شماره ۱۷۰

شماره ۱۷۰ هنر موسیقی ویژۀ نوروز ۱۳۹۷، اسفندماه ۱۳۹۶ منتشر شد. در این شماره پرونده‌ای به مناسبت ۹۰سالگی هوشنگ ابتهاج (سایه) با مطالبی از: سردبیر (در نصیحت سایه)، فرهاد فخرالدینی، محمدرضا لطفی، سوسن مطلوبی، فرهود امیرانی، میلاد عظیمی، شهریار شاهین‌دژی، مهدی فیروزیان و یادنامه‌ای به مناسبت نخستین سالگرد درگذشت افشین یداللهی همراه با گفت‌وگوی منتشرنشده با او و نیز گفت‌وگو با فردین خلعتبری و مطالبی از: بابک زرین، امیرحسین مساح، حسن علیشیری، یغما گلرویی، یاشار هاشم‌زاده، حمید ناصحی می‌خوانید. دیگر مطالب این شماره عبارت‌اند از: برگی از اندوه در شعر و موسیقی ایران، یادداشتی برای یازدهمین سالگرد درگذشت پرویز یاحقی به همراه تصاویری دیده‌نشده از او، نقد موسیقی به زبان ساده و … .

عکس روی جلد: امیرهوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه) عکاس: امید طاری‌فرد

طراح گرافیک: استودیو مرکزی؛ سعید فروتن، امیرمهدی مصلحی

 

✔️ برای سفارش نسخۀ کاغذی مجله و دریافت آن از طریق پست با ارسال یک پیام به honaremusighi@ در تلگرام یا شمارۀ ۰۹۱۹۸۰۸۶۴۱۰در واتس‌اپ و یا ایمیل هنر موسیقی honaremusighi@gmail.com، درخواست خود را با ذکر شمارۀ مجله به ما اعلام کنید.

جلد مجله هنر موسیقی شماره ۱۷۰

فهرست مقالات

سرمقاله: در صحبت و نصیحت سایه

هر سال هنگامی که سرمقالۀ آخرین شمارۀ سال را می‌نویسم، هرچند نگاهم با وقایع تلخ‌وشیرین هنری‌موسیقایی سالِ طی‌شده حرکت می‌کند، اما دلم بوی بهار را به یاد آیندگان احساس می‌نماید. به‌قول حمیدی شیرازی: در اینکه سالِ نو آمد پیامِ زندگی است در اینکه سالِ کهن شد، نشانِ رهسپری است سال ۱۳۹۶ به‌پایان رسیده و سال ۱۳۹۷ آغاز می‌شود و ناباوری از سرعت گذر زمان را باید باور کرد. این نوشته، آخرین سرمقاله از هفت شمارۀ منتشرشدۀ مجلۀ هنر موسیقی در سال ۱۳۹۶ است که با دو نکته همراه می‌شود، ۹۰ سالگی شاعر و موسیقی‌دان زمانۀ مفتخر ما، امیرهوشنگ ابتهاج (سایه) در اسفند ماه ۱۳۹۶ و نیز استقرار بیستمین سال انتشار مجلۀ هنر موسیقی که با نخستین شمارۀ سال ۱۳۹۷، وارد بیست‌ویکمین سال انتشار خود خواهد شد. در سال ۱۳۹۶ با این شمارۀ آخر، هفت شمارۀ هنر موسیقی با مسائل و مشکلات اقتصادی فراوانی که امسال به‌ویژه اهل فرهنگ با آن روبه‌رو بودند، انتشار یافته است که این‌ها تمام با عنایت دوست صورت می‌بندد.

مهدی ستایشگر

شماره ۱۷۰

سرمقالهشماره ۱۷۰ هنر موسیقیمهدی ستایشگر

سایه و موسیقی

پرونده‌ای به مناسبت ۹۰ سالگی هوشنگ ابتهاج (ه.ا.سایه)

تحریریه

شماره ۱۷۰

۹۰ سالگی سایهادبیات و موسیقیپروندهترانهترانه‌سراترانه‌سراییزادروزسالگرد تولدسایه و موسیقیشاعرشعرشماره ۱۷۰ هنر موسیقیه. ا. سایه

یادداشتی به مناسبت نودمین سالروز تولد سایه

دوست ارجمند و گرامی‌ام جناب آقای مهدی ستایشگر خواسته‌اند که به مناسبت نودمین سالروز تولد شاعر و غزل‌سرای گران‌قدرمان هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه) یادداشتی تهیه کنم. انجام این کار برایم قدری مشکل بود چون با گذشت زمان دیدارهای من و سایه کم و کمتر و به‌تدریج قطع شده است، اینک دیدگاه‌های متفاوتی دربارۀ موسیقی و موسیقی‌دانان ایرانی داریم. بااین‌همه خاطرات شیرینی از همکاری با سایه در گذشته دارم، دوستی و همکاری ما از حدود سال ۱۳۵۲ در رادیو شروع شد. در آن روزها من رهبر ارکستر بزرگ رادیو تلویزیون ملّی ایران بودم و سایه هم با قبول سرپرستی واحد موسیقی رادیو به جمع ما پیوست. همکاری و دوستی ما بسیار پرحاصل و صمیمانه بود. شرح آن روزها را با فراز و نشیب‌هایش در کتاب شرح بی‌نهایت به‌تفصیل نوشته و در مجلۀ هنر موسیقی (شمارۀ ۱۳۸، آذرماه ۱۳۹۲) نیز نقل کرده‌ام و اینک قصد ندارم به خاطرات شیرین آن دوران و جفاهای پیش‌آمدۀ این زمان اشاره کنم. هنوز هم سایه برای من عزیز و گرامی است و برایش سلامتی و تندرستی آرزو می‌کنم. امیدوارم صدمین سالگرد تولد او را هم ببینیم.
۹۰ سالگی سایهادبیات و موسیقیارکستر بزرگ رادیو تلویزیون ملّی ایرانبرنامه گل‌هاپروندهترانهترانه‌سراترانه‌سراییزادروزسایه و موسیقیشاعرشرح بی‌نهایتشعرشماره ۱۷۰ هنر موسیقیفرهاد فخرالدینیگلچین هفتهمهدی ستایشگرموسیقی رادیوه. ا. سایه

با سایه

هرگاه كه می‌خواهم از سایۀ عزیز سخنی بگویم یا چیزی درباره‌اش بنویسم دنیای عاطفی و درونی‌ام به‌هم می‌ریزد. بارها تلاش كرده‌ام تا علت آن را بیابم اما متأسفانه تاكنون توفیقی پیدا نكرده‌ام. گاه می‌اندیشم كه سكوت سایه و حجابی كه این مرد بزرگ برای سالیان طولانی در دل خود نگاهداشته نمی‌گذارد تا همة سایه را دید. هنگامی كه انسانی در زمانی در كشورش به‌دنیا می‌آید كه حكومت‌های خودكامه در اثر تلاش مردم و روشنفكران و آزادی‌خواهان مجبور به عقب‌نشینی می‌شوند فشار حكومت دوچندان می‌شود و این‌گونه آزادمردان به‌ناچار و ضرورت باید ساكت بمانند و بخشی از این خاطرات حقیقی و تاریخی را كه می‌تواند باعث آگاه شدن نسل‌های بعد شود با خود به حجاب همیشگی فرو برند. روزی سایه گفت كه حتی از خوابیدن می‌ترسد چرا كه ممكن است در خواب حقایقی را بگوید كه باعث دردسر دیگران شود!  فكر كنید كه انسان‌های متعهد ما با چه مشكلات روحی و روانی گریبانگیر بودند. معروف است كه سایه در مقابل افراد بسیار عبوث است، عده‌ای هم می‌گویند كه خیلی دماغ‌سربالا و مغرور است؛ اما هنگامی كه با او می‌نشینی و دلت را در میان می‌گذاری، مانند كودكی عاطفی می‌شود و این آن روی عمیق و دوست‌داشتنی سایه است كه همه را مجذوب می‌كند. * این مطلب در شمارۀ ۷۳ فصلنامۀ نگاه نو، اردیبهشت ۱۳۸۶ (ص ۸۱-۷۸)،  به مناسبت ۸۰ سالگی سایه به‌چاپ رسیده است.

محمدرضا لطفی

شماره ۱۷۰

۹۰ سالگی سایهادبیات و موسیقیبرنامه گل‌هاپروندهترانهترانه‌سراترانه‌سراییچاووشزادروزسایه و موسیقیشعرشماره ۱۷۰ هنر موسیقیگلچین هفتهمحمدرضا شجریانمحمدرضا لطفیموسیقی ایرانیموسیقی رادیوه. ا. سایه

همکاری با گلچین هفته در رادیو

پس از پایان دورۀ دانشکدۀ پزشکی دانشگاه تهران در سال ۱۳۵۳، رشتۀ بیماری‌های کودکان و نوجوانان را برای تخصص انتخاب کردم. در حین گذراندن دورۀ تخصصی، همسر خواهرِ دوست و هم‌کلاسی‌ام، ایرج برخوردار که دستیار آقای ابتهاج در برنامۀ گلچین هفتۀ رادیو بود، مرا به ایشان معرفی کرد. یک روز آقای ابتهاج به منزل ما تلفن کرد و مرا به همکاری با این برنامه فراخواند. به ایشان گفتم که بارها محیط‌های هنری را آزموده‌ام و این محیط‌ها موافق روحیه‌ام نیست ولی ایشان گفتند شرایط مناسبی فراهم کرده‌اند و از من خواستند که به رادیو بروم و گفت‌وگویی باهم داشته باشیم و اگر شرایط مناسب نبود، همکاری نکنم. من که همیشه مشتاق آواز خواندن بودم دعوت ایشان را پذیرفتم و به ادارۀ رادیو در میدان ارک رفتم. محیطی که سال‌ها پیش از آن، با برنامۀ کودک رادیو همکاری کرده بودم و در آنجا می‌خواندم. ه. ا. سایه را، با سروده‌هایش می‌شناختم ولی اکنون برای نخستین‌بار بود که با چهره‌اش آشنا می‌شدم و او را از نزدیک می‌دیدم. در آن جلسه ایرج برخوردار هم حضور داشت و من به همراه نیِ حسن ناهید که به‌طور اتفاقی وارد اتاق شد، یک قطعۀ آوازی خواندم و در پایان جلسه، دعوت سایه را پذیرفته و همکاری‌ام را با برنامۀ گلچین هفتۀ رادیو به سرپرستی او آغاز کردم. لازم به یادآوری است که شرح مفصل فعالیت‌های هنری‌ام را در کتاب سروش ایزدی و سیری در موسیقی ایران (که در سال ۲۰۰۳ میلادی در خارج از ایران منتشر شده است)، نگاشته‌ام اما در اینجا تنها به ذکر خاطراتی از همکاری با برنامۀ گلچین هفته به سرپرستی سایه بسنده می‌کنم.

سوسن مطلوبی

شماره ۱۷۰

۹۰ سالگی سایهآوازادبیات و موسیقیایرج برخورداربرنامه کودک رادیوبرنامه گل‌هاپروندهترانهترانه‌سراسالگرد تولدسایه و موسیقیسروش ایزدیسوسن مطلوبیشعرشماره ۱۷۰ هنر موسیقیموسیقی ایرانیموسیقی رادیوه. ا. سایه

شاعر موسیقی‌شناس

یادداشتی برای ۹۰ سالگی سایه

بی‌تردید حضور ه. ا. سایه بر موسیقی دستگاهی ایران بسیار تأثیرگذار بوده است. تأثیر مستقیم این حضور ازطریق تهیۀ برنامه‌هایی همچون گل‌های تازه، گلچین هفته و یا تشکیل گروه «چاووش» و نیز سرودن شعر چند ترانۀ مشهور ایرانی بر کسی پوشیده نیست. اما من بر این باورم که تأثیر غیرمستقیم و سایه‌وار سایه بر آثار و افکار آهنگ‌سازان موسیقی ایرانی شاید مهم‌تر و عمیق‌تر بوده است: هر موسیقی­دانی که بخت خوشِ رفت‌وآمد با سایه را داشته باشد می‌داند که در هر گفت‌وگویی در باب موسیقی تا چه اندازه افق بینش هنری‌اش پهناورتر می‌شود و به‌خصوص در زمینۀ آواز و اشعار و تحویل آن به شنونده چه درس‌های ارزشمندی می‌گیرد. کافی است آوازی از بنان پخش شود و شما با دریایی از نکته‌های ادبی و هنری و موسیقایی مربوط به آکسان‌ها و کشش‌های زمانی و درستی یا نادرستی محل تحریرها و انتخاب گوشۀ مناسب روبه‌رو شوید. نکته‌هایی که شاید در هیچ کتابی نوشته نشده و در هیچ کلاس دیگری مطرح نشده است. می‌گویند هنر، وجه دیگر پدیده‌ها را به مخاطب می‌نمایاند. سایه حتی وقتی دربارۀ امور معمولی و روزمره و مثلاً میوه‌ها هم صحبت می‌کند شما با نگاهی دیگر از آن پدیده روبه‌رو می­شوید. سایه ذاتاً هنرمند است!

فرهود امیرانی

شماره ۱۷۰

۹۰ سالگی سایهادبیات و موسیقیبرنامه گل‌هاپروندهترانهترانه‌سراترانه‌سراییچاووشسالگرد تولدسایه و موسیقیشعرشماره ۱۷۰ هنر موسیقیفرهود امیرانیگلچین هفتهموسیقی ایرانیموسیقی رادیوه. ا. سایه

یک خاطره

یکی از حضرات اهل موسیقی مصاحبه کرده بود و گفته بود که سایه وقتی به رادیو آمد پیشکسوتان موسیقی رادیو را قلع‌وقمع کرد و همۀ میدان را به شجریان و لطفی و علیزاده داد. روزنامه را برای سایه بردم و سخنان آن بزرگوار را خواندم. سایه کمی غمگین شد و با لبخند تلخی گفت: این حرف‌ها درست نیست. مدتی گذشت و به خدمتش رسیدم. دیدم کنار دستش یادداشت‌هایی هست. پرسیدم: استاد این یادداشت‌ها چیست؟ گفت: دوستی که دربارۀ برنامۀ گل‌ها تحقیق می‌کند، فهرستی از محتوای این برنامه تهیه کرده و برایم آورده است. از آن روز که مصاحبۀ آقای فلانی را برایم خواندید، بس‌که ایشان قاطع ابراز نظر کرده بود، با خودم گفتم نکند من دارم اشتباه می‌کنم. این فهرست را که دیدم و دقیقاً خواندم -خواندنش هم سخت بود و چشمم آزرده شد- دیدم که من کسی را حذف نکرده‌ام. سندش هست دیگر؛ از صبح نشستم و این فهرست را برای خودم درآوردم. بگیرید بخوانید؛ و یادداشت‌ها را به من داد.

میلاد عظیمی

شماره ۱۷۰

۹۰ سالگی سایهادبیات و موسیقیبرنامه گل‌هاپروندهترانهترانه‌سراترانه‌سراییچاووشسالگرد تولدسایه و موسیقیشاعرشعرشماره ۱۷۰ هنر موسیقیگلچین هفتهموسیقی ایرانیموسیقی رادیومیلاد عظیمیه. ا. سایه

نوشداروی امید

بیشتر مردم امیرهوشنگ ابتهاج متخلص به سایه را، با اشعار و ترانه‌هایش و پس از آن با تصحیح دیوان حافظ می‌شناسند. او را از چند جانب و جهت می‌توان شناخت که یکی از آن‌ها مسلماً آینۀ اشعار اوست؛ ولی به نظر من که سال‌های متوالی است افتخار همنشینی او نصیبم شده است و قبل از آن هم با آثارش همنشین بوده‌ام، مهم‌تر از اشعارش نشست و برخاست با او و پای سخنش نشستن است که در آن آینۀ تمام‌نمای شخصیت و منش والای او رخ می‌نماید. مولوی بیتی دارد که وقتی می‌خوانم به یاد سایۀ بزرگوار می‌افتم: بر هرچه همی لرزی می‌دان که همان ارزی زین‌روی دلِ عاشق از عرش فزون باشد (مولوی، ۱۳۷۸، ج ۲: ۴۶)
۹۰ سالگی سایهادبیات و موسیقیبرنامه گل‌هاپروندهترانهترانه‌سراترانه‌سراییچاووشسالگرد تولدسایه و موسیقیشاعرشعرشماره ۱۷۰ هنر موسیقیشهریار شاهین‌دژیگلچین هفتهموسیقی ایرانیموسیقی رادیوه. ا. سایه

خنیاگران در شعر سایه

امیرهوشنگ ابتهاج (سایه)، شاعر و ترانه‌سرای بزرگ روزگار ما، موسیقی‌شناسی آگاه است و گذشته از همنشینی با برترین موسیقی‌دانان معاصر و آرشیوداری و ضبط خصوصی موسیقی، خود در زمینۀ آهنگ‌سازی، خوانندگی و موسیقی‌پژوهی آزموده‌هایی دارد (نک: فیروزیان، ۱۳۹۴: ۹-۷). بخشی از دانش موسیقایی سایه در شعر وی بازتاب یافته است و نگارنده در کتاب موسیقی ایرانی در شعر سایه (انتشارات هنر موسیقی به‌تازگی آن را روانۀ بازار کرده است)، ازاین‌دید به سروده‌های وی نگریسته است. او شعرهای خود را همراه با خواندن آواز می‌سراید و در موسیقی شعر خود نیک درنگ می‌کند. از همین‌روست که آهنگ‌سازان و خوانندگان، سروده‌هایش را برای ساختن تصنیف و خواندن آواز می‌پسندند. پیش‌تر در دو جستار (همو، ۱۳۹۱: ۳۳۵-۳۲۷؛ همو، ۱۳۹۵: ۴۵۹-۴۳۱) بیش از ۲۰۰ اثر موسیقایی را که با شعر سایه پدید آمده شناسانده‌ایم. در جستار پیش‌ِرو به بررسی اشاره‌های آشکار یا ایهامی شعر سایه به هنرمندان موسیقی معاصر و آثارشان پرداخته‌ایم.

مهدی فیروزیان

شماره ۱۷۰

۹۰ سالگی سایهابوالحسن صباابوالقاسم عارف قزوینیادبیات و موسیقیاسداللّه ملکبرنامه گل‌هاپروندهتاریخ موسیقیترانهترانه‌سراترانه‌سراییچاووشحسن کسائیحسین علیزادهزادروزسایه و موسیقیشاعرشعرشماره ۱۷۰ هنر موسیقیگلچین هفتهگل‌های تازهمحمدرضا شجریانمحمدرضا لطفیمهدی فیروزیانموسیقی ایرانی در شعر سایهموسیقی رادیوه. ا. سایههنگامه اخوان

سایه به روایت تصویر

تحریریه

شماره ۱۷۰

۹۰ سالگی سایهادبیات و موسیقیبرنامه گل‌هاپروندهترانهترانه‌سراچاووشزادروزسایه و موسیقیشاعرشعرشماره ۱۷۰ هنر موسیقیگلچین هفتهموسیقی ایرانیموسیقی رادیوه. ا. سایه

پرستوهای شادی پَر گرفتند!

برگی از اندوه در شعر و موسیقی ایران

امان از این باد و طوفان که بیرون برپاست! فرانتس کافکا آری؛ باد و طوفانی که بیرون برپاست، به‌یقین سلامت موسیقی ایرانی را هم به‌خطر انداخته. چگونه می‌شود یک هنرمند راستین را سراغ داشته باشیم که نسبت به آنچه می‌گذرد ازجمله: بلایای طبیعی، معضلات زیست محیطی، ناهمواری‌های اقتصادی و فرهنگی ... ، بی‌تفاوت باشد و این طوفان بلایا او را و وجود او را تکان ندهد! موسیقی سال‌هاست از تاب و توان افتاده و چون گذشته، آن نشاط معنوی لازم را ندارد. از انگشت‌شمار هنرمندان بی‌غش و آثاری چند که بگذریم؛ این موسیقی را غبار گرفته است. «گفتند ای شیخ، دل‌های ما خفته است که سخن تو در وی اثر نمی‌کند. گفت: کاش خفته بودی که خفته را بجنبانی بیدار شود. دل‌های شما مرده است ...».
آوازادبیات مشروطهتاریخ موسیقیترانهجلال‌الدین هماییحسن کسائیسرودشعرشماره ۱۷۰ هنر موسیقیشهرام ناظریصورتگر چینمحمد ملک‌مسعودیمحمدجواد کسائیمحمدعلی کیانی‌نژاد

اخلاق نقد و موضوع نقد

نقد موسیقی به ‌زبان ساده: قسمت دهم (پایانی)

معمولاً وقتی از نقد حرف می‌زنیم جزو اولین حرف‌هایمان جمله‌هایی است که اگر خوب دقت کنیم می‌بینیم چیزی جز توصیه‌های اخلاقی نیست. این جمله‌ها خیلی از نوشته‌هایی را که می‌خواهند وضعیت مطلوب نقد را نشان بدهند یا نقد را آموزش بدهند، پر می‌کنند. شنیدن آن‌ها طوری برایمان عادت شده که تا به کسی می‌گوییم «چطور موسیقی را نقد کنیم؟» شروع می‌کند به گفتن همان نصیحت‌ها، انگار که تنها با رعایت آن‌ها می‌توان نقد خوبی نوشت. ما هم ناچاریم با بعضی مهم‌ترین‌هایشان آشنا شویم، اما به دلیلی غیر از نوشته‌ها و گفته‌های دیگران، دلیلی حتی متضاد آن‌ها. می‌خواهیم ببینیم بخش اعظم این‌ها موضوع‌هایی پیش‌پاافتاده و بدیهی‌اند و بخش دیگری از آن‌ها هم اصلاً به معنای معمول، ربطی با نقد ندارند. به‌کار بردنشان دربارۀ نقد فقط از سرِ سهل‌انگاری و بی‌دقتی است.
اولین نکته‌ای که همیشه همراه با مسئلۀ نقد توصیه می‌شود عدل و انصاف است. گوینده‌های این توصیه از منتقد انتظار دارند دربارۀ کارهایی که نقدشان می‌کند، منصف باشد. اغلب هم معلوم نمی‌کنند که معنی عدل و انصاف در موسیقی چیست. مثلاً اگر منِ منتقد به فلان ویژگی در یک اثر توجه کردم و همان ویژگی را در کار دیگری ندیده گرفتم عدالت را زیر پا گذاشته‌ام؟ یا به‌قول اهل حقوق «وحدت رویه» را نقض کرده‌ام؟ خب با اینکه گوینده‌ها از منظورشان چیزی نمی‌گویند، بازهم می‌توانیم حدس‌هایی بزنیم. اولین و مهم‌ترین معنایی که انصاف ازنظر توصیه‌کنندگان، در نقد موسیقی دارد این است که منتقد هم عیب‌های اثر را ببیند و هم حسن‌هایش را. این نوع نگاه سابقۀ تاریخی هم در ذهنیت ما ایرانی‌ها دارد که به‌خوبی در شعر «عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو» بازتاب پیدا کرده. چنین نگاهی منتقد را قاضی می‌بیند و کار اصلی‌اش را هم حکم صادر کردن برای اثر. اغلب وقتی نقدی بنویسیم و یکسره ایراد بگیریم این توصیه را می‌شنویم. اگر نقدی بنویسیم و یکسره تعریف کنیم کمتر ممکن است آن را بشنویم. دلیلش روشن است ما دوست نداریم به‌مان ایراد بگیرند و در عوض خیلی دوست داریم ازمان تعریف کنند. پس توصیه به عدل انصاف به ‌عوض اینکه یک نکتۀ عملی دربارۀ نقد نوشتن باشد یک خاک‌ریز دفاعی است برای دفاع در برابر ایرادی که گرفته‌اند یا فکر می‌کنیم ممکن است بعداً بگیرند. اگر این‌طور نگاه کنیم موضوع کمی ریاکارانه به‌نظر می‌رسد و درحقیقت همین هم هست.
بیشتر
آروین صداقت‌کیشتجزیه‌و‌تحلیل موسیقیتفسیر موسیقیچطور موسیقی را نقد کنیم؟شماره ۱۷۰ هنر موسیقیمنتقدمنتقد موسیقینقد موسیقی

نگاره‌های بوبان

نقدی بر آلبوم داستانی نه‌تازه اثر نگار بوبان

در دی‌ماه ۱۳۹۲ که در اجرای «داستانی نه‌تازه» در فرهنگسرای نیاوران حضور داشتم چندان اثر را نپسندیدم. با توجه به اینکه آثار پیشین بوبان را شنیده بودم این اثر تازه به‌نظرم نیامد. با انتشار دوبارۀ آن در سال ۱۳۹۵ فرصتی برای بازشنیدن و بازدیدنِ اجرا فراهم شد. این بار با توجه به اینکه می‌توانستم بارها و بارها آن را بشنوم کم‌کم معماها و وجه تسمیۀ اثر برایم روشن‌تر شد. در این نوشته در ابتدا توضیحاتی دربارۀ نحوۀ نگاه بوبان به عناصر موسیقی و نحوۀ ارائه‌اش خواهم ‌داد و سپس در انتها از علتِ هوشمندانۀ «نه‌تازه» بودن اثر و جایگاه آن در موسیقی معاصر ایران سخن خواهم گفت. نگار بوبان درحالی در مسیر زندگی‌اش از معماری و پژوهش موسیقی عبور کرده است که عودش در تمامی این مسیر همراهش بوده. اولین اثر رسمی تک‌نوازی عودش با نام «پیاپی» (بوبان ۱۳۸۷) است که نیای «داستانی نه‌تازه» محسوب می‌شود. دو اثر بعدی‌اش که آواز خودش نیز چاشنی عودش می‌شود با نام‌های «به‌هنگام» (همان ۱۳۸۹) و «در گذار» (همان ۱۳۹۱) در خارج از ایران منتشر می‌شوند. «داستانی نه‌تازه» (همان ۱۳۹۵) نسخۀ صوتی و تصویری ضبط‌شده از کنسرت ۲۷ دی‌ماه ۱۳۹۲ در فرهنگسرای نیاوران است که علاوه‌بر تک‌نوازی عود، یک قطعۀ دونوازی عود (به همراه سجاد سقایی) و یک قطعه به همراه آواز (به همراه بابک بوبان) نیز در آن هست. کارگردانی نسخۀ تصویری را مجتبی میرتهماسب عهده‌دار بوده است.
آلبوم داستانی نه‌تازهبابک بوبانتاریخ موسیقیتک‌نوازیدونوازیسجاد سقاییشماره ۱۷۰ هنر موسیقیضبطعودفرهنگسرای نیاورانکنسرتموسیقی معاصر ایراننسخه تصویرینقد آلبومنقد موسیقینگار بوباننوازندگان عود

آیا آموختن ردیف برای آوازخوان شدن کفایت می‌کند؟

تلاش برای یافتن پاسخ یک پرسش دیرینه

صرف‌نظر از نقش مهم نهادهای رسمی در افول هنر آواز در این چهار دهه و کم‌کاری‌ها و بی‌مهری‌های آن‌ها، آواز ایرانی در طول این مدت از ناحیه تفرقه (و متأسفانه گاهی کینه‌ورزی‌های) اهالی این هنر نیز به‌شدت آسیب دیده است. پرداختن به مقولۀ نقش نهادهای رسمی در افول آواز به همراه فقر شدید تئوریک این هنر (که در این رشته، تقریباً به‌جز ردیف به کمتر موجودی نظری و تئوریک کلاسه‌بندی‌شده و منظمی برمی‌خوریم و اگر هم چیز دندان‌گیری در گوشه‌وکنار عایدمان شود به‌شدت کمیاب و پراکنده است) البته مبحثی است دامنه‌دار که در وقت مناسب به آن خواهیم پرداخت.
اما متأسفانه دیگر موجودی هنر آواز یعنی آثار گران‌بهای استادان قدیمی و معاصر این رشته نیز با همۀ ظرفیت بالقوه‌ای که در زنده و سرپا نگاه داشتن این هنر می‌تواند داشته باشد (و بی‌شک تا امروز هم یکی از دلایل زنده ماندنِ –هرچند- باری به‌هرجهت آواز همین گنجینه، به همراه ردیف و صد البته تلاش‌های معدود استادان و مدرسان کاربلد و دانستۀ این فن بوده است) ازآن‌جهت، شوربختانه، گاهی در گوشه‌وکنار، باعث ایجاد نوعی ملوک‌الطوایفی و نظام قبیله‌ای در این هنر کم‌جان و کم‌نفس شده است. به شکلی که امروز با هرکدام از اعضای خُرد و کلان این قبیله‌ها که سرِ صحبت را باز می‌کنی، هریک به‌زعم خود، سرچشمه هنر آواز را در بزرگ قبیله خودشان می‌دانند و آن بزرگ را (که هرکه باشد، احترامش بر همۀ ما واجب است و جز این نیز از هیچ ایرانی هنردوستی، شایسته نیست) تمامیت آواز ایرانی تعریف می‌کنند. همین‌جا با اطمینان اعلام می‌کنم که بی‌شک هیچ‌کدام از بزرگان دیروز و امروز موسیقی و آواز ایرانی خود را تمامیت این دو هنر اصلی و فرعی نمی‌دانسته‌اند و نادانستگی برخی مریدان آن‌ها باعث شده است تا این‌گونه بت‌پرستی‌ها رایج شود و -متأسفانه- زخم کاری خود را بر پیکر موسیقی و آوازمان وارد کند.
بیشتر

علی شیرازی

شماره ۱۷۰

آوازآواز ایرانیتاریخ موسیقیشماره ۱۷۰ هنر موسیقیضبط موسیقیعلی شیرازیموسیقی ایرانینقد موسیقیهنر آواز

آشفته‌حالِ پرتکاپو

نگاهی گذرا به رویدادهای موسیقی در سال ۱۳۹۶ با تمرکز بر مستقل‌ها

موسیقی ایران در سال ۱۳۹۶ بیش از هر چیزی درگیرِ رویداد بود. رویداد در مفهومِ اجرا و نه‌فقط دقیقاً کنسرت. این رویداد‌ها شامل دو دستۀ اصلی بودند؛ جشنواره‌ها و فستیوال‌هایی که به شکل متراکم در مدت چند روز برگزار شدند، اجراهایی با نام واحد اما نه به شکل متراکم؛ بلکه در دوره‌های زمانی معین یا حتی نامعین. بسیاری از این رویدادها در مستقل‌ترین شکل خود یعنی بدون هیچ کمک مالی و حتی بعضاً به همت یک نفر برگزار شدند. در این نوشتار سعی می‌کنیم به برخی از آن‌ها نگاهی گذرا داشته باشیم و بعضی را برای نخستین‌بار معرفی کنیم.

سیامک قلی‌زاده

شماره ۱۷۰

پروژه چند شبتهران سشنزجشنواره‌جشنواره موسیقی جوانجشنواره موسیقی فجرجَم‌سِشِنخانه شماره ۴رویدادهای موسیقیسیامک قلی‌زادهشب‌شنبه‌ها و کج‌شنبه‌هاشب‌های جزشب‌های جنوبشماره ۱۷۰ هنر موسیقیفستیوالفستیوال Show of Handsفستیوال آینه‌دارفستیوال تادااکسفستیوال موسیقی معاصر تهرانکنسرتکوارتت کاستهمؤسسه سرنامازیار یونسیمتالموسسه فرهنگی سازبازموسیقی الکترونیکموسیقی تجربیموسیقی نواحی

یادداشتی به مناسبت یازدهمین سالگرد درگذشت پرویز یاحقی به همراه تصاویری دیده‌نشده از او

۱۱ سال از آخرین هفته‌ای که به امر استاد پرویز یاحقی برای تهیۀ ام‌دی به خیابان حافظ رفته بودم گذشت. از آنجا بازهم با ایشان تماس گرفتم که امر کرد سه عدد بخر و حتماً مارک TDK یا Maxell باشند. برای گرفتن مسترهای آثارش که قرار بود به‌زودی منتشر شوند، سه عدد تهیه کردم. چشمانی نافذ و قلب و سینه‌ای پر از احساس داشت. اهل مطالعه بود و به‌یاد دارم آخرین کتابی که می‌خواند سرگذشت تهران بود. به‌جز آموزش موسیقی و نوازندگی ویلن به یادگیری ضبط و صدابرداری بسیار علاقه داشت و همیشه به من تأکید می‌کرد تو  هم باید این‌ها را یاد بگیری چون برای هر موسیقی‌دان و نوازنده‌ای لازم است. معمولاً دو روز یک بار دستگاه‌های ضبط و باندها و میکروفن‌ها و... را با وسواس عجیبی تمیز می‌کرد. در واقع ضبط و حتی تکثیر نوار و مسترگیری یکی از علائق و وسواس‌های خاص او بود و اکثر مسترهای خود را به ام‌دی منتقل می‌کرد چون معتقد بود از سی‌دی ماندگارتر است. ...

بابک بختیاری

شماره ۱۷۰

بابک بختیاریپرویز یاحقیتصاویری دیده‌نشدهسالگرد درگذشتشماره ۱۷۰ هنر موسیقی

اهمیتِ مقولۀ تاریخ ضبط موسیقی در ایران

به بهانۀ انتشار سه مجموعۀ گردآوری‌شده توسط محمدرضا شرایلی

طی ما­ه‌های اخیر با انتشار سه مجموعه از موسیقی اواخرِ قاجار و پهلوی اول توسط محمدرضا شرایلی روبه‌رو بوده‌ایم. این سه مجموعه که توسط انتشارات ماهور روانۀ بازار شده‌اند «موسیقی نظامی دورۀ قاجار»، «پیش‌درآمدهای قدیمی» و «رِنگ‌های قدیمی» نام دارند. هر سه اثر با کیفیتِ بالایی پالایش­ و بر اساس سیرِ تاریخِ ضبط در ایران مرتب شده‌اند. برخی از آثارِ مجموعۀ «موسیقی نظامی دورۀ قاجار» همان‌طورکه گردآورنده در یادداشتش بر اثر توضیح داده، «جز یک مورد (سلام شاهی با سلامتی) همگی قطعاتی برگرفته از موسیقی دستگاهی هستند» (شرایلی، ۱۳۹۶: دفترچه). همچنین در میانِ این آثار با اجرای «گروه‌نوازی تصنیف یا ضربی‌ای قدیمی از کارگان موسیقی دستگاهی» مواجه هستیم.
مجموعۀ دیگر، «پیش‌درآمدهای قدیمی» نام دارد که در واقع اثری است جامع از سیرِ تحولِ پیش‌درآمد از اواخر دورۀ قاجار تا دورۀ پهلوی اول. همان‌طورکه گردآورنده در متن اثر اشاره کرده، «اولین مکتوبات موجود از پیش‌درآمد به سال ۱۹۰۰م باز می‌گردد» (همان‌جا)، اما اولین نشانۀ اجرای صوتی آن در صفحات ۱۲۸۴ شنیده می‌شود. بر اساس اسناد صوتی، گردآورنده در سال­های ۱۲۹۱ و ۱۲۹۳ -که آخرین سال‌های ضبط­ در دورۀ قاجار هستند -نمونه‌هایی از اجرای پیش‌درآمد در آثار استادان اواخر قاجار را سراغ می‌گیرد. ظاهراً در این دوره با اولین نشانه‌های تحول و تکوین پیش‌درآمد روبه‌رو هستیم. این نمونه‌های متأخرِ پیش‌درآمد نسبت به نمونه‌های متقدم آن «طولانی‌تر» بوده و «سعی دارند تا گردشی نسبتاً کامل به فراز و فرود گوشه‌های اصلی هر مایه داشته باشند» (همان‌جا). درنهایت طبق دورنمای شفاف تاریخی‌ای که گردآورنده در برابر ما نهاده، در دورۀ پهلوی اول پیش‌درآمد تحولی دیگر را تجربه می‌کند؛ این تغییر منجر به «کامل‌تر» شدن آن شده «تا جایی که برخی از پیش‌درآمدها قابلیت آن را می‌یابند تا دستمایۀ ترانه‌سرایان برای ساختن تصنیف قرار گیرند (همان‌جا). اما اثر دیگر در این سه‌گانه، تحت عنوان «رِنگ‌های قدیمی» منتشر شده که نمونه‌های آن از اولین سال ضبط در دورۀ قاجار آغاز شده و آخرین آن‌ها مربوط به اجرایی در صفحاتِ اودئون در سال ۱۳۱۶ در برلین است. رنگ نسبت به پیش‌درآمد، ظاهراً پیشینه‌ای قدیمی‌تر داشته و میان اهل فن رواج و مقبولیت داشته است. در واقع همان‌طورکه شرایلی اشاره می‌کند، «اعتبار» این رنگ‌ها «به‌حدی است که در اغلب روایت‌های موسیقی دستگاهیِ به‌جامانده از بزرگان تاریخ ضبط موسیقی در ایران نیز در پایان هر دستگاه وجود دارند» (همان‌جا). در واقع در هر پنج دورۀ ضبط موسیقی در دورۀ قاجار، همان‌طورکه این مجموعه نشان می‌دهد، تعداد قابل توجهی رنگ ضبط و اجرا شده­ است. این اهمیت در دورۀ پهلوی اول و در صفحاتی که در ایران ضبط شدند، یعنی «از ۱۳۰۵ تا ۱۳۱۲ با سرعت و شدتی بیشتر به حرکت خود ادامه داد» (همان‌جا)، اما در ضبط‌های سال‌های ۱۳۱۲ تا ۱۳۲۰، «با تعداد بسیار اندکی از رنگ‌ها مواجهیم..» (همان‌جا).
بیشتر

پویا نکویی

شماره ۱۷۰

اسناد صوتیپویا نکوییپیش‌درآمدتاریخ ضبط موسیقی در ایرانتاریخ موسیقیترانهترانه‌سراتصنیفدستگاهرِنگ‌شماره ۱۷۰ هنر موسیقیصفحاتِ اودئونصفحات موسیقیضربی‌گروه‌نوازیگوشه‌مایهمحمدرضا شرایلیموسیقی دستگاهیموسیقی دوره پهلوی اولموسیقی دوره قاجارموسیقی نظامیموسیقی نظامی دوره قاجارنقد آلبوم

برای مرگ پیش از مرگ با عشق/ مسیری جز جنون منطقی نیست

یادنامه‌ای به مناسبت نخستین سالگرد درگذشت افشین یداللهی

تحریریه

شماره ۱۷۰

افشین یداللهیپروندهترانهترانه‌سراترانه‌سراییخانه ترانهسالگرد درگذشتشماره ۱۷۰ هنر موسیقییادنامه

كوچه وقتی كه نباشی، رگِ خشكیدۀ شهره

گفت‌وگوی منتشرنشده با افشین یداللهی

قرار گفت‌وگو با دکتر افشین یداللهی را عصر سی‌ام بهمن ماه ۱۳۹۳ گذاشتیم. به‌گواه تاریخی که به خط خودش زیر امضایی که در روز رونمایی از کتاب جنون منطقی در نشر ثالث برایم نگاشت. اردیبهشت 94 در ساختمانی حوالی میدان محسنی که محل برگزاری برخی جلسات روانپزشکی‌اش بود، مهمانش شدیم. در میانۀ گفت‌وگو هم عکاس مجله عکس‌هایش را ثبت کرد. آرامش و صمیمیت و تسلطش بر گفتار مسیر گفت‌وگو را شکل می‌داد و یکی از راحت‌ترین و لذت‌بخش‌ترین مصاحبه‌های دوران کاری‌ام را پدید می‌آورد. زمان گفت‌وگو به‌درازا کشید و قرار گذاشتیم در جلسۀ دیگری به موضوعات باقی‌مانده و رفع ابهامات جلسۀ اول بپردازیم؛ جلسۀ دیگری که هرگز اتفاق نیفتاد. بعد از آن گفت‌وگو تا اواخر سال ۹۵ شاید پرتراکم‌ترین دوران گفت‌وگو با اهالی موسیقی و تهیۀ پرونده‌های موسیقی برای من بود و همین مرا از پرداختن به گفت‌وگوی یداللهی غافل کرده بود. هرچند پس از آن قرار اولیه، بارها یکدیگر را در جلسۀ خانۀ ترانه دیدیم و حتی یک بار هم در بزرگداشتی که برای سعید دبیری تدارک دید، مرا مسئول هماهنگی‌ها با جناب دبیری کرد. بارها حضوری و تلفنی به شوخی و جدی از بیات شدن حرف‌هایش می‌گفت و من هم عذر می‌آوردم که شما جوان‌ هستید و فعلاً پیشکسوتان را در اولویت گذاشته‌ایم و اینکه مصاحبۀ خشک‌وخالی در شأن شما نیست و می‌خواهیم پرونده‌ای برایتان منتشر کنیم. چه می‌دانستم که قرار است پرونده‌اش را در نخستین سالگرد پرکشیدنش منتشر کنیم و چه دریغی در فقدان او اندوهناک‌تر از این؟!

حمید ناصحی

شماره ۱۷۰

افشین یداللهیپروندهترانهترانه‌سراترانه‌سراییجنون منطقیحمید ناصحیخانه ترانهسالگرد درگذشتشماره ۱۷۰ هنر موسیقیگفت‌وگویادنامه

روان‌شناسانه ترانه و شعر می‌گفت

افشین یداللهی چه در ترانه و چه در روابط با آدم‌ها و رفقا انسانی كامل بود. همیشه موافق دوستی‌ها و مخالف سرسخت فاصله افتادن بین آدم‌ها بود. من در ارتباط كاری و رفاقت با افشین یداللهی راحت بودم و این همراهی‌ها همیشه برایم لذت‌بخش بود. شاید بیشترین كارهای افشین در این سال‌های اخیر با آهنگ‌سازی من و صداهای مختلفی همچون سالار عقیلی، محمد اصفهانی، محمدرضا فروتن و... منتشر شده‌اند كه عمدتاً هم بین مردم به‌موفقیت رسیده‌اند. پشتكار افشین در ارائۀ كار خوب و درجه یك و پیگیری او در به‌سرانجام رسیدن هرچه بهتر كارها ستایش‌برانگیز بود. همیشه در موقع ضبط كارهایی كه من داشتم حتی در مواقع ضبط اركستر در استودیو كنار من بود و در موقعِ خواندن خواننده، حتما باید در استودیو حضور می‌داشت كه اگر به هر دلیلی نمی‌شد از اینكه موقع ضبط وكال حضور نداشت ناراحت می‌شد.

بابک زرین 

شماره ۱۷۰

افشین یداللهیبابک زرینپروندهترانهترانه‌سراترانه‌سراییخانه ترانهسالگرد درگذشتشماره ۱۷۰ هنر موسیقییادنامه

دغدغۀ تو دغدغۀ جامعه بود

یك سال گذشته، اما هنوز داغمان مثل روز اول تازه است و همچنان ناباورانه به انتظار تكذیب این خبر تلخ نشسته‌ایم. مگر می‌شود به این سادگی‌ها با نبودنش كنار آمد؟ با نبودن آن‌همه متانت، آن‌همه وقار و درعین‌حال آن‌همه طنازی منحصربه‌فرد، با نبودن دكتر افشین یداللهی؟؟!! ...

اميرحسين مساح

شماره ۱۷۰

افشین یداللهیامیرحسین مساحپروندهترانهترانه‌سراترانه‌سراییخانه ترانهسالگرد درگذشتشماره ۱۷۰ هنر موسیقییادنامه

در رثای افشین یداللهی

در کتاب ارجمند تاریخ بیهقی، آنجا که ابوالفضل بیهقی قصد می‌کند از استادِ درگذشته‌اش ابونصر مشکان یاد کند، می‌نویسد: «چون من از خطبه فارغ شدم، روزگار این مهتر به‌پایان آمد و باقی تاریخ چون خواهد گذشت که نیز نام ابونصر نبشته نیاید در این تالیف؟ قلم را لختی بر وی بگریانم ...» اکنون، سالی پس از درگذشتِ دریغ‌آورِ دوست و استادم، افشین یداللهی وقتِ آن است که قلم را لختی بر وی بگریانم ...

حسن علیشیری

شماره ۱۷۰

ابوالفضل بیهقیابونصر مشکانافشین یداللهیپروندهتاریخ بیهقیترانهترانه‌سراترانه‌سراییحسن علیشیریخانه ترانهسالگرد درگذشتشماره ۱۷۰ هنر موسیقییادنامه

شاعر تا زمانی كه اشعارش خوانده می‌شوند تمام نمی‌شود

گفت‌وگو با فردین خلعتبری به بهانۀ نخستین سالگرد درگذشت افشین یداللهی

مدت‌ها بود كه تصمیم داشتیم گفت‌وگویی با فردین خلعتبری داشته باشیم اما در پرونده‌های مختلفی كه با ایشان مرتبط بود قرارهایمان برای انجام گفت‌وگو به‌فرجام نمی‌رسید؛ حتی در مراسم بزرگداشت واروژان نیز هم او و هم زنده‌یاد یداللهی نتوانستند در كنار ما باشند. پس از درگذشت دكتر افشین یداللهی بار دیگر با فردین خلعتبری تماس گرفتم و این بار به احترام و اعتبار یار ترانه‌سرای فقید ایشان قرار گفت‌وگوی ما شكل گرفت که حاصل آن را در ادامه از نظر می‌گذرانید.

حمید ناصحی

شماره ۱۷۰

افشین یداللهیپروندهترانهترانه‌سراترانه‌سراییحمید ناصحیخانه ترانهسالگرد درگذشتشماره ۱۷۰ هنر موسیقیفردین خلعتبریگفت‌وگومراسم بزرگداشتواروژانیادنامه

میراثِ افشین یداللهی

هرگز از خاطرم نمی‌گذشت روزی بنشینم و در نبود شدنِ دوستِ هم‌ترانه‌ام افشین یداللهی مطلبی بنویسم. چرا که همیشه نوبت خود را زودتر از او -با آن جسم و جان سلامت و به‌قول معروف پاستوریزه- می‌دیدم و محتمل می‌دانستم که او روزی سوگ‌نویس نبودنِ من باشد. «افشین» از آن دست انسان‌هایی بود که می‌شد به سن پیری رسیدنش را پیش‌بینی کرد و عمری دراز برایش متصور بود و این موضوع خود بهانۀ یکی از شوخی‌های همیشگی ما بود. «پدرجان» خطاب کردنِ همدیگر به قصد جوان‌تر نمایاندن خود و شوخی‌هایی از این دست که در خلوت ما جریان داشت ... حتی یک بار که برای درگذشتِ آهنگ‌سازی در خانۀ ترانه مراسم گرفته بودیم، بعد از مراسم به او گفتم نوبت من که شد نگذاری کسی در مراسمِ درگذشتم با لفظ «مرحوم» خطابم کند و خودت هم از «زنده‌یاد» برایم استفاده کن چون برای هنرمند مناسب‌تر است و او با طنازی همیشه‌اش جواب داد: «تو بمیر من قول می‌دم مراسمتو آبرومند برگزار کنم!» و هر دو خندیدیم. او باآن‌همه حاضرجوابی و خوشمزگی و شوقِ زندگی حق نداشت به این زودی‌ها بمیرد. تعدادی از هنرمندان بخشی از کودکی‌شان را همیشه با خود دارند و تمامِ کسانی که برای یک بار هم شده در جلسات خانۀ ترانه شرکت کرده باشند، هرازگاهی تکه‌ای از آن کودک شیطان را در اجراهایش دیده‌اند. «آقای دکتر» موقر و مؤدبِ مجری جلسۀ ادبی که شیطنتِ هفت سالگی هنوز در چشمانش برق می‌زد و گاهی با صدای بَم و دوبلوروارش هم نمی‌توانست آن را پنهان کند. حالا که این حادثۀ شوم، سالِ ۹۵ را به سالی سیاه در تقویم ترانۀ این سرزمین بدل کرد، من برای رسیدن به واگویی آنچه‌ معتقدم «میراث افشین یداللهی» برای ماست باید به سال‌ها پیش و قبل از تشکیل نخستین تشکل صنفی ترانه ایران برگردم.

یغما گلرویی

شماره ۱۷۰

افشین یداللهیپروندهترانهترانه‌سراترانه‌سراییتشکل صنفی ترانهخانه ترانهسالگرد درگذشتشماره ۱۷۰ هنر موسیقیمیراث افشین یداللهییادنامهیغما گلرویی

مَردِ ترانه‌های دُرُست

چه بخواهیم و چه نخواهند (!)، افشین یداللهی از بهترین ترانه‌سراهای بعد از انقلابِ ماست. آن‌ها که او را از نزدیک می‌شناختند، رُک‌گویی، حاضرجوابی و حق‌طلبیِ او را در عینِ بی‌حاشیه‌بودنش لمس کرده بودند. پُرکاریِ افشین یداللهی و حجم زیاد ترانه‌هایی که با کلامِ او منتشر شده‌اند، دلیلی جز درست نوشتنش ندارد. او از معدود ترانه‌سرایانی‌ است که در هر قالبی نوشت –چه ازنظر فرم، چه ازنظر محتوا- درست نوشت!
افشین یداللهیپروندهترانهترانه‌سراترانه‌سراییخانه ترانهسالگرد درگذشتشماره ۱۷۰ هنر موسیقییادنامهیاشار هاشم‌زاده

کاشفانِ آنان‌که فراتر می‌روند

پدیده‌های فراتر از موسیقی و صنعت موسیقی: قسمت دهم

آیا قبول دارید برخی از انسان‌ها و به‌خصوص برخی از اهالی موسیقی فراتر از زمان و مکان و دوران خود هستند. تعداد چنین افرادی در جهان موسیقی کم نیست. بسیاری از آنان سال‌هاست که چشم از جهان فروبستند و چه‌بسا بسیاری از آنان در سنین جوانی از دنیا رفته‌اند اما همچنان در مقالات موسیقی درباره‌شان می‌نویسند، همچنان از شگرد نوازندگی و آهنگسازی‌شان استفاده می‌شود، طراحان ساز و لوازم جانبی نوازندگی همچنان درحال طراحی و عرضۀ ادواتی هستند که صدای حاصل‌شده از آن مشابه صدایی باشد که از ساز برخی از این اهالی موسیقی شنیده و ضبط شده است.
حال بیاییم لحظه‌ای به این فکر کنیم که اگر این افراد نبودند یا به‌هرنحوی کشف و به صنعت موسیقی معرفی نمی‌شدند و در کارشان با اقبال بلندی که باعث شده تا آوازه‌شان به تمام کشورهای جهان برسد، مواجه نمی‌شدند چه می‌شد؟ مثلاًموسیقی مردم‌پسند بدون کشف و ظهور الویس پریسلی چه وضعیتی داشت؟ اگر سخت‌گیری‌های خالۀ جان لنون، که سرپرست او بود، روی این نوجوان یاغی تأثیر می‌گذاشت و او مثل هزاران پسر لیورپولیِ هم‌سن و سال خود به‌جای موسیقی‌دان شدن، به کار و حرفه‌ای دیگر روی می‌آورد، چه اتفاقی می‌افتاد؟ اگر تونی آیومی و آزی آزبورن مثل هزاران نوجوان بیرمنگهامی و مثل پدرانشان، کارگر سادۀ کارخانۀ فولادسازی شهرشان می‌شدند، اگر ماروین گِی به‌جای استودیوی زیرزمینی موتاون کارگر کارخانۀ اتومبیل‌سازی دیترویت می‌شد، سرنوشت موسیقی معاصر ما چگونه رقم می‌خورد؟ یک احتمال وجود دارد و آن این است که احتمالاً تاریخ موسیقی مردم‌پسند، کسل‌کننده می‌شد. اما از شوخی گذشته، اسمش را تصادف بگذاریم، شانس، سرنوشت یا قضاوقدر، اگر حضور آدم‌های خاص در زندگی بسیاری از سرشناس‌ترین چهره‌های موسیقی معاصر ما نبود یا اتفاق‌هایی کوچکی در مسیر زندگی آنان رخ نمی‌داد، شاید تاریخ موسیقی جور دیگری رقم می‌خورد. هرچند خودِ بذر و اینکه چقدر اعلا باشد از اهمیت زیادی برخوردار است. اما اگر همین دانه‌های مستعد در زمان و مکان درست و توسط کشت‌کاری دلسوز، کاشته نشوند ممکن است هیچ‌گاه به‌ثمر نرسند. در ادامه به‌اختصار، به نقش سه نفر در زندگی موسیقایی یک یا چندین چهرۀ سرشناس موسیقی معاصر اشاره می‌شود. سه نفری که شاید بدون آن‌ها، تاریخ موسیقی معاصر ما، جور دیگری نوشته می‌شد.
بیشتر
آزی آزبورناستودیو موتاونالویس پریسلیتاریخ موسیقیتونی آیومیجان لنونشماره ۱۷۰ هنر موسیقیصنعت موسیقیماروین گِیمحمدعلی پورخصالیانموسیقی مردم‌پسند

یک‌صد آلبوم برتر تاریخ موسیقی راک: قسمت سوم

در  شماره‌های ۱۵۶ و ۱۶۵ همین مجله به ۱۰ آلبوم برتر تاریخ موسیقی اشاره کردیم و در این شماره به ۱۰ عنوان دیگر می‌پردازیم که در جمع سی آلبوم را شرح داده‌ایم. لازم به توضیح است که عناوین ذکرشده از منظر منتقدین و مفسرینِ نشریات حرفه‌ای موسیقی و همچنین کتاب‌های مربوط به آلبوم‌های برتر موسیقی با تفاوت در جایگاه رتبه‌ها تا حدود زیادی مشابه یکدیگرند. سایت آمازون هم مدتی قبل فهرست صدتایی خود را در شبکه مجازی‌اش طبقه‌بندی کرد که این بار هم نسبت به سایر فهرست‌ها کمی متفاوت است. بنابراین سلیقۀ نگارنده در انتخاب آلبوم‌ها کوچک‌ترین نقشی ندارد، شاید اگر به‌عهدۀ اینجانب بود، حدود بیست عنوان از این یک‌صد آلبوم چیزهای دیگری بود. به‌نوعی می‌توان گفت این فهرست تمام گونه‌های موسیقی (به‌استثنای کلاسیک) را در برمی‌گیرد. چنین نیست که این اسامی برای پژوهشگرانش در راستای نوستالژی به‌طور دلخواه انتخاب شده باشند زیرا اغلب آنان سرمنشأ سبکی هستند که مقلدین بی‌شماری در پی داشتند و یا در جایگاهی قرار دارند که ازلحاظ کیفیت اثر، هیچ موسیقی‌دانی قادر به رقابت نبوده است. ضمن اینکه در سالیان اخیر نسل جدیدی از هنرمندان وارد حیطۀ موسیقی‌های غیرکلیشه‌ای شده‌اند و تعداد بسیار انگشت‌شماری از آن‌ها به این قبیل فهرست‌ها راه یافتند. در ادامه بدون در نظر گرفتن رتبه‌ها، ۱۰ عنوان دیگر از آنان را شرح می‌دهیم به امید آنکه در فرصت‌های بعدی به هفتاد عنوان دیگر برسیم.

محسن گلتاش

شماره ۱۷۰

آرتور لیاندی وارهولای استریت بندباب دیلانبروس اسپیر ینگستینبیتلزبیلبوردپتی اسمیتپیت تاون سندپینک فلویدتاریخ موسیقیترانه‌سراجان اِنت ویسلجان لنوندُرزدِهودیو گیلمورراجر دالتریراجر واترزرولینگ استونریتم‌اند‌بلوزسایت آمازونشماره ۱۷۰ هنر موسیقیکِلارنس کلمانسکِن راسلکیت مونگرانژگروه زیرزمینیلوریدمایکل جکسونمحسن گلتاشموسیقی راکنیرواناولوت آندر گروند و نیکوَن موریسون

جایگاه یک رسانه برای نقد موسیقی در امروزِ موسیقی ایران

به بهانۀ آغاز به کار تارنمایِ نویز

نقد هنر ایرانی تاریخچۀ غنی و پُرباری ندارد و رشته‌های هنری مختلف نیز، ازنظر دارا بودن تاریخ نقد باهم متفاوت‌‌اند. در ایران سینما بیشترین و موسیقی شاید کمترین حجم نقد فنی را به خود اختصاص داده‌ است. جریان نقد روشنفکری در ایران در ارتباط با موسیقیِ ایرانی اغلب با تعمیم و نگاه به کلیت عمل کرده است؛ یا یکسره ردّش کرده، یا به شکلی احساسی و رمانتیک به آن واکنش نشان داده است. در دورۀ معاصر، «نقد موسیقی» به مفهوم موسع کلمه -به‌ویژه پس از بازگشت علی‌نقی وزیری از اروپا- حضوری پُررنگ و حتی گاه تعیین‌کننده در سازوکارهای موسیقایی داشته و تا حد جدال‌های قلمی و کلامیِ بسیار جدی نیز پیش رفته است. اما بازهم گرایش به کلی‌گرایی و تعمیم در آن حرف اول را می‌زده است. بدین معنی، نقدْ جدلِ نظریِ دو سویِ جهانِ دوقطبیِ موسیقیِ آن روزگار بود. بااین‌حال نقد آثار و محصولات موسیقی هرگز به‌طورکلی از صحنه غایب نبوده است. شاهدْ اینکه از نخستین نقدهایی که از آن اطلاع داریم نقد کنسرت وزیری است. این وضعیت به شکل پراکنده و البته با شیب افزایشی ملایم در دهه‌های بعد هم ادامه پیدا می‌کند تا اینکه سرانجام در دهۀ ۵۰ و به‌ویژه نیمۀ دوم آن، یعنی از سال ۱۳۵۵ تا سال ۱۳۵۷ رویکردی جدی در نقد موسیقی نسبت به اجراها و تولیدات موسیقی پدیدار شد و تعدادی از مجلات و روزنامه‌ها‌ی روشنفکری آن زمان مانند مجلۀ موسیقی، تماشا، سینما، تهران مصور و خواندنی‌ها بیشتر به این هنر پرداختند.

ارژنگ آقاجری

شماره ۱۷۰

ارژنگ آقاجریرسانهشماره ۱۷۰ هنر موسیقینقد موسیقینویز