شماره ۱۶۶

شماره ۱۶۶ هنر موسیقی، مرداد و شهریور ۱۳۹۶ با پرونده‌ای برای مهدی آذرسینا همراه با گفت‌وگو و مروری بر آثار و آرای او منتشر شد. همچنین در این شماره میخوانید: سرمقاله (امان از حججی‌ها)، یادی از نوذر پرنگ، نقدی بر ترانه‌سرایی امیرجاهد، خاطراتی نگفته از فرهاد مهراد در گفت‌وگو با عکاس عکس‌های ماندگار او همراه با تصاویری چاپ‌نشده از فرهاد، نگاهی به آنچه بر سرِ تصنیف و آواز ایرانی آورده‌ایم، نقد موسیقی به زبان ساده، معرفی آلبوم غمنومۀ فریدون، موسیقی توده به‌مثابۀ صنعت فرهنگ در بررسی دیدگاه‌های تئودور آدورنو، نگاهی به تازه‌ترین آلبوم فرشید اعرابی، نگاهی به کارنامۀ هنری مایک اُلدفیلد و… .

 

عکس روی جلد: مهدی آذرسینا (مرداد ۱۳۹۶) عکاس: مهرداد امینی

طراح گرافیک: استودیو مرکزی؛ سعید فروتن، امیرمهدی مصلحی

 

✔️ برای سفارش نسخۀ کاغذی مجله و دریافت آن از طریق پست با ارسال یک پیام به honaremusighi@ در تلگرام یا شمارۀ ۰۹۱۹۸۰۸۶۴۱۰در واتس‌اپ و یا ایمیل هنر موسیقی honaremusighi@gmail.com، درخواست خود را با ذکر شمارۀ مجله به ما اعلام کنید.

 

جلد مجله هنر موسیقی شماره ۱۶۶

فهرست مقالات

سرمقاله: امان از حججی‌ها

بس کن و طبل مزن گفت برای غیرست من خود اغیار خودم دامن اغیار مگیر مولانا واژه‌ها مفاهیمی و معانی دارند و مصادیقی. گاهی نمونه‌هایی برای هر واژه پیدا می‌شود که سرها را به آسمان می‌رساند؛ مانند شهید جوان ایران‌زمین محسن حججی. چه بسا یک حرکت یا یک عبارت یا یک کلیدواژه گاهی در تاریخ و سرنوشت یک ملت تأثیرگذار است؛ کلیدواژه‌های مذهبی مانند حسین فهمیده و محسن حججی و... .

مهدی ستایشگر

شماره ۱۶۶

سرمقالهشماره ۱۶۶ هنر موسیقیمهدی ستایشگر

آن جدایی بی‌گاه

یادی از نوذر پرنگ

نوذر پرنگ! شاید نامش به گوش خیلی‌ها نخورده باشد و به‌نظر برسد که در غبار زمان فراموش شده است، پس ما چه‌کاره‌ایم؟ نوذر پرنگ در اوج سال‌های دگرگونی شعر فارسی در دهه‌هایی می‌زیسته است که غزل‌سرایان طی آماج حملات از سوی نوگرایان به رها‌ کردن شعر سنتی و روی ‌آوردن به گزینه‌های پیشنهادی آنان ترغیب و توصیه می‌شدند و هر نوع پافشاری بر غزل (حتی اگر به ‌نیت نوجویی و ارائۀ شیوه‌های جدید بود) حرکتی متحجرانه قلمداد شده و مذموم انگاشته می‌شد. نوذرِ قصۀ ما، اما در لاک سخت و پوستۀ فخیم خودش، مردی منزوی بود که علی‌رغم دوستی با نیما، هیچ‌گاه مرعوب جوّ حاکم نشد و در همان غزل خودش، خودش بود و ابتکاراتش در به‌کارگیری فضای تازه و تصاویر به‌روز با توجه به ظرفیت‌های بلندمرتبۀ شعر کلاسیک ستودنی است. آنجا که با تلفیق لطافت عراقی‌گونۀ حافظ و ترکیب ظرافت هندی‌مأب با فضاها و تأثیرات هنرهای مدرن، غزلی خاصِ خاصِ خودش آفریده است.

مهدی فرجی

شماره ۱۶۶

ادبیات و موسیقیانوشیروان روحانیترانهترانه تولدت مبارکترانه‌سراترانه‌سراییشعرشماره ۱۶۶ هنر موسیقیمهدی فرجینوذر پرنگ

تطبیق تشکل‌های ریتمیک در موسیقی ردیف با خوشه‌های شعر سپید

گفت‌وگو با مهدی آذرسینا

اگر این گفت‌وگو با دیگر گفت‌وگوهای مجله با اهالی نغمه تفاوتی دارد، به این سبب است که گفت‌وگوکنندگان تنها در یک رشتۀ هنری مشترک نیستند. چنان‌که ملاحظه می‌کنید این‌بار با هنرمندی سخن می‌گوییم که در تداوم حیات پر‌برکت خویش در آزمون‌های هنری، دیده به سرو داشته است؛ با این تفاوت که موسیقی‌دان و موسیقی‌نوازی از دل‌نوازانِ خطّۀ اقبال و بیگجه‌خانی‌هاست؛ به‌گونه‌ای که هر صبح سر از بستر دوستی با شاعران برمی‌گیرد. از اهالی شعر است و چنان‌که در شکار تصاویر می‌بینیم او با اهل هنر به‌ویژه اهل بیت، مانند منزوی دوستی کهن داشته است. آذرسینا را شاعر نمی‌شناسیم، اما این را می‌دانیم با شاعران تا جایی می‌شود نزدیک شد که نزدیک به آن‌ها باشی؛ تا‌جایی‌که آن‌ها احساس آرامش کنند و فقط کسی می‌تواند این احساس را در شاعر برانگیزد که شعر و حال کلام شاعران را بفهمد. اینجاست که شاعرانِ همراهش متاع او را خواستار و خریدارند و البته بنا به شهادت کتاب جدیدش شعر؟ یا موسیقی؟ (تننای شعر سپید)، آذرسینا با دقایقِ شعری آشنایی دارد و در کار وزن شعر کارآزموده است.
آهنگ‌ساز و نوازنده‌ای پرتوان و پیشکسوت است. آن سالی که برای خوانندۀ جوانِ خوش‌خوان، علیرضا شاه‌محمدی اثری ساخته بود، هنری رو کرد که اگر به آن می‌پرداختند کم‌نظیر بود. شاه‌محمدی نیز درّی درونی داشت که وقتی صدایش اوج می‌گرفت، صوت او باصولت شگفتی‌آوری که در مُشتش بود، اُکتاوها را به فراز‌و‌نشیب می‌پیمود؛ کاری که کمتر از دیگر خوانندگان جوان برآمده است. حتی در ادامۀ همکاری شاه‌محمدی با شادروان محمدرضا لطفی، نتوانست آنچه در چنتۀ صدایش داشت را عرضه کند و ای کاش لطفی که در خواننده‌پروری تخصص ویژه‌ای داشت، بیشتر به او می‌نگریست تا نسخه‌اش را به آیندۀ آواز پیوند بزند. اما آن روزهایی که کارهای اول شاه‌محمدی منتشر شد، برداشتم را از آنچه شنیده بودم به آهنگ‌ساز ارجمند آن، آذرسینا، ارائه کردم؛ ولی «دو‌ صد گفته چون نیم کردار نیست». دیگر کارهای آذرسینا نیز به‌ویژه آلبوم «سخن تازه»‌اش با صدای شهرام ناظری خوش درخشید و اثر مشترک دیگرشان در راست‌پنج‌گاه نیز سال‌هاست در پسِ پردۀ انتشار نهفته است که امیدواریم جامۀ نشر بپوشد. هنرمند متفاوت کیست تا تو بفهمی و دریابی که تفاوت کجاست؟ هر اثر هنری را نمی‌توان متفاوت خواند که اگر اثری بدین‌ صفت آراسته شد کار آهنگ‌سازش از نظری به‌اتمام رسیده است و آذرسینا دوست هنرمندم هماره متفاوت بوده است.
بیشتر

مهدی ستایشگر

شماره ۱۶۶

پروندهردیف موسیقی ایرانیشعرشماره ۱۶۶ هنر موسیقیکتاب شعر؟ یا موسیقی؟ (تننای شعر سپید)کمانچهگفت‌وگومتدهای آموزشی موسیقیمرکز حفظ و اشاعه موسیقیمهدی آذرسینامهدی ستایشگرنظام آموزشی موسیقینوازندگان کمانچه

آذرسینا موسیقی‌دان چند‌وجهی

مروری بر آثار و آرای مهدی آذرسینا

بدون تردید مهدی آذرسینا به‌خاطر فعالیت‌های متنوع و گسترده‌اش، چه در زمینۀ نوازندگی کمانچه و چه در زمینه‌های آهنگ‌سازی بر مبنای موسیقی دستگاهی ایرانی و آهنگ‌سازی برای کودکان و همچنین در زمینۀ نگارش مقالات و کتاب‌های مختلف مرتبط با موسیقی و تدوین کتاب‌های پایه‌ای آموزش موسیقی (به‌ویژه کمانچه) موسیقی‌دانی چند‌ساحتی و چند‌وجهی محسوب می‌شود. در این مقاله سعی می‌شود ضمن تفکیک حوزه‌های کاری مختلف ایشان در زمینۀ موسیقی دربارۀ جنبه‌های مختلف او، توضیحات نسبتاً کاملی داده شود.
پروندهردیف موسیقی ایرانیشماره ۱۶۶ هنر موسیقیشیوه کمانچه‌نوازیعلی عظیمی‌نژادانعلی‌اصغر بهاریکتاب شعر؟ یا موسیقی؟ (تننای شعر سپید)کمانچهکمانچه‌نوازیمرکز حفظ و اشاعه موسیقیمهدی آذرسیناموسیقی دستگاهی ایرانیموسیقی کودکنوازندگان کمانچه

چکامۀ یک آهنگ

یادداشتی برای مهدی آذرسینا

خواستم نوشتن آغاز کنم که این اندیشه از راه رسید. در میان موسیقی‌دانان کمتر کسی را دیده و شنیده‌ام که در شناخت شعر همپایی و همتایی کند با او. همان اندازه در شعر استاد است که در موسیقی. ندیدم که نبیند کژی و کاستی اگر هست در شعری، موشکافی نکند ریزریز آن را. آن‌گونه که خود به من گفته است، از کودکی دریافت ویژه‌ای از شعر داشته و گرانش آن دو را به ژرفا کشیده و رها نکرده تا همیشه چه شناختی دارد در شعر کلاسیک و چه همتا می‌شناسد سپید چکامه را. ...

مسعود شناسا

شماره ۱۶۶

پروندهکتاب شعر؟ یا موسیقی؟ (تننای شعر سپید)مسعود شناسامهدی آذرسینا

هزاردستان

نقدی بر ترانه‌سرایی امیرجاهد

علی‌اکبر شیدا، ابوالقاسم عارف قزوینی، محمدتقی بهار، حسین گل‌گلاب و محمدعلی امیرجاهد پنج تن از پیشگامان برجستۀ هنر ترانه‌سرایی در سدۀ گذشته‌اند که پژوهشگران از نقش تاریخی و اثرگذاری آن‌ها در گسترش و پیشرفت این هنر آگاه‌اند. هرچند هر پنج تن آزموده‌هایی در شعر نیز دارند از میان آنان، عارف و بهار به شاعری نامدار شده‌اند و سه تن دیگر را هنردوستان به ترانه‌سرایی می‌شناسند. از این دید، امیرجاهد با شیدا و گل‌گلاب پیوستگی دارد. همچنین از پنج سخنور نام‌برده بهار و گل‌گلاب بر آهنگ دیگران ترانه‌ می‌سازند و سه هنرمند دیگر خود آهنگ‌سازی می‌کنند و سخن و آهنگ را می‌آفرینند. از این دید، امیرجاهد با شیدا و عارف پیوند می‌یابد. با پیش چشم داشتن دو گونه پیوند یادشده، روی‌هم‌رفته شیدا و امیرجاهد را در میان این پنج تن به یکدیگر نزدیک‌تر می‌یابیم؛ اما اگر به سراغ موضوع و مضمون ترانه‌ها برویم، شیدا که ترانۀ عاشقانه می‌سازد از چهار تن دیگر -که در میهن‌دوستی و تلاش برای بیداری و هشیاری سیاسی و اجتماعی مردم با یکدیگر همداستان‌‌اند- جدا می‌شود.

مهدی فیروزیان

شماره ۱۶۶

ابوالقاسم عارف قزوینیادبیات و موسیقیترانهترانه‌سراترانه‌سراییتصنیف‌سازحسین گل‌گلابشعرشماره ۱۶۶ هنر موسیقیعلی‌اکبر شیدامحمدتقی بهارمحمدعلی امیرجاهدمهدی فیروزیاننقد

مانیفست هنری

تأملی در این روزگار و موسیقی آن

به دور از قیل‌و‌قال زمانه و در میان امواجی از بی‌سرانجامی...، می‌رویم تا شاید روزنه‌ای بدان‌سو پیدا کنیم! به سراغ آخرین مانیفست هنریِ مارینا آبراموویچ رفتم و آن را در تطبیق با روحیات و کنش‌های هنرمندان موسیقی امروز به زبانی بسیار ساده، تحلیلی کوتاه کردم. شاید خواندن یا مروری بر آنچه می‌دانیم (یا نمی‌دانیم) ما را برای راهی شدن به سمت اندیشه و احساسی متفاوت یاری کند؛ گو اینکه تقریباً هیچ‌کس، هیچ تحقیق و تحلیلی را در این وقت و زمان جدّی نمی‌گیرد. همه به روزمرگی‌ها مشغول‌اند. همه نگران از آینده، روز را به شب می‌رسانند و با دغدغه‌های فراوان، امروز را فردا می‌کنند. شاید آوارگیِ فکری و فرهنگی کم از درماندگی و آوارگیِ فیزیکی نباشد! به‌هر‌روی، این از مختصات دنیایی است که ما در آن زندگی می‌کنیم و ناگزیریم تا کژ دار و مریز، عمرمان را در آن سپری کنیم.
شماره ۱۶۶ هنر موسیقیمارینا آبراموویچمانیفست هنریمحمدجواد کسائی

چگونه ویلن ایرانی بشنویم؟

به مناسبت انتشار آلبوم یارِ آشنا

زیباییِ آفرینش‌های هنرمندان معاصر موسیقی کلاسیک ایرانی که بیشتر آن‌ها شاگردان محضر استاد ابوالحسن صبا بوده‌اند، با دو عنوانِ مصطلح در آن زمان تعریف می‌شود: ابداع و انشا. هستۀ اولیۀ ابداع که البته با توجه به خصوصیات این نوع موسیقی، بیشتر بر خلاقیت ملودیک متمرکز می‌شود، در بداهه‌نوازی‌های مجلسی و اجراهای رادیویی آن‌ها شکل می‌گرفت و مرحلۀ انشا وقتی بود که گلچینی از بهترین تکه‌ها و قطعه‌های همان نوازندگی‌های آزاد انتخاب می‌شد که بیشتر با‌کلام و گاه بی‌کلام برای ارکستر نوشته می‌شدند و به‌اجرا درمی‌آمدند. این روند طبیعی و سالم تا سال ۱۳۵۸ با تکیه بر شرایط مساعد محیط موسیقایی در اجتماع، ادامه داشت و بعد از آن قطع شد و تا امروز تکرار نشده است. به تعبیر آن هنرمند بزرگ اصفهان و ایران و جهان، استاد حسن کسائی: موسیقی از «حال» خارج شد و به‌سوی قیل‌و‌قال رفت. توجه موسیقی‌دانان نسل جدید به مختصاتی از اجرا و ساخت معطوف شد که با مختصات مورد‌نظر هنرمندان نسل گذشته واقعاً مغایر و حتی در مواردی متنافر بود.
آلبوم یار آشناابوالحسن صباتنبکسیدعلیرضا میرعلینقیشماره ۱۶۶ هنر موسیقیمحمود رفیعیانمعرفی آلبومنقدهمایون خرمویلن

نماد‌شناسی عود

عود (معرب wood) ساز اصلی موسیقی کلاسیک عربی است. شاعران در سراسر قلمروی اسلام هزاران سال در وصف آن شعرها سروده‌اند.  العود، در واژه و محتوا، به فواصل دور تا اروپا و آفریقا و آسیای غربی راه پیدا کرده‌ است. پشت گلابی‌شکل آن به چشم‌ها آشنا است. نقاشان همواره دوست داشته‌اند جزئیات آن را در مینیاتورهای شرقی و نقاشی‌های اروپایی به‌تصویر بکشند. عودِ گلابی‌شکل، به خانوادۀ بسیار گسترده‌ای تعلق دارد که نمایندگان زیادی را شامل می‌شود؛ از‌جمله پیپایِ چینی و بیوایِ ژاپنی. پیپا از نظر شکل ظاهری بسیار شبیه عود است: هر دو، پشتی مدور، سرپنجه‌‌ای کج‌شده به عقب، گوشی‌های جانبی و کاسه‌ای‌ چوبی دارند. برخی حدس می‌زنند خاستگاه عود، ایران باستان باشد (Sachs, 1940)؛ اما قدیمی‌ترین تصویر واضح از یک عود گلابی‌شکل در نگاره‌های گنداره در هند پیدا شده ‌است (حدود صد سال پس از میلاد مسیح). اگرچه در این نگاره، ساز دارای بخشی است که زاکس آن را «بارب» می‌نامد و در واقع نوعی کاسۀ دوقسمتی است؛ از نظر نگارنده، ساز مورد نظر بیشتر به تار ایرانی شبیه است تا عود.
تئودور گرامهسازسازیسازشناسیسعید یعقوبیانعودیاسمین شاه‌حسینی

«کجا می‌روی»م؟

نگاهی به آنچه بر سرِ تصنیف و آواز ایرانی آورده‌ایم

اتفاق‌ها در هنر، یک‌شبه نمی‌افتند. دگردیسی‌ها، بدعت‌ها و گونه‌گونی‌ها، چه مثبت باشند و چه منفی، برآمده از روابط علت ‌و‌ معلولی‌اند. بر همین اساس، دو رشتۀ مهم و در گذشته پرطرفدار آواز و تصنیف در موسیقی ملی ما نیز این‌چنین و به‌سان امروز، یک‌شبه افول نکردند و به بیان کامل‌تر، یک‌روزه به زمین گرم نخوردند. صرف‌نظر از خواست دستگاه‌های رسمی، ما اهل موسیقی نیز در بر ‌زمین کوباندن این دو رشتۀ هنری ارجمند و مردم‌پسند شریک بودیم و روز‌به‌روز از میزان مردم‌پسندی و اقبال عامه به این دو رشته کاستیم؛ مایی که حالا می‌کوشیم تصنیف و آواز بیمارمان را مقصر و به‌روز‌نشده و با زمان، ‌رشدنکرده جلوه دهیم و سهم کوتاهی و کاهلی خود را لابه‌لای تاریخ گم کنیم. نوشتۀ پیش رو می‌کوشد تحلیلی از روند افول و رکود این دو رشتۀ هنری به‌دست دهد.

علی شیرازی

شماره ۱۶۶

آموزش آواز ایرانیآوازآواز ایرانیآوازخوانخوانندهشماره ۱۶۶ هنر موسیقیعلی شیرازی

تجزیه و تحلیل

نقد موسیقی به زبان ساده: قسمت ششم

کم‌کم که با نقد موسیقی آشناتر می‌شویم حس می‌کنیم لازم است دقیق‌تر باشیم و دقیق‌تر بنویسیم. اگر به قسمت‌های گذشته، مثل مقایسه یا دسته‌بندی برگردیم می‌بینیم که خیلی وقت‌ها برای انجام دادنشان دقتی بیشتر از آنچه در بخش توصیف یاد گرفتیم، لازم است. اگر بخواهیم چنین دقتی در نوشتن دربارۀ موسیقی به‌خرج بدهیم عملاً به اول تجزیه‌و‌تحلیل موسیقی رسیده‌ایم.
آروین صداقت‌کیشتجزیه‌و‌تحلیل موسیقیتفسیر موسیقیچطور موسیقی را نقد کنیم؟شماره ۱۶۶ هنر موسیقیفلسفه موسیقیمنتقدمنتقد موسیقیموسیقی‌شناسینقد موسیقی

خاطراتی نگفته از فرهاد مهراد

گفت‌وگو با محمد قمیان عکاسِ عکس‌های ماندگار او همراه با تصاویری چاپ‌نشده از فرهاد

نهم شهریور‌ماه سالگرد خاموشی فرهاد مهراد (۱۳۸۱-۱۳۲۲) است. نزدیکان فرهاد خوب می‌دانند که این خوانندۀ منحصربه‌فرد، برخلاف اشتیاق طرفداران و اصرار و پافشاری مطبوعات و مجلات قبل و بعد از انقلاب، تمایل چندانی به حضور در اجتماعات یا گرفتن عکس نداشت. بااین‌حال در بین تصاویر به‌جای‌مانده از وی -که در مقایسه با دیگر هنرمندان بسیار اندک است- به عکس‌های زیبایی بر‌می‌خوریم. به‌طور مثال آیا می‌توان از دیدن عکس زیبای فرهاد با گیوه‌ای بر پا و کوله‌پشتی در کنارش خیره نشد؟ یا کدام‌یک از طرفداران فرهاد را می‌توان یافت که از تصویر او با خنده‌ای نمکین، سر‌نهاده بر پاهای مادر، لذت نبرده باشد؟ در گفت‌وگوی زیر با محمد قمیان -عکاس عکس‌های فرهاد- علاوه‌بر دیدن این عکس‌های خاطره‌انگیز که برخی از آن‌ها برای نخستین‌بار منتشر می‌شود، خاطرات و ناگفته‌هایی شنیدنی از خصوصیات و زندگی فرهاد می‌خوانید. محمد قمیان (برادر نگارنده) متولد ۱۳۳۱ در شهر مشهد است که سال‌ها پیش به حرفۀ عکاسی مشغول بود و هم‌اکنون شغل آزاد دارد. این گفت‌وگو در مرداد‌ماه سال جاری در منزل نگارنده انجام شده است.

علی قمیان

شماره ۱۶۶

تصاویر چاپ‌نشدهخوانندهسالگرد درگذشتشماره ۱۶۶ هنر موسیقیعلی قمیانفرهاد مهرادگفت‌وگومحمد قمیان

خنده که ایمون نمی‌شه

معرفی آلبوم غمنومۀ فریدون

«غمنومۀ فریدون» آلبومی است که به نویسندگی (یا بهتر است بگوییم: شاعری) و کارگردانی پیمان قدیمی (۱۳۶۴) و آهنگ‌سازی حسین علیزاده (۱۳۳۰) به‌تازگی توسط مؤسسۀ فرهنگی‌هنری تاروپود منتشر شده است. در این مجموعه، شعری بلند که با زبان محاوره سروده شده از زبان گویندگان و خوانندگان روایت می‌شود. گویندگان یا صداپیشگانی که در اجرای این اثر نقش داشته‌اند بازیگران نامدار تئاتر، سینما و تلویزیون‌اند که انتخاب آ‌ن‌ها، هم در جذب مخاطب تأثیرگذار است و هم به کار شخصیت و اعتباری خاص بخشیده است.
به‌جز دو راوی قدرتمند اثر، فاطمه معتمدآریا و سیامک صفری که علاوه‌بر بازیگری در صداپیشگی نیز مهارت دارند، صدای زنده‌یاد مرتضی احمدی (در نقش کدخدا)، ژاله علو (بی‌بی)، فرهاد اصلانی (آمیز قشم‌شم)، امیر جعفری (میرغضب)، صابر ابر (فریدون) و حبیب رضایی (یارو) در اثر شنیده می‌شود. حضور افتخاری همسر احمد شاملو، بانو آیدا سرکیسیان که بخشی از سروده‌های همسر خود را در میانۀ اثر دکلمه می‌کند از دیگر ویژگی‌های جذاب کار است. موسیقی حسین علیزاده (که خود تار، سه‌تار و شورانگیز آن را نواخته است) و دستیار و فرزندش صبا علیزاده (کمانچه) را سه خوانندۀ مرد، پوریا اخواص، داریوش کاظمی و علیرضا برنجیان، خوانده‌اند و رضا عسگرزاده (دودوک، فلوت ریکوردر و سازهای کوبه‌ای)، سیامک جهانگیری (نی)، رادمان توکلی (تار)، مهرداد ناصحی (غژک)، سحر ابراهیم (قانون) و علی رحیمی (تنبک و دف) در همراهی با ارکستر زهی و بادی نواخته‌اند. اجرای بخش‌هایی نیز به عهدۀ گروه هشت‌نفرۀ همخوانان متشکل از مهرداد ناصحی، شهرام رکوعی، راحله برزگری، سحر محمدی، آساره شکارچی، عامر شادمان، روشنک کی‌منش و سمیرا محسنی بوده است.
بیشتر

فیروزه مهدوی

شماره ۱۶۶

آلبوم غمنومه فریدونادبیات و موسیقیپیمان قدیمیتئاتر و موسیقیحسین علیزادهشعرشماره ۱۶۶ هنر موسیقیفیروزه مهدوینقد آلبوم

عالم خواب، سرزمینی پر از الهام

پدیده‌های فراتر از موسیقی و صنعت موسیقی: قسمت هفتم

در بخش گذشته از این سلسله‌نوشته‌، به چند اثر متمایز با پِی‌رنگ معما و خلق جهان شخصی متصور اشاره شد و اینکه بسیاری از آثار ماندگار نه‌تنها تکلیف شنونده را روشن نمی‌کند، بلکه آن‌چنان گستره‌ای از احتمالات و تعابیر مختلف را پیش روی شنونده خود قرار می‌دهد که هرکسی می‌تواند با کمک قوۀ تخیل آنچه خود تصور می‌کند، در آن بیابد. همچنین در نوشتۀ قبلی و آثار مختلفی که به‌عنوان نمونه آورده شده بود چندین بار به شب و شب‌نشینی اشاره شد. شب پیوندی عجیب با موسیقی دارد. آهنگ‌سازان اغلب و نه همیشه، مردمانی شب‌زنده‌دار هستند و شب و شب‌بیداری سبک زندگی بسیاری از اهالی موسیقی است.
جیم موریسون، ترانه‌سرا و خوانندۀ گروه «دورز» می‌گوید: «روز، شب را ویران می‌کند». او در این شعر، روز را پایان شب می‌داند و شب را مهم‌تر از روز. گویی شب است که زمان زندگی است و روز پایان‌دهندۀ آن. هرچند تأثیر از طبیعت، پدیده‌ها و زندگی به‌عنوان منبع الهام تولید آثار هنری شب و روز نمی‌شناسد، با وجود این، شب زمانی است که بیشتر آهنگ‌سازان، خودآگاه یا ناخودآگاه آن را برای کار انتخاب می‌کنند. این گروه از آهنگ‌سازان مردمان شب‌اند. شب، ساعت کاری آنان است. به‌راستی شب چه جادویی و شب‌زنده‌دارن چه سِرّی دارند؟ چرا روز و ساعت‌هایی که شش‌و‌نیم‌میلیارد انسان دیگر مشغول کارند، برای عدۀ کمی از انسان‌ها که خلاقیت، عشق و حرفه‌شان است، آن‌چنان سودی ندارد؟
بیشتر
استینگبیتلزپل مک‌کارتنیجیم موریسونجیمی هندریکسرولینگ استونرولینگ استونزشماره ۱۶۶ هنر موسیقیصنعت موسیقیکیت ریچاردزمحمدعلی پورخصالیان

موسیقی توده به مثابۀ صنعت فرهنگ (۱)

بررسی دیدگاه‌های تئودور آدورنو در حوزۀ صنعت فرهنگ و فرهنگ توده: قسمت اول

در این مقاله سعی بر آن داریم تا به بررسی یکی دیگر از نظرات تئودور آدورنو در حوزۀ صنعت فرهنگ و فرهنگ توده بپردازیم و از این رهگذر به بررسی موسیقی مردمی (پاپیولار) رایج در زمان وی که با نوع جدید و نوظهور موسیقی جَز به اوج خود رسید و آدورنو آن را نمونه‌ای از صنعت فرهنگ و عامیانه شدن و سطحی شدن موسیقی در مقابل موسیقی نخبه‌گرا و فرهنگ والا به‌شمار می‌آورْد، بپردازیم. وی این نوع و دیگر انواع این موسیقی را نمونه‌ای از کالاهای بی‌ارزش فرهنگی می‌دانست که توانسته بر زندگی توده تسلط یابد و هرگونه توجه و اهتمام به خِرد و مسئلۀ خرد‌ورزی را در درون طبقه‌ای از مردم که وی آن‌ها را بدون طبقه می‌نامد، از میان بردارد.
وی از این منظر به موسیقی زمانۀ خود که مطلوب و مطبوع قشر زیادی از مردم نبوده و آن را نمونه‌ای از موسیقی بی‌ارزش و گاهی دارای معانی و واژگان پست و بی‌ارزش می‌داند توجه می‌کند؛ موسیقی‌ای که تنها موجبات سرگرمی و خوشایند مردم را فراهم می‌کند و در نهایت وسیله و ابزاری است در دست سرمایه‌داران که بدین‌وسیله بتوانند با گسترش فرهنگ نازل، دون و فاقد هویت به نوع جدیدی از استثمار فرهنگی در میان توده بپردازند. وی در نهایت راه‌حل برون‌رفت از این مسئله را توجه و اهتمام بدون قید به هنر مدرن می‌داند که می‌تواند به خروج از سطحی‌شدن و توده‌ای‌شدن فرهنگ بینجامد و در عرصۀ موسیقی آثار شوئنبرگ آگاهانه بیانگر برون‌رفت از وضعیتی است که آدورنو آن را صنعت فرهنگ می‌نامد. هرچند آدورنو در زمان خود، صریح‌ترین و روشن‌ترین موضع‌گیری را دربارۀ اشکال هنر توده‌ای نشان می‌دهد، اما با واکنش گاهی تُندِ دیگر فیلسوفان مواجه می‌شود که خواستار تجدید نظر در آرای آدورنو در هنر و فلسفه هستند. در قسمت نخست این مطلب در این شماره به مکتب فرانکفورت ( عقلانیت ابزاری)، روشنگری، صنعت فرهنگ و مفهوم پاپیولاریسم در موسیقی می‌پردازیم.
بیشتر

میثم میریان

شماره ۱۶۶

پاپیولاریسم در موسیقیتئودور آدورنوشماره ۱۶۶ هنر موسیقیصنعت فرهنگفرهنگ تودهفلسفه موسیقی مدرنمکتب فرانکفورتموسیقی جَزموسیقی مدرنموسیقی مردمیمیثم میریان

بررسی اقتصاد موسیقی در ایران

اقتصاد هنر، دانشی تطبیقی و بین‌‌ رشته‌ای است که با به‌‌‌کارگیری تحلیل‌‌های اقتصادی، جامعه‌‌شناختی، روان‌شناختی و… سعی در تبیین مسائل «دنیای هنر» دارد. این علم را می‌توان به‌طور‌کلی در سه جستار اصلی بررسی کرد که عبارت‌اند از «تولید و آفرینش هنری»، «توزیع و مکانیزم‌‌های عرضۀ ‌‌هنری» و «مصرف هنری». در این‌‌ پژوهش دربارۀ هنر و اثر هنری، به‌واسطۀ اقتصادی ‌‌بودن بحث در هنر موسیقی، به‌‌‌عنوان «کالای هنری» بحث می‌شود و در اقتصاد موسیقی، بیشتر صحبت از تولید، توزیع و مصرف کالاهای هنری است؛ اما آنچه پژوهش حاضر به‌‌‌طور مشخص به آن پرداخته، مسئلۀ بررسی اقتصاد در حوزۀ موسیقی و میزان اثر‌پذیری در زندگی فرهنگی و اجتماعی و همچنین عناصر مربوط به آن است. در واقع در این پژوهش می‌توان به این نتیجه دست یافت که مهم‌ترین مشكلی كه در این سال‌‌ها هنر موسیقی با آن دست‌و‌پنجه نرم می‌‌کند، مشكل اقتصادی است كه در حقیقت به مشكل زیربنایی این هنر تبدیل شده است و امنیت اقتصادی زمینه‌ساز تولید انگیزه‌های بیشتر در آفرینندگان آثار به‌شمار می‌رود.
اگر فعالان این عرصه از نظر اقتصادی و اجتماعی در شرایط مناسبی قرار گیرند و دغدغه‌‌های کمتری را برای رفع نیازهای خود و خانواده‌‌هایشان در سر داشته باشند، می‌‌توانند با فراغ خاطر به نوآوری و خلق آثاری بپردازند که در جذب مخاطب موفق‌‌تر عمل کنند؛ اما مشکل اصلی وضعیت اقتصادی تولید آلبوم‌‌های موسیقی در کشورمان چندان مناسب نیست. به همین دلیل سرمایه‌‌گذارانی که تمایل دارند در بازار موسیقی سرمایه‌‌گذاری کنند، بیشتر به‌سراغ برگزاری کنسرت‌‌های موسیقی می‌‌روند و تمایلی برای انتشار آلبوم ندارند و به‌طورکلی قید ریسک سرمایه‌‌گذاری در بازار تولید و نشر موسیقی را می‌زنند. بسیاری دلیل اصلی زیان‌‌آور‌ بودن این بخش از صنعت موسیقی در ایران را به نخریدن نسخه‌‌های اورجینال و اصل آلبوم‌‌ها از سوی علاقه‌‌مندان موسیقی مربوط می‌‌دانند. متأسفانه در این حوزه هیچ تضمینی برای بازگشت سرمایه وجود ندارد؛ ولی با‌این‌احوال تعداد کمی از تهیه‌‌کنندگان دغدغه‌‌‌مند هنوز هستند که ریسک می‌‌کنند و تمامی هزینه‌‌ها را متقبل می‌‌شوند.
بیشتر
اقتصاد موسیقیاقتصاد هنرشماره ۱۶۶ هنر موسیقیصنعت موسیقیکالای هنریمحمد لشکریمریم سلطانی

مقایسۀ بزرگ‌ترین و کوچک‌ترین نیم‌پرده در پیانوی کوک‌شده بر مبنای لای ۴۴۰

فاصلۀ موسیقایی مقدار تغییر احساس در نتیجۀ شنیده شدن دو صوت متوالی است. با وجود اینکه بیشتر موسیقی‌دانان این تعریف را پذیرفته‌اند، اما احساس قابل اندازه‌گیری عددی نیست. به همین دلیل در موسیقی تفاوت زیروبمی دو صوت را با واحد پرده (Tone) که در واقع معرف نسبت بسامدی معینی است، بیان می‌کنند و آن را فاصله می‌نامند. ...

امیر انجیری

شماره ۱۶۶

امیر انجیریبسامد اصواتپیانوصداشناسیفاصله موسیقیگستره اصوات موسیقاییمدهای موسیقی

کارتووونِ ماه (۱۰)

محمدرضا ثقفی

شماره ۱۶۶

شماره ۱۶۶ هنر موسیقیکارتون موسیقیکارتووونِ ماهکاریکاتور موسیقیمحمدرضا ثقفی

عبور از مرزهای ناشناخته

نگاهی به کارنامۀ هنری مایک اُلدفیلد

می‌توان در تفسیر هریک از صفحات کارنامۀ هنری مایک اُلدفیلد مقالات پر‌حجم نوشت، ولی با احتساب حجم این نشریه و اینکه خلاصه‌ای از رزومۀ نام‌برده به صفحات متعدد نیاز دارد، نگارنده عمدۀ مطلب را محدود به چگونگی موفقیت ناگهانی وی با همان نخستین آلبومش می‌نماید و در پایان مصاحبه‌ای را برای آشنایی بیشتر با این هنرمند بزرگ برگردان کرده‌ام. مایک الدفیلد هنرمندی ممتاز از بریتانیا است؛ ازاین‌رو تعجب ندارد که اغلب سبک‌های نوظهور و پدیده‌های ماندگار موسیقی از آن کشور برخاسته‌اند؛ گرچه شماری از آن‌ها پس از رسیدن به موفقیت‌های جهانی به‌سمت غرب مهاجرت کردند -با این بهانه که خواسته بودند از پرداخت مالیات‌های سنگین شانه خالی کنند- ولی اُلدفیلد به‌رغم داشتن املاک گران‌قیمت در فانتزی‌ترین مناطق جهان، تابعیت انگلیسی خود را ترک نکرده است.

محسن گلتاش

شماره ۱۶۶

پروگرسیوراک پیشروریچارد برانسونزنگ‌های لوله‌ایشماره ۱۶۶ هنر موسیقیمایک اُلدفیلدمحسن گلتاشموسیقی راکویرجین رکوردز

گوش‌ دادن به نقاشی‌ها

در ژانویۀ سال ۲۰۱۵ در موزۀ ‌متروپولیتن نیویورک، نمایشگاهی از آثار میکل‌آنجلو کاراوجو، نقاش ایتالیایی دورۀ باروک و دو تن از نقاشان معاصر او برگزار شد. وجه مشترک این آثار در بازنمایی آن‌ها از نوازندگان و سازهای موسیقی رایج در آن دوران بود. نمایشگاه این پرسش را پیش می‌کشید که وقتی مردم به بازنمایی‌های این هنرمندان از اجراهای موسیقی می‌نگرند چه «می‌شنوند»؟ شکی نیست که این تصاویر به شکلی عامدانه، علاوه بر مؤلفه‌های دیداری، حاوی مؤلفه‌ای شنیداری نیز هستند: موسیقیِ سکوت، درون‌مایۀ اصلی آن‌هاست. چنین ایده‌هایی برای ترتیب دادن نمایشگاه‌های بین‌رشته‌ای می‌تواند علاوه بر ایجاد فرصت‌هایی برای پژوهش دربارۀ داشته‌های موسیقایی، پیوندی را نیز با دیگر رشته‌های هنری برقرار کند و به درک جامع‌تری از تاریخ هنر بینجامد؛ چرا که رشته‌های هنری همواره در طول تاریخ به‌موازات هم حرکت کرده و از آبشخورهای فکری، تاریخی، اجتماعی و فلسفی یکسانی تغذیه کرده‌اند. نمی‌توان به درک همه‌جانبه‌ای از یک شاخۀ خاص هنری در دوره‌ای خاص از تاریخ هنر دست یافت، بدون آنکه به مطالعه و تطبیق دیگر شاخه‌های هنری، فکری، فلسفی و... در همان بازۀ زمانی پرداخت.
تاریخ هنرشماره ۱۶۶ هنر موسیقیمرجان مدنی رزاقیموزه ‌متروپولیتنموسیقی سکوتنقاشی و موسیقی

مرگ خاموش

نگاهی به تازه‌ترین آلبوم فرشید اعرابی

اگر بخواهیم دربارۀ موسیقی متال در کشورمان صحبت کنیم نمی‌توانیم از کارنامۀ فرشید اعرابی چشم بپوشیم؛ او از نخستین هنرمندانی است که توانست در ژانر هوی‌متال از وزارت ارشاد مجوز بگیرد و راه را برای بسیاری از هنرمندانی که به این ژانر از موسیقی علاقه‌مند هستند، باز کند. فرشید اعرابی سا‌ل‌ها است که به تدریس گیتار الکتریک مشغول است، شاگردان بسیاری را پرورش داده و در میان هواداران این ساز از احترام خاصی برخوردار است. وی با موسیقی سنگین، خشن و پرهیاهو که جزو بدنۀ اصلی هوی‌متال است به پیش می‌رود و کلام فارسی را به‌خوبی در دل این ژانر جای داده است. در همین راستا وی تازه‌ترین آلبوم خود را تحت عنوان «مرگ خاموش» منتشر کرد؛ اثری که در ساختار موسیقی خود در راستای آلبوم‌های گذشتۀ وی پیش می‌رود و در آن از اشعار عباس روشن‌زاده، محمد مفتاحی و مولانا بهره برده است. در این آلبوم نیما نواپور نوازندۀ درامز، محمد نیک نوازندۀ گیتار باس، آوا اعرابی نوازندۀ ویلن‌سل، هادی کیانی ضبط، میکس و مستر و در قطعۀ «به‌رقص آ» علی مؤمنیان به‌عنوان خواننده، وحید سلیمانی‌نژاد نوازندۀ کمانچه و افشین علوی نوازندۀ تار با وی همکاری کرده‌اند. طرح جلد آلبوم یکی از نکات منفی این اثر است که به‌چشم می‌خورد؛ طرح جلدی که می‌خواهد درک و دریافت مخاطب از اندیشه‌ای که در آلبوم نهادینه شده است را قبل از گوش دادن به موسیقی برای او فراهم آورد. نام آلبوم از مرگی سخن می‌گوید که به‌صورت تدریجی جهان ما را به سمت نابودی می‌کشد؛ اما این حس با نگاه کردن به این طرح به‌خوبی نمایان نمی‌شود و البته خود طرح هم از نظر تکنیکی برای این آلبوم ضعیف کار شده است.

محمد بیگی

شماره ۱۶۶

آلبوم مرگ خاموششماره ۱۶۶ هنر موسیقیفرشید اعرابیگیتار الکتریکمحمد بیگیموسیقی متالنقد آلبومهوی متال