شماره ۱۵۸

شماره ۱۵۸ هنر موسیقی، تیر و مرداد ۱۳۹۵ منتشر شد. در این شماره مطالبی ازجمله: سرمقاله (منم نقره‌داغی ورق‌خورده رو دست)، سینمای بی‌‌موسیقیِ عباس کیارستمی (به مناسبت درگذشت او)، تجدید حیات عود در موسیقی ایران، بررسی شیوه‌­ی نوازندگی منصور نریمان، بررسی اندیشه‌های قیصر امین‌پور در ترانه، آوازها یا آوازه‌ها، مُدهای موسیقی ایران، یادداشتی به‌مناسبت درگذشت مصطفی‌کمال پورتراب، نگاهی به ترانه‌ی فیلم ذبیح و گفت‌و‌شنودی با محمد متوسلانی، اپرای اورفئو و ائوریدیچه اثرِ گلوک، شناخت زیبایی در آثار التون جان و… را می‌خوانید.

تصویر روی جلد: برداشتی از صحنه‌آرایی عباس کیارستمی در کنسرت گروه عارف به سرپرستی پرویز مشکاتیان، سال ۱۳۸۶

طراح گرافیک: استودیو مرکزی، سعید فروتن

 

برای سفارش نسخۀ کاغذی مجله با ارسال یک پیام به honaremusighi@ در تلگرام یا ایمیل مجله honaremusighi@gmail.com، درخواست خود را با ذکر شمارۀ مجله به ما اعلام کنید.

جلد مجله هنر موسیقی شماره ۱۵۸

فهرست مقالات

سرمقاله: منم نقره‌داغی ورق‌خورده رو دست

منم نقره‌داغی ورق‌خورده رو دست ز بازیگزاران عصر طلایی با لهجه‌ی ویژه‌ی جنوبیان خون‌گرم ایران‌زمین می‌پرسید: «خُ (خب) آقا، ای «منم» شما هستید؟ کیْ نقره‌داغ شدید؟ چرا؟» گفتم: «خیر، «منم» یعنی مردم.» وقتی شاعری می‌گوید: من ادب‌نشناس، ساقی مست، صاحب‌خانه خواب جام پهلوخورده، ساغر کج‌شده، مِی ریخته در توصیف اوضاع جامعه‌اش می‌گوید و برای نمونه از ضمیر «من» به‌معنی مردم (ملت) استفاده می‌کند. تشکر کرد و تلفن را قطع کردیم. من پیش از تلفن او داشتم می‌گفتم یعنی می‌نوشتم راجع‌به رنگِ هنر «کیارستمی» ...

مهدی ستایشگر

شماره ۱۵۸

سرمقالهشماره ۱۵۸ هنر موسیقیمهدی ستایشگر

کارتووونِ ماه، کاریکاتور (۲)

محمدرضا ثقفی

شماره ۱۵۸

پروندهعباس کیارستمیکارتون موسیقیکارتووونِ ماهکاریکاتور موسیقیمحمدرضا ثقفی

آقای سکوت

درباره‎ی سینمای بی‎موسیقی عباس کیارستمی

کارنامه‌ی هنریِ «عباس کیارستمی» بسیار مفصل است: از فیلم‌نامه‌نویسی و فیلم‌سازی (که دو تخصص اصلی او بود) تا عکاسی، «ویدئو‌آرت»، تصحیح متون ادبی کهن به‌شیوه‌ای مدرن، شاعری و نقاشی. می‌توان گفت که دست او به بیشتر شاخه‌های درختِ بلندِ هنر رسیده بود و از هر شاخه، حاصلِ رسیده‌ای چیده بود. از قامت بلند او جز این هم توقعی نمی‌رفت لابد. رابطه‌ی کیارستمی با موسیقی اما چگونه بود؟ می‌دانیم که موسیقی سال‌هاست در این سرزمین «راه‌دست»ِ روشن‌فکران نیست و برعکس جماعتِ موسیقی هم از کار روشن‌فکری دورند، دورند، از همیشه دورترند. این است که حالا در روزگار سوگِ او شاید بد نباشد که از خود بپرسیم کیارستمی موسیقی را چطور به‌کار می‌گرفت و شناخت‌ عمیقش از زیبایی‌شناسی، در حوزه‌ی فرهنگ شنیداری تا چه حد گسترده بود و تا کجاها به‌کار می‌آمد؟

مانی جعفرزاده

شماره ۱۵۸

درگذشتشماره ۱۵۸ هنر موسیقیعباس کیارستمیمانی جعفرزادهموسیقی فیلمموسیقی و سینما

عود و شبکه‌اش

نگاهی گذرا به تجدید حیات عود در موسیقی ایران

از اواخر دوره‌ی صفوی، موسیقی کلاسیک ایران پس از یک دوره‌ی طولانیِ فترت، پوست‌اندازی کرد و به‌تدریج وارد دوره‌ی جدیدی شد؛ دوره‌ای که بانیانش (که در تاریک‌روشنای تاریخ، چهره‌ی آن‌ها و نمود شفافی از کارها و فعالیت‌هایشان در دست نیست) با هر آنچه از گذشته در خودآگاه و ناخودآگاه‌شان باقی بود، نظام موسیقایی جدیدی بنا نهادند که تفاوت‌های بنیادینی با نظام موسیقایی قدیم داشت. سیستم مقام‌محور مدال، جای خود را به چینش سلیقه‌محوری از مقام‌های دمِ‌دست داد. هر چینش را «دستگاه» نامیدند و به مجموعه‌ی به‌دست‌آمده عنوان «ردیف» گفته شد. از دوره‌ی ناصری نیز در گرماگرم تأثیرپذیری از غرب و حضور موسیقی‌دانان غربی در ایران، سیستم آوانگاری غربی وارد ایران شد و ضمن تحولات ریز و درشت دیگر در دنیای هنر، موسیقی ایران راه‌های کاملاً جدیدی را تجربه کرد و موسیقی قدیم ایران و محتوایش به‌تمامی از موضوعیت افتاد. این تحولات در کنار حضور قدرتمند تارنوازان خانواده‌ی «فراهانی» و حاکم‌شدن ردیف به‌عنوان تنها منبع آموزشی، نظام جدید را در موسیقی ایران به تمامی تثبیت کرد و طبیعی بود که این استحاله بر تمام شئونات و جوانب دیگر موسیقی نیز تأثیر بگذارد و جالب بود که در این میان حتی ساز نظری موسیقی ایران نیز تغییر یافت. عود که محور تحلیلی اغلب رسالات کهن بود، جای خود را به تار داد؛ اما ساز نظری جدید، بار علمیِ مدونی را به‌دوش نمی‌کشید، بلکه محملی بود تا روند تکوین ردیفِ نوبنیاد بر قابلیت‌‌های اجرایی آن پیش برود و به‌دلایل متعددی (که موضوع بحث این نوشته نیست)‌ دستِ‌کم از یک قرن پیش به این‌سو مهم‌ترین ساز موسیقی ایران باشد. ...

سعید یعقوبیان

شماره ۱۵۸

ردیف موسیقی ایرانیسازشناسیسعید یعقوبیانشماره ۱۵۸ هنر موسیقیعودموسیقی کلاسیک ایرانینظام موسیقایی قدیمنوازندگان عود

نگاهی به عودنوازی معاصر در ایران

با بررسی شیوه‌ی نوازندگی منصور نریمان به مناسبت سالگرد درگذشت او

آغاز عودنوازی معاصر در ایران را از دهه‌ی ۳۰ خورشیدی و با حضور اشخاصی همچون «منصور نریمان»، «عبدالوهاب شهیدی»، «یوسف کاموسی»، «محمودرحمانی‌پور»، «احمد سیگارچی»، «نصراله زرین‌پنجه»، «اکبر محسنی» ‌و «حسن منوچهری» آغاز شد. بر اساس گستردگی فعالیت‌ها در میان این نوازندگان، می‌توان نقش و تأثیر اکبر محسنی، حسن منوچهری، منصور نریمان و عبدالوهاب شهیدی را در آغازشدن و شکل‌گیری جریان عودنوازی معاصر در ایران، بیش از دیگر عودنوازان دانست. در این نوشته ابتدا نگاهی اجمالی بر شیوه‌ی نوازندگی اکبر محسنی، حسن منوچهری، عبدالوهاب شهیدی خواهیم داشت و در نهایت به منصور نریمان و نقش او در احیای عود و بررسی شیوه‌ی نوازندگی او ‌می‌پردازیم.
پوریا هومانرامین وطن‌نیاشماره ۱۵۸ هنر موسیقیشیوه نوازندگی عودعودنوازیمنصور نریماننوازندگان عود

این ترانه بوی نان نمی‌دهد؛ نیلوفرانه‌ی یک و دو

بررسی اندیشه‌های قیصر امین‌پور در ترانه: قسمت اول

«قیصر امین‌پور» (۱۳۸۶-۱۳۳۸) در شاخه‌هایی گوناگونی چون شاعری، ترانه‌سرایی، نویسندگی، روزنامه‌نگاری و پژوهشگری کار کرده است. امروز او را بیشتر به شاعری می‌شناسند، اما آنچه بیش از هر چیز وی را بلندآوازه ساخت ترانه‌های اندک‌شمار و زیبای او بود که در سالیانی نه‌چندان دور، پیر و جوان آن‌ها را زمزمه می‌کردند. با نگاهی به کارنامه‌ی ۳۰‌ساله‌ی شاعری قیصر (۱۳۸۶-۱۳۵۷) گزیده‌گویی و ارج‌نهادن وی به زبان ساده و روان،‌ موسیقی شعر و آرایه‌های ادبی را از دید ادبی، و نگاه انسانی‌اش به پدیده‌ها و رویدادها، پاسداری از ارزش‌های معنوی و آرمان‌های دینی را از دید اندیشگی آشکارا درمی‌یابیم.
همین ویژگی‌ها را در کارنامه‌ی هشت‌ساله‌ی ترانه‌سرایی او (۱۳۸۱-۱۳۷۴) هم می‌بینیم. شمار ترانه‌های او که تنها برای دو خواننده ساخته شده‌اند و در اینجا از آن‌ها نام می‌بریم، از ۲۰ درنمی‌گذرد و همین شمار اندک اثرگذاری بسیار داشته‌اند: با صدای «علیرضا افتخاری» و آهنگ‌سازی «عباس خوشدل» شش ترانه در «نیلوفرانه‌ی یک» («حکایت دل»، «در هوای تو»، «کوی بی‌نشان»، «بوی پیراهن»، «بهشت یاد»، «نیلوفرانه»)، پنج ترانه در «نیلوفرانه‌ی دو» («از اوج آسمان‌ها»، «تشنه‌ی توفان»، «آه سحری»، «ای عاشقان»، «انتظار دل»)، چهار ترانه در «شبان عاشق» («عطر گیسو»، «جام نگاه»، «دعای دل»، «شبان عاشق») و پنج ترانه‌ی پراکنده با صدای «محمد اصفهانی»: «فرصت بدرود» (آهنگ‌ساز: محمد اصفهانی)، «آفتاب مهربانی» (آهنگ‌ساز: «شهرام حسن‌زاده»)، «به‌یادت» (آهنگ‌ساز: محمد اصفهانی)، «فریاد» (آهنگ‌ساز: همایون خرّم) و «بوی باران» (آهنگ‌ساز: «همایون خرّم») آهنگ‌سازان و خوانندگان با شعرهای قیصر هم آثار موسیقایی گوناگونی پدید آورده‌اند. نگارنده در جستاری دیگر از «۵۱ تصنیف که بر ۴۲ سروده (۲۴ غزل، نُه رباعی، چهار نیمایی، دو دوبیتی، دو چهارپاره، یک مثنوی) از قیصر امین‌پور ساخته شده» (فیروزیان، ۱۳۹۴، ص ۱۴) و «۱۴ شعر (شش غزل، پنج رباعی، یک مثنوی، یک دوبیتی و یک شعر که دو بیت دارد) که به آواز خوانده شده‌اند» (همان، ص ۱۶) یاد کرده است.
بیشتر

مهدی فیروزیان

شماره ۱۵۸

ادبیات و موسیقیاین ترانه بوی نان نمی‌دهدترانهترانه‌سراترانه‌سراییشماره ۱۵۸ هنر موسیقیشهرام حسن‌زادهعباس خوشدلعلیرضا افتخاریقیصر امین‌پورمحمد اصفهانیمهدی فیروزیاننیلوفرانه‌همایون خرم

آوازها یا آوازه‌ها، مُدهای موسیقی ایران: قسمت اول

تلاش برای نزدیک‌شدن به درک امیک در پژوهش تاریخی

در سال ۱۳۸۴ که پایان‌­نامه‌ی کارشناسی ارشد را درباره­‌ی پیشینه‌ی تاریخی دستگاه‌ها به‌پایان رساندم، در فصلی از آن با عنوان «فراوانی آوازها» به این موضوع پرداختم که در دوره‌ی قاجار گوشه‌های اصلی هر دستگاه که شخصیت مستقل‌تری داشته‌اند، به‌عنوان «آواز» شناخته می‌شده‌اند. (محمدی، ۱۳۸۴) از سال ۱۳۸۸ که پژوهش دکتری را آغاز کردم، تلاش داشتم راهی برای یافتن اطلاعات بیشتر درباره‌ی موسیقی ایران در سده‌ی نوزدهم بیابم و حین خواندن متن‌ها سعی داشتم تا حد ممکن از ذهنیت امروزی فاصله بگیرم و متن‌ها را آن‌گونه بخوانم که نویسندگان آن‌ها می‌فهمیده‌اند. به‌این‌ترتیب نظرم به این نکته جلب شد که آوازها در واقع مشابه مُدهای موسیقی ایران بودند. وقتی برای تبریک نوروز سال ۱۳۹۳ با «داریوش طلایی» گفت‌وگو می‌کردم، ایشان از نتیجه‌ی پژوهش دکترایم پرسیدند. ایشان استاد مشاور پژوهش کارشناسی ارشدی بودند که با موضوع «تاریخ پیدایش دستگاه» انجام داده بودم و از همان دوره هر‌از‌گاهی و به‌بهانه‌ای با ایشان صحبت می‌کردم. شاید جرئت نداشتم به ‌ایشان بگویم نتیجه‌ی پژوهش‌هایم این بوده که در واقع آوازها یا آوازه‌ها، مبنای سیستم مُدال موسیقی ایران هستند؛ اما ایشان بر اساس تجزیه‌و‌تحلیلِ خودِ ردیف به ‌نتیجه‌ای مشابه رسیده بودند که برای من، با پژوهشی تاریخی و طولانی به‌دست آمده بود؛ ایشان بی‌مقدمه گفتند: «به‌نظر من واحد اصلی فرم اجرایی در موسیقی ایران، آواز است.» (طلایی، ۱۳۹۳) شنیدن نظر ایشان موجب خوشحالی و اطمینان بیشتر من شد و این نتیجه‌گیری را با اطمینان خاطر بیشتری در پایان‌نامه‌ی دکترایم آوردم. اکنون تصمیم گرفته‌ام خلاصه‌ی این بخش از پایان نامه‌ام را در قالب مقاله‌ای به‌زبان ‌فارسی منتشر کنم.
شواهد متعددی که کاربرد اصطلاح آواز را نشان می‌دهد، در چند بخش ارائه می‌شوند. بخش نخست مخصوص متن‌هایی درباره‌ی موسیقی است که تا اواخر سده‌ی نوزدهم میلادی (سیزدهم قمری) نوشته شده و به‌صورت دست‌نویس در جامعه منتشر می‌شدند. بخش دوم شواهد کاربرد آواز به‌صورت عام است که در متن‌های غیرموسیقی از‌جمله سفرنامه‌ها و خاطرات پیدا شده‌اند. بخش سوم نیز شامل منابعی است که در اوایل سده‌ی بیستم میلادی (چهاردهم قمری) تا پایان جنگ جهانی اول تألیف یا منتشر شده‌اند. این آثار عبارت‌اند از: کتابچه‌هایی که «آلفرد لومر» در فرانسه منتشر کرد، فهرست صفحه‌های فارسی شرکت گرامافون که در سال ۱۹۰۶ منتشر شدند، رساله‌ی هفت دستگاه از «میرزا‌شفیع» و کتاب بحورالالحان اثر «فرصت شیرازی». بخش پایانی هم مربوط به ‌آثاری است که نخستین نسل از موسیقی‌دانان تحصیل‌کرده‌ی ایرانی منتشر کردند که در این بخش آثار «علی‌نقی وزیری»، «روح‌اله خالقی» و «مهدی‌قلی هدایت» بررسی شده‌اند. برای آنکه فراوانی تکرار اصطلاح آواز بهتر نشان داده شود، شواهد مربوط به ‌بخش‌های اول، دوم و سوم شماره‌گذاری نیز شده‌اند. البته شواهد مربوط به ‌متن کتاب بحورالالحان در انتهای بخش سوم به بیش از ۲۰۰ نمونه رسیده و بنابراین شماره‌گذاری تنها تا مقدمه‌ی این کتاب ادامه داده شده است. شواهد مربوط به‌ بخش چهارم نیز متعدد بودند و به‌جای شماره‌گذاری، طبقه‌بندی شده و در جدول‌هایی آمده‌اند.
بیشتر

محسن محمدی

شماره ۱۵۸

آلفرد لومرآوازآواز ایرانیآوازهاآوازه‌هاداریوش طلاییردیف موسیقی ایرانیروح‌الله خالقیسیستم مدال موسیقی ایرانشماره ۱۵۸ هنر موسیقیعلی‌نقی وزیریکتاب بحورالالحانمحسن محمدیمهدی‌قلی هدایتموسیقی دستگاهی ایرانی

تحلیلی تاریخ‌انگارانه بر کتاب تاریخ موسیقی غرب

شکل‌گیری جریانات تاریخ‌انگارانه در هنر و موسیقی که از اواخر دوران رومانتیک آغاز شد، سهم ارزشمندی در شناخت و معرفی سبک‌های هنری برعهده دارد. کتاب‌های تخصصی تاریخ موسیقی غرب، از زمان نگارش تاکنون، بر‌اساس ساختار مدون و نظام محتوایی که به‌طور عمده از دیگر کتاب‌های تاریخی هنر پیروی می‌کند، نوشته و تدوین شده است؛ هر چند تعیین مرزهای دقیق سبک‌های هنری در هر یک از کتب، اندکی متفاوت می‌نماید و تعیین دقیق سبک هنرمندان را با تردیدهایی همراه کرده است. اثری که بنای بررسی آن را داریم، نکات ارزشمند، موجز و در‌عین‌حال مبسوطی از تاریخ موسیقی غرب دارد که بیشتر از دوران قرون وسطی تا دیگر سبک‌ها و جریانات اثر‌گذار موسیقی در دوران مدرن را در‌بر‌می‌گیرد و طرحی جامع را برای شنیدن و درک موسیقی فراهم می‌آورد.

میثم میریان

شماره ۱۵۸

تاریخ موسیقی غربشماره ۱۵۸ هنر موسیقیمعرفی کتابموسیقی مدرنمیثم میریاننقد کتاب

هر که عاشق شد معلم می‌شود

به‌مناسبت درگذشت مصطفی‌کمال پورتراب

«مصطفی‌کمال پورتراب» (متولد ۱۳۰۳ ه.ش - تهران) مدرس، مؤلف، محقق و مصنف موسیقی در دوم تیر ۱۳۹۵ به‌دیار باقی شتافت. در این نوشتار سعی بر آن است که شرح حال، تألیفات، خدمات، زحمات و آرا و نظرات این معلم بزرگ موسیقی (به‌صورت تحلیلی اما مختصر) به بحث و بررسی گذاشته شود. این رویکردِ تحلیل‌وار حداقل این نتیجه‌گیری را برای خوانندگان این نوشته، به‌خصوص برای علاقه‌مندان، هنرجویان و نوآموزانِ هنر موسیقی به‌همراه خواهد داشت که فراگیری و تحصیل حد و مرز و سن و سال نمی‌شناسد و با نیروی «عشق» و «امید» می‌توان در بیش از ۹۰‌سالگی هم فعال و پویا بود.
ارکستر اداره کل هنرهای زیباتئوری موسیقیتوماس کریستین داویددرگذشتمحمدرضا ممتازواحدمصطفی‌کمال پورترابمعلم موسیقیهنرستان عالی موسیقی

ای پرنده پَر بگیر

نگاهی به ترانه‌ی فیلم ذبیح

شاید یادآوری این نکته، دیگر تکراری به‌نظر برسد که سینمای ایران از ابتدای تولد، بسیاری از مناسباتش را بر پایه‌ی هنر ترانه و تصنیف و آدم‌های آفریننده‌ی این دو گونه از موسیقی باکلام و پرطرفدار بنا نهاد. ترانه و تصنیف، آن‌قدر محبوب بودند (و هنوز کمابیش هستند) که فیلم‌سازان وطنی از خالقان و مجریانش در جایگاه بازیگر (خواننده)، ترانه‌سرا، آهنگ‌ساز و غیر از آن در فیلم‌هایشان سود می‌بردند و حتی شاعران و ترانه‌سرایانی بودند که به‌جز سرودن اشعار تازه برای فیلم‌های ایرانی، با داشتن پشتوانه‌ی ادبی به نگارش قصه یا فیلم‌نامه برای آثار تولیدی این سینما مشغول می‌شدند. یکی از مشهورترین و استخوان‌دارترین هنرمندان موسیقی که از زمان رونق موسیقی پاپِ جدید ایرانی از اواخر دهه‌ی ۴۰ وارد سینمای ایران شد، «واروژ هاخباندیان» معروف به «واروژان» بود.

علی شیرازی

شماره ۱۵۸

ترانهشماره ۱۵۸ هنر موسیقیعلی شیرازیفیلم ذبیحموسیقی پاپموسیقی فیلمموسیقی و سینماواروژ هاخباندیانواروژان

جایی كه قدرت در برابر عشق زانو می‌زند

گفت‌و‌شنودی با محمد متوسلانی درباره‌ی موسیقی فیلم ذبیح

«محمد متوسلانی»، سینماگر قدیمی از ابتدای شکل‌گیری موسیقی فیلم «ذبیح» و ترانه‌ی «پوست شیر» در ساخت و موفقیت آن سهیم بوده است. او با حافظه‌ای مثال‌زدنی در سن ۸۱ سالگی، به‌خوبی خاطرات چهار دهه‌ی قبل را به‌یاد می‌آورد و برای ما از «واروژان» و «جنتی عطایی» به‌همراه خواننده‌ی «پوست شیر» سخن می‌گوید: ‌برخلاف رسم معمولِ بیشتر فیلم‌های ایرانی آن دوران، ترانه‌ی «پوست شیر» فقط یک‌‌بار، آن هم در تیتراژ ابتدایی فیلم «ذبیح» شنیده می‌شود؛ یعنی در زمانه‌ای که حتی کارگردانی مثل «امیر نادری» در «تنگنا» دو سه‌بار از تکه­هایی از ترانه‌ی مشهور این فیلم با صدای «فریدون فروغی» سود برده، شما در «ذبیح» به یک‌بار استفاده از ترانه بسنده کردید.
حتی آخر فیلم هم بر‌خلاف رسم معمول آن زمان، ترانه ندارد. به‌نظرم «پوست شیر» در کل تاریخ سینمای ایران یک استثناست و فقط دو سه فیلم دیگر را می‌توانیم مثال بزنیم که ترانه در آن‌ها حضوری چنین قدرتمند دارد. (هر چند شاید آن دو سه نمونه‌ی مثالی هم به قدرت این فیلم نباشند) مثلاً شاید اگر ترانه‌ی «مرد تنها» از فیلم «رضا موتوری» و حتی شاید ترانه‌ی «گنجیشکک اشی‌مشی» از فیلم «گوزن‌ها» را هم از این فیلم‌ها برداریم مشكل چندانی پیش نمی‌آید. ولی «ذبیح» از این نظر یگانه است و حضورش بیش از هر فیلم ایرانی دیگری به کلی با تار‌و‌پود فیلم در هم تنیده شده است؛ یعنی اگر ترانه‌ی «پوست شیر» را از تیتراژ ابتدایی فیلم برداریم تا حدی كیفیت کلی فیلم افت پیدا می‌كند و مفهوم زیبا و عاشقانه‌ی «ذبیح» به این قدرتی كه هست لمس نمی‌شود و حتی ممکن است منجر به سقوط فیلم ‌شود. به این معنا که با وجود آنکه این ترانه تأثیرگذار فقط یک‌بار در تمام طول فیلم شنیده می‌شود، ولی ملودی بی‌کلام ترانه و برخی ملودی‌های دیگر که در واقع مدل گسترش داده شده‌ی همان ملودی اصلی هستند ‌مدام در طول فیلم و به‌ویژه صحنه‌های عاشقانه‌ی آن که بیشتر در خلوت ذبیح و در رؤیاها و خاطرات او می‌گذرند، شنیده می‌شوند.
بیشتر

علی شیرازی

شماره ۱۵۸

ترانهشماره ۱۵۸ هنر موسیقیعلی شیرازیفریدون فروغیفیلم ذبیحگفت‌وشنودگفت‌وگوگنجیشکک اشی‌مشیمحمد متوسلانیموسیقی فیلم

حامیان ناآزموده‌كار

یادداشتی بر شایعه‌نگاری‌های رسانه‌ها درباره‌ی حسین دهلوی

روزنامه‌ی شرق مخاطبانی دارد که عموماً از كنار وقایع و جریان‌های جامعه‌شان به‌سادگی نمی‌گذرند. این مخاطبان از جامعه تأثیر می‌گیرند و در نهایت سعی بر آن دارند که به‌قدر توان در محیط زندگی خود تأثیرگذار باشند. اندیشمندان، روشن‌‌فکران، هنرمندان و آن‌ها که قلم به‌دست دارند، در این فعل و انفعال سهمی برای خود برگزیده‌اند. در رویارویی با چنین مخاطبانی مسئولیت سنگین به‌عهده‌ی رسانه‌های است که پل ارتباطی میان جامعه و خوانندگان را ایجاد می‌کنند. حال ببینیم گردانندگان روزنامه‌ی شرق درباره‌ی موضوع این مطلب چگونه این رسالت را حس کرده و بار سنگین مسئولیت در مقابل خوانندگان خود به‌دوش كشیده‌اند.

سیامک بنایی

شماره ۱۵۸

حسین دهلویروزنامه شرقسوسن اصلانیسیامک بناییشایعه‌نگاریشماره ۱۵۸ هنر موسیقی

جایزه‌ی رضا كروریان

نگاهی به مسابقه‌ی آهنگ‌سازی موسیقی الکتروآکوستیک و گفت‌وگو با برگزارکنندگان و نفرات برگزیده‌ی مسابقه

مسابقه‌ی آهنگ‌سازی موسیقی الکتروآکوستیک، جایزه‌ی رضا کروریان، گرامیداشت آهنگ‌ساز نوگرای ایرانی «رضا کروریان» با معرفی آثار برگزیده، دوره‌ی نخست خود را پشت سر گذاشت. این مسابقه که قرار است هر ساله برگزار شود، امسال هم از آهنگ‌سازان فعال در حوزه‌ی موسیقی الکترونیک بدون محدودیت سنی و به‌منظور پشتیبانی از موسیقی الکتروآکوستیک (Fixed Media) و بیشتر شناساندنِ این موسیقی در ایران دعوت کرد تا با ارسال آثار خود در این مسابقه شرکت کنند. ایده‌ی این مسابقه که توسط «گروه موسیقی یارآوا» (با مدیریت «مهدی جلالی») و با همکاری «نشر موسیقی معاصر» (با مدیریت «ارسلان عابدیان») برگزار می‌شود پس از درگذشت رضا کروریان (که جزو معدود آهنگ‌سازانی‌ بود که صرفاً در زمینه‌ی موسیقی‌ الکترونیک فعالیت زیادی داشت) ‌برای ادای احترام به این هنرمند و با پیشنهاد عابدیان، به‌‌نام کروریان شکل گرفت تا از این طریق، برای سالیان متمادی نام او ماندگار بماند. این نخستین‌بار است که چنین مسابقه‌ای در ایران برگزار می‌شود. مدیران گروه ابتدا قصد داشتند آن را به‌صورت بین‌المللی برگزار کنند، اما در نهایت تصمیم بر آن شد که نخستین دوره‌ی آن با شرکت آهنگ‌سازان ایرانی این رشته و در دوره‌های بعد با شناخت ظرفیت‌ها، مسابقه به‌صورت بین‌المللی برگزار شود. این مسابقه با همفکری و حمایت مالی خانواده‌ی رضا کروریان برگزار و به نفرات اول تا سوم از برگزیدگان این مسابقه جایزه‌ی نقدی و تندیس‌های برنزی ساخته‌ی مجسمه‌ساز برجسته، «جمشید مرادیان» اهدا می‌شود. در ضمن آثار سه نفر اول و چهار نفر برگزیده توسط «نشر موسیقی معاصر» منتشر خواهد شد.
برنامه‌ریزان گروه می‌گویند برای این پروژه از زمان مطرح‌شدن آن تا روز اعلام فراخوان، نزدیک به نُه ماه همفکری و کار گروهی انجام شده و بخش پژوهش، هیئت‌مدیره و هیئت‌امنای گروه موسیقی یارآوا، به‌همراه هیئت‌داوران و خانواده‌ی‌ کروریان، با صرف زمان بسیاری مقدمات برگزاری این مسابقه را آماده کردند. ارسلان عابدیان که خود یکی از داوران این دوره از مسابقه‌ی جایزه‌ی رضا کروریان بود، درباره‌ی معیار سنجش آثار از سوی هیئت‌داوران می‌گوید: «جنس و ماهیت ماتریال صوتی انتخاب‌شده توسط آهنگ‌ساز، چگونگی بسط و گسترش ماتریال و پیشبرد ایده‌ی آهنگ‌سازی، ساختار اثر، فضاسازی و حرکت‌های صوتی بین اسپیکرهای موجود در فضای محل اجرا (شنیدار)، توجه به‌شدت صدا و جزئیات پردازش صدا، نبود اشکالات فنی ناخواسته و ارتباط درونی و بیرونی با آثار و روح موسیقیِ رضا کروریان، از‌جمله معیارهای سنجش آثار بودند.» وی در خصوص سطح آثار برای گزینش می‌افزاید: «به‌نظر من اغلب آثار دریافتی برای مسابقه، دارای سطح کیفی خوبی از نظر فنی و هنری بودند و همین مسئله، کار داوری را مشکل می‌کرد. انتخاب آثار منوط به شنیدن چندین و چندباره و بحث و گفت‌وگو در هیئت‌داوران بود. این مسئله به‌طور قطع در خصوص دوره‌های بعدی مسابقه که احتمالاً به‌صورت بین‌المللی و با فراخوان برای تمام آهنگ‌سازان ایرانی و غیر‌ایرانی و بدون محدودیت سنی برگزار خواهد شد، شدت خواهد گرفت. البته دقت به ظرافت‌های صوتی و توجه به جزئیات و رنگ‌آمیزی در برخی آثار کم‌رنگ بود و تعداد زیادی از قطعات تنها برای دو کانال صوتی (استریو) نوشته شده بودند. امری که به‌خودی‌خود نکته‌ی منفی به‌حساب نمی‌آید، ولی چنانچه زیرساخت‌های فنی اجرای آثار چند‌کاناله و امکان پخش فیزیکی صدا در فضا از نقاط متعدد وجود داشته باشند، این امر می‌تواند انگیزه‌بخش تصنیف قطعاتی جدید بوده و منجر‌به شکل‌گیری آثار خلاقانه‌ای در این حوزه باشد. این مسئله یکی از اهداف این مسابقه نیز بوده است.» اعضای هیئت‌داورانِ نخستین دوره‌ی مسابقه‌ی آهنگ‌سازی موسیقی الکتروآکوستیک جایزه‌ی رضا کروریان عبارت بودند از: ارسلان عابدیان، پروفسور «یواخیم هاینتس»، پروفسور دکتر «پیتر بکر». اما اگر بخواهیم نگاهی آماری از نظر سطح تحصیلی، سنی و جنسیتی به شرکت‌کنندگان این مسابقه بیندازیم به اعداد جالبی می‌رسیم: نخست اینکه استادانِ آهنگ‌سازی بیشتر افرادی که در این مسابقه شرکت کردند، به‌ترتیب «کیاوش صاحب‌نسق»، «شاهرخ خواجه‌نوری»، «فرید عمران»، «امیر صادقی کنجانی» و «هوشیار خیام» بوده‌اند. اما ۸۵ درصد شرکت‌کنندگان متولدین دهه‌ی شصت، ۱۰ درصد دهه‌ی پنجاه و ۵ درصد دهه‌ی هفتاد بودند. ۵۰ درصد تحصیلات موسیقی (به‌ترتیب از دانشگاه هنر و معماری، دانشگاه هنر، دانشگاه سوره) داشتند، ۳۰ درصد تحصیلات غیر‌مرتبط (مهندسی شیمی، کامپیوتر، عمران، معماری و... از دانشگاه‌های شریف و پلی تکنیک) و۲۰ درصد بدون تحصیلات آکادمیک بودند. ۷۰ درصدِ مشارکت از تهران و ۳۰ درصدِ مشارکت از شهرستان‌ها یا خارج از ایران بود که از آن ۳۰ درصد، ۲۵ درصد به شهر رشت اختصاص داشت! و اما جالب‌تر از همه این بود که مشارکت بانوان در این مسابقه ۱۵ درصد و آقایان ۸۵ درصد بوده است و میزان انتخاب خانم‌ها ۱۰۰ درصد!! این نکته بهانه‌ای شد تا در یکی از روزهای هفته‌ی اول خردادماه ۱۳۹۵ در دفتر مجله‌ی هنر موسیقی، گفت‌وگویی با نفرات برگزیده‌ی این مسابقه «آسو کهزادی»، «ماهور پورمقدم»، «گلاره سلیمانی» و مهدی جلالی انجام دهیم تا از کم و کیف این مسابقه بیشتر برایمان بگویند.
بیشتر

مژگان زرین‌نقش

شماره ۱۵۸

آسو کهزادیارسلان عابدیانامیر صادقی کنجانیپیتر بکرجمشید مرادیانرضا کروریانشاهرخ خواجه‌نوریشماره ۱۵۸ هنر موسیقیفرید عمرانکیاوش صاحب‌نسقگفت‌وگوگلاره سلیمانیماهور پورمقدممهدی جلالیموسیقی الکتروآکوستیکموسیقی الکترونیکهوشیار خیامیواخیم هاینتس

‌زیرِ زمین و رویِ زمین

پدیده‌های فراتر از موسیقی و صنعت موسیقی: قسمت دوم

در نوشته‌ی گذشته به یکی از داغ‌ترین مباحث میان اهالی موسیقی اشاره کردیم. ارتباط میان هنر و فناوری، و اینکه این ارتباط، ارتباطی دوگانه و از نوع عشق و تنفر است. آیا فناوری و خصوصاً در دوران کنونی ما، فناوری دیجیتال به موسیقی خدمت می‌کند یا منجر به نارسایی‌هایی در موسیقی می‌شود؟ هر چند واقعاً نمی‌شود به‌طور قطع پاسخ روشن و صفر و یکی به این پرسش داد، زیرا رابطه‌ی عشق و تنفر موسیقی و فناوری، بحثی است که شاید با اشکال مختلف، ولی با مضمون مشابه کم‌و‌بیش همه‌ی ما یا وارد آن شده‌ایم یا حداقل شاهد درگرفتن این بحث بوده‌ایم. تنفر از فناوری و تأثیرات آن بر موسیقی به همان اندازه که طرفدار دارد، مخالف هم دارد و پرداختن به مزایا و معایب فناوری‌های مختلف و مهم‌تر از تمام آن‌ها فناوری آنالوگ و دیجیتال، بحث پیچیده و فنی مفصلی را می‌طلبد که در این مقال نمی‌گنجد.
در این نوشته به اختصار رابطه‌ی عشق و نفرت دیگری را بررسی می‌کنیم؛ موسیقی زیرزمینی و موسیقی جریان اصلی! از‌آنجا‌که طی سال‌های اخیر موسیقی زیرزمینی ایران بارها به شکل‌های مختلف در رسانه‌های کشور و خارج از کشورمان مطرح شده و این مطرح‌شدن همراه با نوعی نگاه خاص به موسیقی زیرزمینی بوده، ممکن است این نگاه خاص ناخودآگاه همراه ذهن برخی از ما شده باشد. نگاه خاصی در داخل کشور که جنبه‌ی منفی موسیقی زیرزمینی را برای دیدن انتخاب می‌کند و نگاه خاص خارج کشور به داخل که بیشتر اوقات موسیقی زیرزمینی را بهانه‌ای برای خرده‌گیری‌های سیاسی می‌کند؛ اما حقیقتی که در صنعت موسیقی وجود داشته و دارد این است که موسیقی زیرزمینی پدیده‌ای است وحشی و تقریباً خارج از کنترل شرکت‌های بزرگ. موسیقی زیرزمینی در تاریخ معاصر موسیقی مردم‌پسند، موجب شده تا پدیده‌های بزرگ‌تری از خود خلق شود. در این نوشته سعی می‌‌کنیم به اختصار به تاریخچه‌ی موسیقی زیرزمینی و تعاریف مختلف آن بپردازیم.
بیشتر
بیتلزسایکه دلیکشماره ۱۵۸ هنر موسیقیصنعت موسیقیفرانک زاپاموسیقی راکموسیقی زیر‌زمینیموسیقی مردم‌پسندموسیقی و فناوری دیجیتالوِلوِت آندرگراند

اورفئو و ائوریدیچه اثر گلوک، در قلمرو هادس

سیری در آثار برجسته‎ی اپرای جهان

در تاریخِ اپرا از «کریستف ویلباد گلوک» (۱۷۸۷-۱۷۱۴) به‌عنوان پدر موسیقی دراماتیک و کسی که توانست اصلاحاتی اساسی در فرمِ اپرا سریا به‌وجود آورد، یاد‎ می‎شود. گلوک، تحصیلات موسیقایی خود را ابتدا در پراگ گذراند و پس از آن، نوازنده‎ی مخصوص، در دربار وین شد و در آنجا به کار پرداخت؛ اما همچون بیشتر آهنگ‎سازان آلمانی آن عصر، وی نیز آموزش‎هایش در زمینه‎ی موسیقی را در ایتالیا تکمیل کرد و نخستین اپرای خود، (Artaserse ,1741) را نیز در همین کشور ساخت که با تحسین منتقدان مواجه شد. گلوک به‌عنوان نوازنده‎ی هارمونیکای شیشه‎ای سفری به لندن داشت. او با «هندل» دوست بود و هندل، به طعنه از استعداد ضعیف او در کنترپوان، یاد می‎کرد؛ اما واقعیت این است که گلوک هیچ‌گاه دلبسته‎ی موسیقی کنترپوانتیک نبود و موسیقی هوموفونیک را ترجیح می‎داد. سال ۱۷۵۲، از او برای هدایت اپرای دربار وین دعوت شد و سِمَت کاپل‎مایستر را به‌دست آورد. در وین، گلوک با بزرگ‌ترین هنرمندان زمانه‎ی خود، امکان دوستی و معاشرت یافت و سعی کرد آرمان‎های خود در خصوصِ فرمِ هنریِ اپرا را عملی کند. ...
اپرااپرا سریااورفئو و ائوریدیچهبرتون دی. فیشرشماره ۱۵۸ هنر موسیقیکریستف ویلباد گلوکمحمد برفرموسیقی هوموفونیک

مردی که عشق را با صدای خود برای مردم تعریف می‌کند

شناختِ زیبایی در آثار التون جان

برای نگارنده فرصتی پیش آمد تا در آبان‌ماه ۱۳۸۲ کنسرت «التون جان» را در دبی تماشا کنم و شاهد شور و شعف ملیت‌های مختلف نسبت به او باشم. از روسیه، اروپا، ممالک عربی و خاور دور علاقه‌مندان بسیاری آمده بودند. برای او نیز آن استقبال پرشور در امارات عربی تعجب‌آور بود؛ به‌طوری‌که در پایان کنسرت، وعده داد در آینده‌ای نزدیک بار دیگر به آنجا بازگردد؛ اما این قول گویا تا امروز عملی نشده است. در محوطه‌ی تماشاگران، خانمی در حدود ۵۰ سال سن با چند نفر دیگر صحبت می‌کرد و می‌گفت: «من عادت کرده‌ام هر صبح را با گوش‌دادن به ترانه‌های التون جان شروع کنم، صدای او در ذهنم می‌ماند و در تمام روز به من انرژی می‌دهد.» در این متن، زندگینامه‌ی التون جان به‌شکلی خلاصه و فشرده فقط در چند سطر آمده است، ولی موضوع اصلی مطلب را به جنبه‌های موسیقی او اختصاص داده‌ام. قابل یادآوری است که این جنبه‌های هنری نیز اغلب محدود می‌شود به ارقام و آمار افتخاراتی که او طی بیش از ۴۰ سال کسب کرده است. همچنین به‌منظور کوتاه‌ترشدن مطلب، از شرح دیسکوگرافی وی به‌صورت بخش‌های آلبوم به آلبوم صرف نظر شده است.

محسن گلتاش

شماره ۱۵۸

التون جانپیانوخوانندهشماره ۱۵۸ هنر موسیقیمحسن گلتاشنوازندگان پیانو