کوچک‌ترین نقشی در به‌وجود آمدن آن‌ بی‌مهری‌های «دوستانه» نداشت) و خوشبختانه با انگیزه و به‌ویژه پشتکار جنوب‌شهری‌اش توانست از موانع بگذرد و تا امروز آثار ارزشمندی را در آواز و تصنیف‌خوانی و حتی آهنگ‌سازی در کنار تدریس هنرِ مورد علاقه‌اش عرضه کند. در گفت‌وشنود پیشِ رو، کوشیده‌ام از ایشان بپرسم چگونه تا این حد به آیین شاگردیِ همواره و همیشگی در هنر آواز پای‌بند مانده و در مرز ۶۰سالگی و گذر از چهار دهه از نخستین روزی که خودش در مقام هنرجو به کلاس آواز پا گذاشت، همچنان به این رویه خوب و مؤثر ادامه می‌دهد.

علی شیرازی

شماره ۱۷۲

آوازآوازخوانتصنیف‌خوانرضا رضایی‌پایورعلی شیرازیگفت‌وشنود

ترجمان تصویریِ موسیقی

بررسی و شناخت جایگاه گرافیک دیزاین در کاربرد موسیقی

در شمارۀ پیشین مجلۀ هنر موسیقی، بنا به درخواست تحریریۀ مجله برای نوشتن یادداشتی به‌مناسبت ۲۰‌سالگی آن، برآن شدیم که نوشته‌ای در توضیح رویکرد دیزاین گرافیک مجله آماده کنیم. البته در خلال این توضیح، گذری هم به جایگاه گرافیک در کاربرد موسیقی زده شد اما به دلیل شرط مجمل بودن یادداشت، از توضیح بیشتر این موضوع، حذر شد. حال در این مقاله سعی می‌شود به آن نکاتی که ازنظر نگارنده، برای تعریف آن وجه از گرافیک، که اختصاصاً در کاربرد دیزاینِ روی جلدِ آثار موسیقی مهم به‌شمار می‌رود، اشاره و در پایان  برخی از نمونه‌های معدود اما موفق این حوزه، برشمرده شود.

امیرمهدی مصلحی

شماره ۱۷۲

امیرمهدی مصلحیدیزاین روی جلد آثار موسیقیشماره ۱۷۲ هنر موسیقیصفحات وینیلکانون پرورش فکری کودکان و نوجوانانگرافیک و موسیقی

حساب دستان

نگاهی بر دستان‌بندی تار و سه‌تار از روی توابع ریاضی

در فیزیک صوت برای محاسبه هارمونیک‌هایn ام فرکانس یک سیم مرتعش که از دو انتها محدود، با شکل موج ساکن یا ایستا و با نیروی کشش F و ضریب جنس سیم μ و طول L به‌وجود آمده است ...
تاردستان‌بندی تار و سه‌تارریاضی و موسیقیسه‌تارشماره ۱۷۲ هنر موسیقیفاضل مستخدمین حسینی

کارتووونِ ماه (۱۵)

محمدرضا ثقفی

شماره ۱۷۲

شماره ۱۷۲ هنر موسیقیکارتون موسیقیکارتووونِ ماهمحمدرضا ثقفی

شهر بی‌نوا

نگاهی بر جایگاه موسیقی در شهر معاصر ایرانی

موسیقی، در ایران امروز، سهم چندانی در برنامه‌­ریزی و مدیریت شهری ندارد و از ایفای نقش کامل خود در حیات فرهنگی و اجتماعی شهر محروم شده است. سرگردانی این هنر در شهر ایرانی، بی‌­تردید، دارای ابعاد گوناگونی است و از ساختار سیاسی و مدیریتی کشور تا تک­‌تک افراد جامعه و حتی خود فعالان موسیقی در آن نقش دارند. این سرگردانی به شکلی بسیار گسترده برای همه انواع موسیقی رخ داده و به افت کیفیت در شاخه‌­های نظری، پژوهشی و عملی این هنر درسبک‌های گوناگون انجامیده است. سهم ناچیز موسیقی از شهر ایرانی و حیات ناقص این هنر در متن زندگی اجتماعی، دستمایۀ این نوشتار است. با تأکید بر اینکه نگارنده، همۀ سبک­‌ها و گونه­‌های موسیقی را محترم می‌­شمارد و آنچه در لابلای متن، موسیقی سطحی و مانند آن نامیده، نمونه‌­های بی­‌کیفیت ازنظر محتوا و اجرا هستند.

فریدون فراهانی

شماره ۱۷۲

اقتصاد موسیقیسلبریتیشماره ۱۷۲ هنر موسیقیفریدون فراهانیکنسرت

آیا شعر از نوعی موسیقی بهره‌مند است یا نه؟

در پاسخ به نظرگاه محسن حجاریان

محسن حجاریان در برخی از نوشته‌های خود این گزاره را مطرح کرده است که شعر را واجد موسیقی دانستن اشتباهی فاحش و دیدگاهی نادرست است و چنین خبطی ریشه در ناآگاهی صاحب‌نظران شعر فارسی از مقولۀ موسیقی دارد. با این استدلال که: «آن صوتی موسیقی را موسیقی می‌کند که آن را از شعر جدا می‌سازد و به موسیقی تبدیل می‌کند و این خصوصیات ... در ماهیت شعر دیده نمی‌شود. صوتِ موسیقی تنها موسیقی را تعریف می‌کند و لاغیر. پس شعر حافظ یا هر شعر دیگری حاویِ هیچ‌یک از موسیقی‌های درونی، بیرونی، کناری و معنوی نیست. ازاین‌رو آن‌ها که موسیقی را در ... شعر نهفته می‌دانند، باید به‌طور عملی آن را نشان دهند ... این گره‌گشاییِ مشکل، در گروِ شناختِ ماهیتِ فلسفیِ موسیقی است. مادامی‌که برای ... صاحب‌نظران روشن نشود که موسیقی چیست ... و در عمل نشان ندهند که کجای شعر به موسیقی می‌ماند، این لولایِ بی‌استدلالِ مصادره به مطلوبِ هنرشناسانِ ما، مدام بر همین محور خواهد چرخید.» (نک: حجاریان ۱۳۹۲: فصل‌های ۱ و ۲ و نیز حجاریان، ۱۳۹۵)

سعید یعقوبیان

شماره ۱۷۲

سعید یعقوبیانشعر و موسیقیشماره ۱۷۲ هنر موسیقیمحسن حجاریان

آواز در کتاب کوچۀ شاملو

نگاهی بر کاربردهای عامیانۀ واژۀ آواز

کتاب کوچه عنوان فرهنگ‌نامه‌ای است که در چندین مجلد به کوشش احمد شاملو و همسرش آیدا سرکیسیان، به‌عنوان دائرةالمعارف فرهنگ عامیانۀ مردم ایران تدوین شده و بعد از درگذشت شاملو، سرپرستی این مجموعه برعهدۀ همسرش آیدا بوده ‌است، چنان‌که وقتی برای گفت‌وگو با آیدا به منزلش رفته بودیم (این گفت‌وگو در شمارۀ ۱۱۹ هنر موسیقی، مرداد ۱۳۹۰ منتشر شده است)، تداوم این همت والای او را در تک‌تک اتاق‌های خانه به‌چشم دیدیم. این دانشنامه که شامل اصطلاحات، تعبیرات و ضرب‌المثل‌های زبان فارسی است، اگر آن‌گونه که مؤلف در جلد اول بیان داشته انتشار یابد، جامع‌ترین دائرةالمعارف فرهنگ و زبان عامیانۀ ایران است که تاکنون ۱۴ جلد آن تا پایان حرف «ح» منتشر شده ‌است. اما با تورقی گذرا در این فرهنگ‌نامه می‌بینیم که اصطلاحات بسیاری در زبان عامیانۀ مردم وجود دارد که با واژه‌های موسیقی (و البته در کاربردی عامیانه) آمیخته است که خواندنی هستند. ازاین‌رو به مناسبت سالگرد درگذشت احمد شاملو در مرداد ماه، واژۀ «آواز» را از حرف «آ» به تناسب رعایت اعتبار زبانی مجله برگزیدیم که در پی می‌خوانید.

تحریریه

شماره ۱۷۲

آوازآیدا سرکیسیاناحمد شاملودائرةالمعارف فرهنگ و زبان عامیانه ایرانشماره ۱۷۲ هنر موسیقیکاربردهای عامیانه واژه آوازکتاب کوچه

شیوۀ سنجش زیبایی‌شناسی موسیقی

فلسفۀ ارزش‌های موسیقی نگاهی به تاریخ زیبایی‌شناسی موسیقی بیانگر آن است که از زمان افلاطون تا دورۀ رمانتیک، می‌توان نوشته‌های فیلسوفان را در مورد موسیقی، به دو دستۀ کلی انگارگرایانه و طبیعت‌گرایانه تقسیم کرد. در زیبایی‌شناسی انگارگرایانه، جهان و پدیده­های آن به دو قسمت یا دو جنبۀ کلی روح و جسم یا ماده و روان تقسیم می‌شوند و قوانین جاری در مورد هریک از آن‌ها، از دیگری مجزاست. در این مکتب فکری، آهنگ‌ساز و فیلسوف همکارانی تعریف می‌شوند که در پی یافتن حقیقت و شناساندن آن به دیگران‌اند.
انگارگرایان برای ارزش‌یابی موسیقی، شیوۀ سنجشی مشخص و عینی دارند و بر این باورند که موسیقی دارای کیفیت و ویژگی‌های ذاتی است که خوب یا بد را به‌وجود می‌آورد. آنان زیبایی موسیقی را ذاتی و مطلق می‌دانند و در این نوع نگرش، یک آهنگ دارای سلسله کیفیت­هایی است که زیبایی مطلق دارد و بدون وابستگی به جهان و تغییرات آن، همیشه این کیفیت‌ها را حفظ می‌کند، اما طبیعت‌گرایان به دوگانگی در ذات جهان و پدیده‌های آن و این‌که موسیقی خلاء بین واقعیت و غیرواقعیت را پر می‌کند، اعتقادی ندارند. یک فیلسوف طبیعت‌گرا بر این باور است که موسیقی، بیان احساسات انسان است، نه تجسم حسی یک ایدۀ روحانی یا متافیزیک. طبیعت‌گرایان باور ندارند که موسیقی یا هر چیز دیگری، انسان را از جهان محدود به جهان نامحدود و فراحسی هدایت می‌کند. به‌عقیدۀ آنان، اگر موسیقی حالت خلسه‌گونه‌ای به‌وجود می‌آورد، به این دلیل نیست که انسان از جهانی به جهانی دیگر منتقل می‌شود، بلکه به این سبب است که فراغتی موقت در جهان حسی و عقلی ما روی می‌دهد. طبیعت‌گرایان می‌گویند که جهان همواره در حال تغییر است و نظریات انگارگرایان را، مبنی بر اینکه زیبایی در موسیقی ذاتی و مطلق است، قبول ندارند.
بیشتر

شهاب جعفری

شماره ۱۷۲

زیبایی‌شناسی موسیقیشهاب جعفریفلسفه موسیقی

اتفاقِ بی‌سرانجام

دربارۀ کنسرت آنسامبل اینترنوا

کنسرت آنسامبل «اینترنوا» یک جُنگِ موسیقایی بود؛ مجموعه‌ای از قطعات بی‌ربط و مختلف که هریک با بهانه‌های مختلفی اجرا شدند. بهانۀ شبِ نخستِ کنسرت ازطرفی بزرگداشت لوریس چکناواریان بود و ازطرف دیگر حمایت از کودکان کار. در این شب قطعاتی از چکناواریان، دبوسی و شوستاکویچ اجرا شد. قطعاتی که نه در سبک، نه در فرم، نه در زمینه‌های موسیقایی یا اجتماعی با یکدیگر همبستگی نداشتند. شبِ دومِ کنسرت نیز با عنوانِ شبِ مینی‌مالیست‌ها، با قطعاتی از استیو رایش، مایکل نایمن، فرخزاد لایق، اشکان لایق و رامین جوادی اجرا شد. در اجرای قطعات فرخزاد لایق شاهد طراحی صحنه و پرفورمنس هم بودیم، اما در سایر قطعات نه. شنونده در هر دو شب، از سویی فشردگی تماتیک قطعات و پریشانی حسی و از سوی دیگر غیرروان بودن و تکلف در اجرا را تجربه می‌کرد. تنها همبستگی در کنسرت، میان مخاطب و موسیقی، و حول مقولۀ ناپیوستگی و چندپارگی بود؛ به شکلی که مخاطبان هم، به‌تبع موسیقی، چندپاره بودند.

محمد خلیلیان

شماره ۱۷۲

آنسامبل اینترنوااستیو رایشاشکان لایقرامین جوادیشماره ۱۷۲ هنر موسیقیفرخزاد لایقلوریس چکناواریانمایکل نایمنمحمد خلیلیان

هنری رو به زوال

نگاهی بر روند منفی ساخت ساز دف

ساز همچون کالبدی است بی‌‌جان که به دست سازندۀ خود خلق می‌شود و در انتظار دم مسیحایی است که توسط نوازنده لب به سخن گشاید. خشک سیمی، خشک چوبی، خشک پوست از کجا می‌آید این آوای دوست با نگاهی گذرا به سیر تحول ساختار ادوات موسیقی این نکته آشکار است که وجود نوازندگان و سازندگان در کنار یکدیگر به‌عنوان عواملی جدایی‌ناپذیر از هنر موسیقی محسوب می‌شوند که جدا فرض کردن و یا ارجح دانستن هریک بر دیگری امری غیرممکن است. وابستگی این دو در کنار یکدیگر به‌قدری است که کوچک‌ترین تغییری در ساختار ساز باعث بروز تغییراتی در شیوۀ نوازندگی خواهد شد و برعکس. هر چقدر سازها از ساختار صحیح‌تری برخوردار باشند، نوای بهتری ایجاد، شوق و خلاقیت نوازندگی بیشتر و درنتیجه آسیب‌های کمتری به نوازنده وارد خواهد شد. ... هدف از این نوشتار، سازشناسی یا بررسی زندگی نوازندگان و سازندگان نیست، بلکه انتقادی است به سازنده‌‌نماهایی که بدون شناخت کافی از اصول ابتدایی، نام خود را سازنده‌ گذارده، آن‌هم سازندۀ ساز، که با جسم و روح نوازنده در ارتباط‌اند. متاسفانه به دلیل عدم وجود هرگونه نظارت در زمینۀ ساخت ساز، هر روز شاهد تولیدات بدون کیفیت در بازار آشفتۀ هنر ایران هستیم که توسط هنرجویانی که شناخت کافی ندارند خریداری می‌شوند. اما این موضوع  قابل حل است؛ هنرجویان با استادان خود مشورت کنند و او نیز اگر از اطلاعات کافی برخوردار باشد بدون غرض هنرجویش را راهنمایی کند. موضوع نگران‌کننده زمانی است که آموزش‌دهنده (نه مدرس ساز)؛ سازنده‌ای ناآگاه و یا فروشندۀ ساز باشد. ...

محمد طریقت

شماره ۱۷۲

دفسازسازیشماره ۱۷۲ هنر موسیقیمحمد طریقت

این سازها عرق شما را درمی‌آورد

سرپنجه‌هایی که باارزش‌ترین ویلن‌های جهان را کوک می‌کنند

هر سازی که ساخته می‌شود باید توسط نوازنده‌ای نواخته شود، درست مانند اتومبیلی که باید به‌حرکت درآید و حتی مشابه خودِ انسان که باید از بی‌تحرکی پرهیز کند. در ایتالیا شهری به نام کرمونا وجود دارد که بهترین ویلن‌های تاریخ در آن ساخته شده‌اند. در این شهر آندریا ماسکونی نوازندۀ ۷۵ساله چنین شغلی دارد. وی مدت ۳۰ سال است که هفته‌ای شش روز قطعاتی از باخ و چایکوفسکی و بارتوک را با ویلن‌هایی که قدمتی ۳۰۰ساله دارند، اجرا می‌کند. محل کار او کلیسای کوچکی است که اکنون به موزه تبدیل شده است و جالب است که وی شغل آرام خود را با رانندگی در مسابقات اتومبیل‌رانی «فرمول وان» مقایسه می‌کند! آندریا ماسکونی جدیت را وجه تشابه آن دو می‌داند و می‌گوید: «این کار اصلاً برای من به عادت تبدیل نشده است. شما فکر می‌کنید وقتی مایکل شوماخر با سرعت ۳۵۰ کیلومتر در ساعت رانندگی می‌کند آیا یک لحظه تمرکز خود را از دست می‌دهد؟ درمورد من هم همین‌طور است من باید دقت فراوان داشته باشم، در برخورد با این سازها باید از خودتان مایه بگذارید، این سازها عرق شما را درمی‌آورند».
آرشام قادریآنتونیو استرادیواریآندریا ماسکونیشماره ۱۷۲ هنر موسیقیکرمونای ایتالیاموزه سازنوازندگان ویلنویلن

علامه‌های پوشالی و نوابغ کوچک

آموزش‌های کاسب‌کارانه در عرصۀ موسیقی

خیال نبوغ ما ایرانیان به‌عنوان باهوش‌ترین ملت جهان باوری دیرینه و ریشه‌دار است، به‌طوری‌که هر زمان صحبتی در این مورد به‌میان می‌آید، به نقل‌قول‌هایی کاملاً بی‌اساس و غیرواقعی در این مورد ارجاع و برای تکمیل اثبات این خیال، به عهده‌دار بودن پست‌های حساس سازمان فضایی آمریکا، ناسا توسط ایرانی‌ها و امثال آن استناد می‌شود،‌ درحالی‌که این نکته که ملت‌های باهوش‌تر از ما هم وجود دارند را می‌توان به‌سادگی با مطالعۀ آمار جهانی دریافت. باور هوش استثنایی و فراطبیعی ما ایرانیان بازتاب دیگری هم دارد و آن اینکه بسیاری از پدران و مادران در این تصور هستند که فرزندانشان نابغه‌اند و عوامل زیادی در تقویت این تصورِ عموماً واهی نقش دارند. توهم نبوغ ایرانیان از یکسو، بازارگرمی‌ها و رویکردهای جدید آموزشی مدارس از سوی دیگر و برخی از رفتارها و عادت‌های روزمرۀ زندگی مدرن باعث می‌شود تا پدر و مادران بعضاً علائم اشتباهی را به‌عنوان دلایل نبوغ فرزندشان بپذیرند و باور کنند.
آموزش استفاده از چرتکه در مدارس که چند سالی مد روز مدارس غیرانتفاعی و گران‌قیمت در ایران شده، آموزش زبان انگلیسی از سنین کم در مدارس، استفاده از تلفن همراه و رایانه توسط کودکان، سرگرم شدن با بازی‌های رایانه‌ای، معلومات غیرضروری برای سنین کودکی و نوجوانی و آموزش موسیقی، از مواردی هستند که باور نبوغ فرزندان را در والدین تقویت می‌کنند. شاید برای کسانی که به دور از این‌گونه توهمات فرزندشان را تربیت می‌کنند باورش مشکل باشد، اما این توهم خصوصاً در طبقۀ نومرفه، به‌قدری شایع است که برای برآوردن این نیاز، سازوکارها، شرکت‌ها و اشخاصی طی چند سال اخیر مشغول تزریق این تفکر به پدران و مادران هستند؛ تزریق تفکر فرزندان نابغه و نیاز به آموزش‌های مختلف آنان. رواج این سازوکار در آموزش‌های سودجویانه و کاسب‌کارانه می‌تواند آسیب‌های جدی به نسل جوان و علاقه‌مند به موسیقی وارد کند، آسیب‌هایی که برطرف کردن آن، توسط معلم‌های واقعی و دلسوز، کاری دشوار و زمان‌بَر است.
بیشتر
آموزش موسیقیخرید سازشماره ۱۷۲ هنر موسیقیمحمدعلی پورخصالیان

واگویه‌های یک روح خستۀ عاصی

چهار جستار دربارۀ آلبوم بی‌هوا

آلبوم «بی‌هوا»، امیرعلی محبی‌نژاد، ۱۳۹۴، نشر آواخورشید ۱ چرا «بی‌هوا» آن‌طورکه باید شنیده نشد؟ اصلا امیرعلی محبی‌‌‌نژاد کیست؟ دلایل بسیاری هستند که می‌توان آن‌ها را به درست شنیده نشدن آلبوم خلاقانه و نوگرایی مانند «بی‌هوا» ربط داد؛ از زمان نامناسب انتشار و پخش محدود آلبوم گرفته تا ریسک‌ناپذیری شنوندگان در شنیدن صدای نام‌های تازه و عدم وجود رسانه‌ای برای انتشار موسیقی. هرچه هست، «بی‌هوا» آلبومی نیست که بتوان از کنار آن سرسری رد شد و نادیده‌اش گرفت. غیر از آنکه «بی‌هوا» به‌عنوان اثر موسیقی حرف‌های قابل‌توجهی برای گفتن دارد، زیرا برای ارتقای موسیقی تجربی و الکترونیک گام‌های بسیار بلندی برداشته که جملگی به‌ثمر رسیده‌اند و می‌توان نتیجه‌شان را شنید. شاید «بی‌هوا» چیزی بیش از ۱۰ سال از موسیقی این روزهای این سرزمین جلو است و همین پیشرو بودن و تفاوت سلیقۀ عام با چیستی اثر را نیز می‌توان از عوامل درست شنیده نشدنش دانست.
امیرعلی محبی‌نژاد اسم تازه‌ای‌ است و آن‌طورکه زندگینامۀ پدیدآورنده در جلد آلبوم می‌گوید و می‌شود در اینترنت یافت، او تا پیش‌ازاین در متن موسیقی روز ایران فعالیتی نداشته (به‌جز خوانندگی و آهنگ‌سازی برای چند گروه زیرزمینی، ترانه‌سرایی برای آثار خواننده‌هایی مانند محمد حشمتی و همکاری‌هایی با هنرمند موسیقی الکترونیک، فرشاد خشنود/ باکتری‌خان به‌عنوان خواننده) و اولین آلبوم مستقل خود را نیز در اسفندماه سال ۱۳۹۴ ارائه کرده است. محبی‌نژاد متولد ۱۳۶۰ است و در دانشگاه عکاسی خوانده اما همیشه موسیقی را در کنار کار خود ادامه داده. این‌ها چیزهایی ا‌ست که از پدید‌آورندۀ اثر می‌دانیم. ...
بیشتر

بامداد رکنی

شماره ۱۷۲

آلبوم بی‌هواامیرعلی محبی‌نژادبامداد رکنیشماره ۱۷۲ هنر موسیقیمعرفی آلبومموسیقی الکترونیک

ترانۀ شیرین قدیمی عشق (۱)

ساختار، موتیف و تکنیک‌های موسیقایی در رمان اولیسِ جویس

جیمز جویس، نویسندۀ‎ بزرگ ایرلندی، شیفتۀ‎ موسیقی بود. صدای تنور دل‌نشینی داشت که از پدر به ارث برده بود و به دلیل تسلط بر تحریرهای آوازی، مدتی در جوانی، به حرفۀ خوانندگی اشتغال داشت. او همچنین نواختن سازهایی چون پیانو و گیتار را در حد حرفه‎ای می‌دانست. مادر جویس نیز پیانو می‌نواخت و موسیقی، همواره نقشی محوری در گردهمایی‌های خانوادگی آن‌ها ایفا می‎کرد. بسیار گفته‎اند که اگر جویس نویسنده نمی‎شد،‎ بی‎تردید، موسیقی‎دانی صاحب‎نام می‎گشت. نخستین کتاب منتشرشدۀ جویس، مجموعه شعر موسیقی مجلسی (۱۹۰۷) متشکل از ۳۶ قطعۀ‎ کوتاه، علاوه‌بر عنوان موسیقایی آن، ازنظر ساختار نیز ملهم از فرم سوییت است. بعدها، در آثار دیگر جویس، به‌ویژه دو شاهکار اولیس و شبزندهداری فینگانها، نیز موسیقی نقشی حائز اهمیت به‌عهده می‎گیرد.
جستار حاضر کندوکاوی است در موسیقیِ اولیس. بخش‎ اعظم اولیس، شامل ارجاعات موسیقایی است؛ از اپراهای مختلف گرفته تا ترانه‎ها و تصنیف‎های ‎کودکانه. به ‌عبارتی ‎دقیق‎تر، جویس در اولیس به طرزی ماهرانه از تکنیک‎های موسیقایی دررابطه‌با جریان ‎سیّال ‎ذهنِ شخصیت‎های اثرش بهره برده است. استفاده از لایت‎موتیف واگنری، نمونه‎ای از این تکنیک‎ها است که در راستای گسترش تماتیک داستان به‌کار رفته است. ‎اما مهم‌ترین استفاده‎ای که جویس در اولیس از موسیقی می‎برد، به‌طور مشخص مربوط به فصل «سیرن‎ها» است. در این فصل، نه‌تنها با ارجاعات مختلفی به آثار موسیقی روبه‌رو هستیم، که اساساً فصل مبتنی بر فرم موسیقایی است؛ فرمی که جویس خود در یادداشت‎هایش با عنوان فوگ بر قاعده (fuga per canonem) از آن نام می‎برد و در جایش به آن خواهم پرداخت. در نوشتن مقالۀ حاضر سه متن از اولیس پیشِ‌رو داشتم: نسخۀ اصلی انگلیسی، از انتشارات «The Boodley head LTD» (1960)؛ نسخۀ آلمانی با ترجمۀ هانس وُلشلِگر (چاپ فرانکفورت) و نسخۀ فرانسه با ترجمۀ آگوست مورل از انتشارات گالیمار. ارجاع گاه‌به‌گاهی‎ام به اودیسۀ هومر نیز با استفاده از نسخۀ انگلیسی آن ترجمۀ استنلی لومباردو، و از انتشاراتPublishing Company  Hackett  (2000) بوده است. در اولیس ، به چندین اپرا و متجاوز از ۳۵۰ ترانه و تصنیف عامیانه اشاره شده که بدیهی است پرداختن به همۀ آن‎ها در این مختصر امکان‌پذیر نبوده و در این مقاله صرفاً آن‎هایی بررسی شده‎اند که نقش بارزتری در رمان داشته‎اند. در فرایند شکل‎گیری مقالۀ حاضر، منابع نگارنده اجراهایی بوده است که به برخی از آن‎ها در اینجا اشاره می‎کنم:
  • اپرای «دون‎جووانی» [دون‌ژوان]، اثر ولفگانگ آمادئوس موتسارت؛ نسخۀ دی‌وی‌دی از تولیدات رویال اپرا هاوس (Royal opera House)، به کارگردانی کسپر هولتن. در این اجرا، تامس هامپسون در نقش دن‌ژوان، باربارا بانی در نقش تسرلینا، آرتور شارینگر در نقش مازتّو، لازلو پولگار در نقش لپورلّو، ... ایفای نقش می‎کنند.
  • اپرای «مارتا» (۱۸۴۷) اثر فریدریش آدولف فلُتو، آهنگ‌ساز آلمانی؛ نسخۀ دی‌وی‌دیِ اجرایی با هنرمندی لوسیا پاپ در نقش بانو هریت دورهام، زیگموند نیمسگرن در نقش لُرد تریسترام مایکلفورد و... . ترانۀ ‎«شیرینِ قدیمی عشق» (۱۸۸۴) اثر جیمز مالوی؛ با اجرای پاتریشیا هاموند.
  • «ماه نوباوۀ مه»؛ با اجرای جان مک درمات.
  • «پسر سرتراشیده»؛ با اجرای آن بایرن.
  • «دوست من یک دختر یورکشایری است»؛ با اجرای هربرت فورمن.
  • «دیدار‎آب‎ها»؛ با اجرای جان‎مک کورمک.
و اجراهای دیگری که به دلیل اطالۀ کلام از ذکر آن‎ها خودداری می‎شود.
بیشتر

محمد برفر

شماره ۱۷۲

ادبیات و موسیقیجیمز جویسرمان اولیسشماره ۱۷۲ هنر موسیقیمحمد برفرموسیقی اولیس

گروه بوستن و فرایند ضبط چند لایه

مرور کارنامۀ هنری هریک از چهره‌های شناخته‌شدۀ موسیقی گویای بخش کوچکی از تاریخ حجیم موسیقی است. در مطلب پیش‌رو به موسیقی‌دانی می‌پردازیم که حاصل خلاقیتش ترکیبی شگفت‌انگیز از هنر و تکنولوژی شد و به این عبارت همیشگی می‌رسیم که خلاقیت، موفقیت را تضمین می‌کند. نویسندۀ معروف بسیاری از کتاب‌ها و مقالات موسیقی، دِرِک اولیور طی مقاله‌ای در شمارۀ ۱۳۶ مجلۀ کرانگ، تاریخچه گروه «بوستن» را می‌نویسد که در اینجا به فارسی برگردان شده و بخش دوم را با مطلبی از شمارۀ دوم فصلنامۀ A.O.R مورخ می ۲۰۱۱ ادامه می‌دهیم.

محسن گلتاش

شماره ۱۷۲

تام شلزشماره ۱۷۲ هنر موسیقیگروه بوستنمحسن گلتاشموسیقی راک

کیل‌کپوز سازی از خانوادۀ زهی‌های ناخنی

سازهای زهی زیر­­مجموعه­­­­ای­­ از سازهای سیمی هستند، که ازلحاظ تکنیک اجرایی به دو گروه مجزا تقسیمبندی میشوند. نواختن سازهای گروه اول با استفاده از نوک انگشت، گروه دوم هم با استفاده از سطح ناخن انجام می­شود. لقب زهیهای ناخنی را برای سازهای گروه دوم، که با استفاده تکنیک ناخن اجرا می­شوند اختصاص داده­اند. این مقاله دربارۀ زهیهای ناخنی در داخل دنیای ترک و همچنین اطلاعاتی در مورد ساختار، دانش اجرایی، موقعیت اجتماعی و تاریخی سازی به نام «کیلکپوز» می­پردازد که بهصورت متدوال در کشور قزاقستان نواخته می­شود.
آتاکان دلیگُزامیرحسین ایرانشاهیزهی‌های ناخنیسازشناسیسازهای زهیشماره ۱۷۲ هنر موسیقیقزاقستانکیل‌کپوز